سوابق کتاب نویسی
مردمان قدیم پیش از اختراع کاغذ که در سنه 105 م در چین روی داده، خطوط خود را بر مواد طبیعی مستعد نگارش مانند الواح سنگ والواح زر وسیم و برگها و پوستهای درختان والواح گلی پخته و استخوانهای حیوانات و صخره های کوهی و دیوارهای اینیه بر مواد آهکی و گچی و چرم های حیوانات می نوشتند و قدیمترین نوشتۀ خط چینی مربوط بدورۀ شاهانین (1) است که در قرن ۱۲ق - م باشد ، و بعد ازآن اختراع قلم مطابق سنت های چینی در عصر منگ - لین (2) پادشاه سازندۀ دیوار چین بوده ، که در حدود 210 ق ، م مرده است . (3)
مرکز دوم مدنیت قدیم وادی نیل مصر است، که دران هم آثار خط وکتاب نویسی قدیم انسانی بدست آمده و کهن ترين لفافۀ بردی آن متعلق بسال ٢٤٠٠ ق ، م وخط هیرو غلیفی است که آنرا با قلم Calamusتراشیده از ساقۀ پر در حدود قرن سوم ق ، م
می نوشتند، وسیاهی را از زغال آمیخته با آب وصمغ میساختند وبراوراق بردی کتابت میکردند و همچنین در بقایای مدنیت آشور و بابل الواح کلی نوشته شده مربوط ۲۵۰۰ تا ۲۰۰۰ ق ، م بدست آمده ، و بیست و دو هزار لو حۀ مكتوبۀ گلی از کتابخانۀ آشور- بانیپال (4) متعلق به قرن هفتم ق ، م است. و آثار مکتوبه اوراق بردی ( پاپیروس ) یونان قدیم هم به قرن چهارم ق ، م میرسند . و نخستین اختراع کاغذ بوسیلۀ
تساى – لون(5) چینی درسنه ١٠٥م بوده است . (6)
در هند و ایران و سغد شمال افغانستان ، نیز آثار نوشته های قديم قبل وبعد از میلاد فراوان یافته شده و در افغانستان نیز سنت کتابت بوده است، و ما نمونه های کتیبه نویسی قدیم را در فصول سابق نشان دادیم، و اينک دلایلی که وجود کتاب را درازمنۀ قديــــم در افغانستان و کشورهای مجاورآن نشان میدهد :
بريک مجسمه او زاها ریس نیتی در موزۀ واتیکان روم، مطالبی نوشته است که داریوشی پادشاه هخامنشی این شخص را بمصر فرستاد، تا به کتابخانه ها کتاب بدهد و جوانان را بدانها داخل کند. (7)
کتز یاس (8) که ۱۷ سال ( 415 -398 ق ، م ) طبیب دربار پارس بود در پرسیکا (9) گوید:
که وی کتاب خود را از روی دفترهای چرمی کتابخانۀ شاهی (10) ترتیب داده است.
در کتاب اردا ویراف نامه (11) تألیف (حدود قرن ۳ = قرن ۹م) میگوید :
« اوستا وزند برپوست های گاو آراسته و به آب زرین نوشته بود .
که اسکندر رومی پتیاره بدبخت بیدین بد کردار آنرا بر آورد و بسوخت » (12)
قراریکه در نامه تنسر (13) ( ص11 ) ومروج الذهب وكتاب التنبيه والا شراف مسعودی و تاریخ طبری آمده: این اوستای زرین خط بر دوازده هزار پوست گاو نگارش یافته بود که فردوسی 1200 فصل نوشته برالواح زرین گوید. (14) وابو منصور ثعالبی (حدود 410 هـ ۱۰۱۹ م) مینویسد: که گشتاسپ در بلخ بود و زردشت کتابی با و آورد که آنرا بر پوست دوازده هزار گاو نوشتند ، وهر کلمه رادر پوست کنده قشری را از طلا در ان قرار دادند (15)
حمزه بن حسن اصفهانی (350 هــ 960 م ) در ایام ملوک اشکانی بعد از اسکندر هفتاد کتاب را ذکر میکند که در علوم نجوم وطب وفلسفه و
حراتت ( کشاورزی ) بیونانی وقبطی ترجمه شده بود (16) وهم ری از کشف پنجاه عدل لتبي نه بر پوستها (جلود ) نوشته شده بود درسنه (١٥٠ هـ ) خبر میدهد ، که در داخل شهر چی از بنای قدیم سارویه بدست آمد، وخط آنرا مردم قبلا ندیده بودند و نمی دانستند که در چه هنگام این کتابها را در انجا گذاشته اند (17) و لی ابن ندیم گوید : که ابوالفضل بن عمید برخی ازین کتابها را در سنه ٣٤٠ واندی به بغداد فرستاد و من بچشم خود دیدم و چندی ازان پیش شیخ ما ابوسلیمان اندرین وقت ( 350 هـ ) باقی بود . (18) هم وی بحواله کتاب اختلاف الزيجه مترجم ابو معشر منجم بلخی (حدود ۲۵۰ هـ ٨٦٣م) مینویسد : شاهان ( فلات ایران ) بصیانت علوم ویقای آن توجهی تمام داشتند و بغرض نگهداری کتب از حوادث جوی و زمینی، اوراق پوست درخت خدنگ که آنرا توز گفتندی، برای نوشتن کتب برگزیدند که از تعفن و پوسیدکی محفوظ باشند، و در مقابل حوادث پایداری و پایند کی دارند.
چنانچه همین وسیلۀ نویسندگی را در هند و چین وممالک مجاور دیگر هم تقلید
کردند (19) . و محمد بن عبدوس جهشیاری گوید : که مردم فارس بر چرم ورق
( پوست نازک ) نوشتندی و گفتندی که کتابهایی خود را برچیزی که در بلاد ما پیدا نمی شود نمی نویسیم. (20)
کتابهایی که زردشتیان در علم نجوم وطب و طبایع بفارسی (قدیم) داشتند و یکی از ان کتابی بنام کشتی بود بعد از انکه با امرسکندر بزیان رومی و قبطی ترجمه کردند سوختانده شدند. ولی برخی ازان کتب از ترس این فعل سکندر، به هند و چین فرستاده شده بودند و نجات یافتند. (21) و این ندیم از تاریخ اسحاق راهب نقل مينما يد که یکی از ملوک اسكندر به شخصی را گماشت که این کتابهای علمی را باز فراهم سازد.
وی پنجاه و چهار هزار و صد و بیست کتاب جمع کرد و گفت . هنور هم کتابهای سند و هند و چین و كركان وارمن وغیره باقی مانده است. (22)
این روایاتی بود دربارۀ وجود کتاب درازمنۀ باستانی درین سرزمین ها به از ان جمله داستان اوستا و احراق آن پا امر سکندر از نظر علمی ( بقول گیرشمن ) (23) متزلزل است. ولی اگر آنرا جعل و الحاق هم بدانیم، بازهم مفکورۀ ایجاد کتاب را درازمنۀ قدیم آشکار می سازد، که برخی از اسناد مثبت تاریخی نیز موید آن است : مانند استاد دورۀ پارتهای آریایی بلخی نژاد که خراسانیان اصیل بوده اند ( 250- 76 ق ، م ) واين اسناد تحریری بر چرم کار و انواع سفالی رنگين لعاب دار در نساو او رامان بزبان پارتی یعنی پهلوی شمالی بدست آمده (24) وبصورت واضح علمی وجود کتاب را در خراسان قدیم ثایت میسازد و ما میدانیم که بعد از اسکندر نخستین بار کتاب اوستا بفرمان ولخش (25) يابلاش اول اشکانی پارتی (۵۱ - ۷۸ م ) فراهم آورده شد. (26) چون این آثار دورۀ اشکانیان را بر چرمهای کار در نساو خراسان قدیم یا فته اند، پس داستان مورخان عرب - که اوستا بر چرم گاو نوشته شده بود این فکر را تایید میکند که اوستای فراهم آوردۀ عصر بلاش اول را نیز بر چرم گاو نوشته باشند. درباره وجود کتاب در دورۀ های قبل از اسلام در سرزمین خراسان دلیل بسیار محکم تاریخی اینست : که در عصر امویان و عباسيان صدها جلد کتاب را از پهلوی و السنۀ هندى به عربی ترجمه کرده اند، و اکثر این کتابها به خراسان و یا کتب خانهای خراسان تعلق داشته است .
مثلا این ندیم درباره احوال سمنیه (بودائیان ) و پیشوای ایشان بوذاسف از کتابی نقل نماید که آنرا یکنفر خراسانی نوشته بود. (27)
درسنه ۲۰۷ هـ ۸۸۳ م راجه مهر وگ کشمیر و پنجاب به حاکم منصوره امیر عبدالله نوشت که شخصی را بحضورم فرست که به زبان هندی احکام اسلامی را بما آموخته بتواند وی یک مرد هوشیار و شاعر مسلمان خراسان را که چند زبان هندوستان دانستی بدربار راجه فرستاد و بخوامش او قرآن عظیم را بزبان هندی ترجمه کرد . (28)
در دربار کابلشاهان نیز تالیف کتاب رواج داشت، چنانچه بقول البیرونی یکی از علمای در بارکابلشاه اخیر انند پاله بن جيه پاله که او گره بوت نامداشت و مودب شاه بود، کتابی را در علوم نجوم بنام شکهت پرت تالیف کرده بود. (29)
همین البیرونی می نویسد که نسب نامه کابلشاهان که قرنها برین جا حکمرانده اند، بر دیبایی نوشته شده و در قلعه نغرکوت محفوظ بود، و من میخواستم آنرا ببینم، ولی بنابر عللی موفق نشدم . (30)
از کتابهای قدیمی که درین سر زمین خبر داریم کتابی بود نزد خيذر بن كاووس مشهور به افشین یکی از نجیب زادگان اسرو شنۀ ماوراء النهر قايد معروف لشکری عصر معتصم عباسی (۲۱۸-۲۲۷هـ = ۸۳۳ - ٨٤١م ) که در در بار بغداد قدرت و نفوذ فراوان یافته بود و عاقبت هدف دسایس در باری رقابت رجال آن عصر گردید و به تهمت بی دینی و زندقه محاکمه شد و او را در شعبان (٢٢٦ هـ = ٨٤٠م ) بکشتند و جسدش راسوزانیدند و بدجله افگندند. در اثنای استنطاق و محاکمه یکی از علل اتهام او کتابی مذهب و مرصع گوهر نشان بود، که در خانواده او از اجدادش باقی مانده بود و خواندن آنرا دلیل کفر و بی دینی او شمردند و حكم بقتل او دادند و طبری که صورت محاکمه و سوالهای هیئت محاکمه را به تفصیل آورده ،
در بارۀ این کتاب گوید: محمد بن عبدالملک زیات وزیر كه رئیس این هیئت استنطاق بود از وپرسید: این کتابیکه به طلا و جواهر و دیبا آراسته یی و حاوی کفر بخداست چیست ؟ افشین جواب داد: این کتاب از پدر بمن میراث مانده و در آن برخی از ادبیات عجم ضبط گردیده است که من فقط از بهره ادبی آن تمتع میبرم و غیرازان بکلمات کفریه آن غرضی ندارم چون در سابق آراسته و پیراسته بود حاجتی بدفع پیراستگی های آن نداشتم وبرحالت سابق آنرا ماندم. مانند کتاب کلیله و دمنه و کتاب مزدک که در خانه تو است. و این دلیل خروج من از اسلام نیست (31) .
طبری گوید که در کتابخانه افشین کتابهای فراوان یافتند که در آن کتاب مجوس و بسا کتب دینی بود که وی داشت این کتاب آراسته و پیراسته را در ادبیات دری
« دفتر افشین » ، « یا گوهر افشین »، گفته اند. مختاری غزنوی(حدود 50 هـ 116 م ) گوید:
گربدیدی هنر بذله پر گوهر تو
گوهر دفتر خود بر فشاندی افشین (32)
از آثار بسیار مستند نمونه قدیم کتاب در افغانستان اوراق پوست درخت کتابیست که در بامیان در سنه ۱۹۳۰م در حصص شر قي هيكل ٣٥ متری بودا از طرف موسیوها کن کشف شد وموسیو سیلون لوی آنرا در شماره مارچ ۱۹۳۲م ژورنال از ياتيک نشر داد وآنرا رسم الخط عصر کوشانی قرن 3 _ 4 و نوشته های عصر کو پتا قرن ۷ – ۸ م و برخی بخط ختنی شمرد، که زبان آن سانسکریت است و نوشته قديمترين آن بقرن سوم تعلق دارد که تا قرن ۸م میرسد و بعقيده موسیو سیلون لوی در کتابخانه این معبد قدیم بودانی این کتابهای پوست درخت موجود بود، که آنرا در خود بامیان نوشته و یا از کتابخانه های دیگر باین کتابخانه نقل داده باشند و برخی ازین نوشته ها قطعات كوچک رساله های « ابهی دهرمه » متعلق به مذهب
بزرگ بودایی (33) است که مانند آن از گلگت هم بدست آمده است، ولی در بین این پارچه های کتب خطی برخی از صفحات كتاب وينايا (34) نیز موجود است که - بمذهب كوچک بودایی (35) تعلق دارد و برسم الخط گوپتا (36) و سانسکریت باشد ، و چون از کتاب وينايا تنها ترجمه چینی باقی مانده و اصل سانسکریت آن در بین نیست، بنابرین کشف این پارچه های سانسکریت ازین کتاب خیلی اهمیت دارد، واينک ما نمونه های خط این کتب قدیمۀ کتابخانۀ بامیان را درینجامی آوریم (عکس ۳۲) که اصل آن در موزۀکابل موجود است .
در ماه حوت ١٣٤٨ش هیئت باستان شناسی افغانی ضمن حفریات تپۀ شترهده ( مرکز هنر کندهارا ) در ننگرهار شرقی افغانستان در مجموعۀ ستوپه های قدیم بودایی مجسمۀ بود ایی را یافت که سرآن شکسته است. بر پشت این مجسمه يک مجموعۀ كوچک تعویذ مانندی از پوست خرمای بهم پیچیده دیده میشود ، که باز کردن آن از همدیگر و کشف محتویات آن به توجه دقیق علمی نیازمند است و احتمال میرود نوشته یی در بین آن باشد.