الرابع احمد بن اسماعیل
منصور نصر ابراهیم یحیی
امیر احمد سایس وضابط بود، و بسبب حرکتی چند کس را از غلامان خود سیاست فرمود و بکشت، بقیه غلامانی که محرم بودند طالب فرصتی شدند تا امیر احمد را هلاک کنند ، اما امیر شیری داشتی آموخته ، و آن شیر را شب بنزدیک خوابگاه خود بستی ، تا از خوف او هیچکس پیرامن تخت او
______________________________________________________________________
(۱) اصل: و امیر المومنین المکتفی بخلافت المعتضد هم درین وقت. . . ترجمه راورتی و پ : مانند متن . ( ۲ ) اصل: برادرخود، ولی منصور برادر زاده اسماعیل است. پ و راورتی : مانند متن. ( * ) راورتی کنیت چهارفرزند احمد را ابو محمد، ابو صالح، ابو اسحق و ابو زکریا نوشته
سامانیان طبقه(۹) (۲۰۷)
نتوانستی گشت، که آن شیر بشب پاسبانی او کردی ، تا وقتی بشکار رفت، و از شکار بیگاه مراجعت فرمود و منزل دور بود، شب بمقام استراحت معهود نرسید و در راه بموضعی منزل کرد، غلامان فرصت یافتند او را شهید کردند، و این حادثه شب پنجشنبه بیست و سیوم ماه جمادی الاخری ( ۱ ) سنه احدی و ثلمثائه بود، او را بر گرفتند، و به بخارا آوردند. و امیر شهید لقب شد. و در اول حال که پدرش امیر اسماعیل بن احمد برحمت حق پیوست، جماعت سپاه داران و اکابر و اشراف مملکت به امیر نصر احمد بن اسماعیل بیعت کرده بودند معارف را بدار الخلافت فرستاد و از انجا امیرالمومنین المستکفی بالله، او را عهد و لوا فرستاد، و دولت و کار ( ۲ ) مملکت را انتظام داده ، و در سجستان معدل بن علی بن لیث برادر زاده یعقوب و عمر و عصیان آورده بود ( ۳ ) و فساد آغاز نهاده. لشکر بدان طرف نامزد کرده بود، و معدل ( ۴ ) را مقهور و عاجز گردانیده، و او را اسیر کرده و مقید فرمود ، و سحبستان را به پسر عم خود که بر وی اعتماد داشت : ابو صالح منصور بن اسحاق بن احمد سامانی داده بود. بعد از ان اهل سجستان عصیان آوردند ، و منصور را بگرفتند و در قلعۀ ارگ محبوس گردانیدند ، و با عمرو بن یعقوب اللیث بیعت کردند پس امیر احمد اسماعیل لشکر نامزد کرد کرت دیگر ، و حسین علی مرو الرودی را بر ایشان امیر فرمود ، در شهور سنه ثلثمائه به سجستان رفته بودند و عمر و یعقوب را محصر کرده بودند هفت ماه ، تا امان خواست بیرون آمد، و سجستان را به سیمجور دواتی ( ۵ ) داده بودند . درین وقت چون از خوابگاه جدا ماند شهادة یافت، و مدت ملک او شش سال و سه ماه بود.