32

سلامان و ابسال جامی

از کتاب: نگاهی به سلامان و ابسال جامی

در هفت اورنگ حضرت جامی کوچکترین مسنویست، که بیش از ۱۱۳۰ بیت در مزاحقات بحر رمل مسدس (فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) دارد. و هموزن مثنوی کبیر حضرت مولانا جلال الدین بلخی است، که باین بیت آغاز می شود .

ای بیادت تازه جان عاشقان        ز آب لطفت تر ، زبان عاشقان



حضرت جامی مرد جهانی بود از استانبول تا جنوب هند و ما وراء النهر وسمرقند شهرت و نفوذ داشت . اهل علم و مدرسه و دانشمندان او را گرامی داشتندی . در حلقه های روحانی و صوفیان و خانقاه های ارباب طریقت وصفا نفوذ داشتی ، درباریان و اهل سیاست ممالک آسیائی ، به اوعقیدت وارادات ورزید ندی  وی در مرکز سلطنت خراسان آنوقت که پرورشگاه ادب و صنعت و دانش بود یعنی در هرات زندگی میکرد . ولی روابط وی با دربارهای سلاطین عثمانی و در بار ایران و هند در کمال خلوص و صفا جریان داشت ، نامه های ارادت آمیز شاهان و فرمان روایان و وزیران و صدور ممالک به اهدایاى ایشان ، بحضور این درویش خوش ذوق دانشمند میرسید ، و پاسخ آن داده میشد. از جملۀ تالیفات و آثار منظوم حضرت جامی که غیر از شاهان و امرای داخلی کشور خراسان و دربار هرات ، بنام سلاطین و شاهان کشورهای دیگر اهداء شده : دفتر سیوم سلسلة الذهب بنام سلطان بایزید دوم عثمانی (۸۸۶ - ۹۱۸ هـ ) در حدود ۸۹۰ هـ است . دودیگر همین مثنوی سلامان و ابسال را بنام پادشاه تر کمن یعقوب بیک بن اوزون حسن آق قوینلو سلطان تبریز (۸۸۴ - ۸۹۶ هـ ) اهداء داشته که در دیباچه کتاب در ستایش او چنین گوید : 

شاه یعقوب آن جهانداری که هست         با علوش ذر وۀ افلا ک پست

 ملک هستی فسحت میدان او                گوی گردون در خم چوگان او

نام او دیبـــاچـۀ دیوان عقل                    حكم او سنجیدۀ میز ان عدل

     شد ز حسن خلق مشهور زمن               هست میراث وی این خلق حسن

(او نگ دوم، ص ۳۱۵)




سال سرودن این مثنوی را خود حضرت جامی تصریح نکرده ، ولى ظاهراً باید در سال ۸۸۵ هـ باشد ، زیرا جلوس سلطان یعقوب ۸۸۴ هـ است، و تاریخ سرودن تحفة الاحرار که بعد از سلامان و ابسال بنظم آمده ، بال ۸۸۶ هـ است، پس ناگزیر تاریخ نظم این مثنوی میان این دو سال باشد . چون تولد حضرت جامی در ۸۱۷ هـ است.

 و در حین نظم کردن سلامان و ابسال ۶۸ ساله بود، بنابران درین مثنوی از ضعف پیری و ناتوانی یادها و شکایت ها دارد ، و چون نور چشمش روی به کمی نهاده ، از استعمال شیشه فرنگی یعنی عینک نا گزیر بود و میگفت 

از دو چشم من نیاید هیچ کار                 از فرنگی شیشه تا گشته چهار

دو چشم کرده ام از شیشه فرنگ چهار     هنوز اس نبود در تلاوت سورم

 (دیوان جا می ۷۱)


شاعر نامی انگلیس فیتزجزالد (Fitz Gerald) (۱۸۰۹ - ۱۸۸۳ م ) که بوسیله ترجمه رباعیات عمر خیام ، شهرت جهانی یافت، مثنوی سلامان و ابسال حضرت جامی را نیز به انگلیسی منظوم و در سنه ۱۸۵۶ نشر کرد ، وی گوید :

" این حکایت نه تنها بخودی خود جالب است ، بلکه از نظر اخلاقی و نتیجه یی که از آن گرفته میشود نیز شایان توجه میباشد. نکات بسیار جالب و دلپذیر گوناگونی که ضمن داستان ذکر گردیده ، آنرا روشن تر و زیباتر میسازد ، و معانی اخلاقی بسیاری را تعلیم میدهد. حشو و فروع آن همه متنوع و تازه و در نوع خود منحصر است، و بعید نیست ، اگر دارای شهرت بسیار شود ."