138

مجسمه ینهوس یکی از قهرمانان ملی چکسلواکیا

از کتاب: سرود خون

گفت روزی در پراگم مادری

حرف غیرت زای عبرت آوری

چون سپاه روس اینجا سر کشید

فتنه ها در کشور ما شد پدید 

شد ز غفلت  خاک ما تسخیر وی

دست ما در حلقۀ زنجیر وی

مادران پیر ما برخاستند

با سیه جامه بدن آراستند

پیکر پولادی ینهوس را

آن مثال غیرت  و ناموش را 

هر کجا دیدند پوشیدند سر

چشم وی کردند پنهان زودتر

افسری از پایگاه دشمنان

دید چون آن امر را از مادران

گفت : بستن چشم این پیکر زچیست

مادری یا پیش بنهاد و گریست

داد پاسخ لشکر ما مرده است

بار این بی غیرتی را برده است 

پرچم دشمن اگر  بیند سزاست

بزدلان را این جزا امری بجاست

لیک آن پیکر نشان غیرت است 

یادگار قهرمان ملت است 

هست نقش سرور آزادگان

سر فراز و رهبر نام آوران

حیف نقش سرور آزادگان

سر فراز و رهبر نام آوران

حیف  باشد کان نگاه شعله بار 

پای نا پاک تو بیند در دیار