سفر اول صفحات شمالی
چون کابل بتصرف همایون آمد و کامران در سند متواری گردید، همایون خواست که ولایات شمالی را هم بکشاید، بنابران میرزا سلیمان ولد جان میرزا حکمران بدخشان پیغام داد که بکابل بیاید ولی سلیمان از آمدن کابل استنکاف کرد و قندوز و دیگر مواقع را هم بتصرف خود کشید، بنابران همایون در سال (۹۵۳ه) محمد علی طغائی را در کابل گذاشته و خود بسوی بدخشان حرکت کرد، و بعد از آنکه هندوکش را عبور نمود در باغ علی قلی اندرابی در اندراب رحل اقامت افگند، رقیب همایون سلیمان میرزا هم با لشکری آراسته به شترگران یا تیر گران رسید و در آنجابا همایون مصاف داد و در حملۀ اول از مقدمة الجیش همایون که تحت قیادت هندال و قراچه خان و حاجی محمد خان آمده بودند شکست فاحشی دید و بسوی کولاب فرار کرد، و اعیان لشکر سلیمان به همایون تسلیم شدند.
همایون بعد از این فیروزی تالقان و کشم را نیز کشود و قندوز را بمیرزا هندال داد، منعم خان را به حکمرانی خوست و بابوس خان را بحکومت تالقان گماشت، همدرین سفر همایون به مرض صعبی گرفتار آمد و فوری در لشکر و اطراف ظاهر گشت، ولی بعد از افاقۀ مرض همایون توانست فتنه هارا فرو نشاند، وولایت بدخشان را در تصرف خود نگهدارد، همایون و مأمورین سمت بدخشان را تعیین نموده و شیر افگن ولد قوچ بیگ را به کهمرد و ضحاک و بامیان گماشت، تا که خبر فتنۀ شهزاده کامران در کابل بگوش وی رسید.
کیفیت این سانحه جدیدچنین بود، چون خبر رفتن همایون ببدخشان و خبر شدت مرضش در سند به شهزاده کامران که منتظر فرست نشسته بود رسید وی با سرعت زیاد به کمک حکمران سند خود را بقندهار رسانید، چون در قندهار شخص نیرومندی مانند بیرام خان موجود بود نتوانست آن شهر را بتصرف آورد، بنابران رو بسوی غزنی نهاد و از راه کلات به غزنی شتافت ، و همراهان وی در حالیکه کسی مطلع نبود از طرف شب بکمک عبدالرحمن قصاب بر حصار غزنین بالا رفتند و غزنین را بتصرف آوردند، چون کامران باین صورت بر غزنی تصرف جست، زاهد بیگ که از جانب کامران آن شهر را حکمرانی میکرد گرفتار و روانه دیار عدم گردید.
کامران بعد از فتح غزنین دولت سلطان داماد خود را بحکومت غزنین گماشت و ملک محمد یکی او اعیان حکمران سند که بکمک وی آمده بود نیز به نگهداری غزنین مامور شد، و خود کامران با قوای هجوم برد، و بدون اینکه محافظین شهر و حصار کابل آگاه شوند سحر گاهی بدروازۀ طاقیه دوران حصار کابل رسید و قوایش بدون مزاحم داخل گردیدند، و باینصورت کامران بازار در کامرانی در آمد و بر غزنی و کابل تصرف جست.
در خلال این اوقات همایون در صفحات شمال مملکت و بدخشان مشغول بود و چون خبر تصرف کامران را بر کابل شنید، بعجلت زیاد باوجود شدت سرما و برف عازم کابل گردید، و میرزا سلمان را که در آن صفحات رقیب وی بود، بحکومت همان جائی گماشت که بابر به پدر سلیمان بخشیده بود، علاوه بران قندوز. اندراب و خوست و کهمرد غوری را به میرزا هندال سپرده و بعد از چند روز سفر صعب زمستانی به تالقان رسید، آنجا به چاریکار رسید، و در راه غوربند با شیر علی نامی مختصری نموده و اورا مغلوب نمود.
ازین طرف کامران حصار کابل را محکم ساخت و دران متحصن نشست، و قوای همایون به قیادت هندال بحدود ده افغانان رسیده و نزدیک روضۀ بابا ششپر (؟) (۱۸) با لشکر کامران مصاف دادند و شیرافگن را که قائد عسکر کامران بود دستگیر کرده بسیاست رسانیدند، و همایون از راه خیابان بر ارگ کابل هجوم برد و باغ دیوان خانه و اورته باغ کابل را گرفت و بر کوه عقابین (که مشرف بر کابل است) توپها نصب نمود، درین وقت قوای همایون که بسر کردگی میرزا الغ بیگ از زمینداور و بقیادت قاسم حسین خان شیبانی از کلات و با شاه قلی از قندهار و همچنان از بدخشان آمده بودند بسر وقت رسیده، و در امور حصار داری کمک کردند و بر جانب دروازه یارک اخذ موقع نمودند. کامران چون نتوانست در مقابل برادرش قد علم کند بنابران شب پنجشنبه (۷) ربیع الاول(۹۵۴ه) از دروازۀ دهلی بر آمد(۱۹) و بسوی بدخشان قرار نمود و شهر کابل باز بتصرف همایون آمد و بساط کامرانی کامران بر چیده شده. کامران با حالت پریشان نزد شیرعلی حاکم خود که در ضحاک و بامیان بود رفت و از آنجا بندد(۱۵۰) سوار متوجه غوری گردید و با حاکم آنجا میرزا بیک بر لاس جنگ کرد و اورا عقب نشاند و از آنجا بسوی بلخ شتافت، و بندد حاکم آنجا پیر محمد غوری و بغلان و تالقان و برخی از ولایت بدخشان بدست کامران آمد، و در آن حدود استقلالی بهم رسانید.