32

آیا نام مؤلف مقامات حمیدی عمر بود یا محمود؟

از کتاب: آفریده های مهجور علامه حبیبی

يک استفتا در باره نام مولف مقامات حمیدی قاضی حمید الدین بلخی نویسنده مقامات حمیدی در تاریخ ادبیات فارسی شخصیت معروفیست که در مبحث نثر فنی حتما ازو و کتابش نام برده می شود.

تاکنون نام این نویسنده بارع را در تواریخ ادبیات ، عموما "عمر" نوشته اند ، ولی را اندرین مطلب سخنها ست و چنین بنظر می آید که درنام و نسب قاضی حمید الدین بلخی در کتب ،تاریخ ادبیات و تذکره ها سهوی روی داده باشد از فضایل بلخ که صفی الدین ابوبکر عبدالله بن عمر بن محمد بن داود واعظ بلخی در رمضان سنه ٦١٠ ه در بلخ املا و تحریر کرده ودر ذيقعده ٦٦٦ هجرى در قصبه کفشگران بلخ کتابت و ترجمه شده بود . پدید می آید :

که خانواد ه محمودیان طالقانی در بلخ منصب قاضی القضاتی و مسند علمی داشتند، و از آن جمله قاضی القضات حسین محمودی ، مدتی در بلخ قاضی و حاكم عدل و بعلم و دیانت و زهد مشهور بود و خاندان ایشان ملوک الكلام بودند.

این قاضی حسین محمودی دو برادر داشت: یکی حسن ،ودیگر القضات بهاء الملة والدین عمر که در سنه ٥٣٦ ه در بلخ قاضی بود ، و مر او را پسری عالم فاضل کامل حمیدالدین محمود بوده که در اقالیم عالم در کلام شهرتی تمام داشته است . و كتاب روضة الرضا و رسایل متفرقه او دلیلیست بر فصاحت و بلاغت وی .

مولف فضایل بلخ در شرح حال قاضی حسین محمودی گوید که قاضی القضات حسین در سنه ٥٠٦ ه . وفات یافته و بر در نوبهار در خظیره محمودی دفن شد و قراریکه محمد صالح و رسجی در مزارات بلخ مینویسد: برادر کلان قاضی حسن و میانه حسین و خورد تر قاضی عمر بود . در حالیکه در فضایل بلخ اکبر ایشان حسین است باز حسن آنگاه عمر و ورسجی در مزارات بلخ تاریخ وفات هر دو برادر حسن و حسین را ٥۰٦ ه . نوشته است.

از تصریح مولفان فضایل بلخ بر می آید که گورستان خاصی به نام "هدیره محمودی" بر دروازه نوبهار (بلخ بقول ورسجی : بیرون دروازه تو بهار) مخصوص این خاندان فضل و دانش و فصاحت و بلاغت بود

از روی این سند میدانیم که در نزد مردم معاصر در بلخ قاضی حمید الدین صاحب مقامات محمود نام داشته که پدرش عمر باشد اکنون میبینیم که معلومات ما در باره این خاندان علم از روی منابع دیگر بکجا میرسد؟ این اثیر (۵۵۵ -۶۳۰ ه) مینویسد: که خاندان محمودی دودمان معروف اهل و فضل و دانش در مرو بود ، که اصل طالقانی بودند و از این دودمان دانش ابوسعد عمر (٤٥٧ - ٥٤٦ه ) بن على بن حسين بن احمد بن محمد بن ابوذر محمودی طالقانی در بلخ قاضی و بقول سمعانى مرد كثير العباده بود، که سمعانی از و در بلخ حدیث شنید .

شيخ عبد القادر بن محمد مصری (۶۹۶ - ۷۷۷ م) بعد از این اثیر میر بسته عین مطالب فوق را بحوالت سمعانی نوشته و گوید : که عمر بدر قاضی حمید است و همو جای دیگر مینویسد : که قاضی محمد پسر ابوسعد عمر بن على من حسین طالقانی محمودی قاضی بلخ باشد و محمودی نسبت است به جد ایشان که خاندان وی علمای فاضل بوده اند و از این بر می آید که از همین خاندان یکنفر قاضی حمید دیگری هم از نسل حسین در حدود ٦٠٠ ه زندگی داشته است.

درباره اوقات زندگی ابو سعد بن علی در لسان الميزان بن حجز عسقلانی متوفا ۸۵۲ ه : سمعانی چنین نقل میشود : که وی ز از قول عمر بن علی محمود می گوید که او بر جنازه أبو على حسن قاضی القضات و خشی حضور داشت. چون این محدث وعالم و خشی در بلخ در ماه ربيع الآخر ٤٧١ ه از جهاد رفته . پس ظاهر است که در همین سال ابوسعد عمر محمودی بعمر چهارده سالگی در بلخ بوده است از یکنفر دیگر دودمان محمودی که محمد بن حمید الدین محمود ؟ بن عمر بلخی معروف به محمود می باشد نیز خبری داریم که کتاب الملل والنحل را تالیف کرده و در ۷۰۲ از جهان رفته است. 

همچنین قاضی ابو علی حسین بن علی محمودی از همین دودمان است که در حدود ٥٤٠ ه فقیه عراق محمد بن حسين بن احمد نجا کنی (از حدود شاش = تاشکند کنونی) از و حدیث شنیده بود .

قراریکه دیده شد : قول مولف فضایل بلخ وابن اثیر عبدالقادر مصری و ورسجی در وجود خاندان محمودی در بلخ و اینکه اصلا طالقانی بودند یکسانست ولی این آثیر و عبدالقادر شجره نسب خاندان را هم با اخلاف حسین داده است که با تزید معلومات فضایل بلخ و لسان الميزان و مزارات بلخ بشرح ذیل باشد :

ابی ذر محمودی (حدو د ٤٠٠ه )

محمد (حدود ٤٣٣ه)

احمد (حدود ٤٦٧ ه)

بهاء الملة والدين عمر                   

حسین (متوفا ٥۰٦ ه )

حسن (متوفا ٥۰٦ ه )

قاضی بلخ در ٥٣٦ ه               

على ( حدود ٥٣٠ه )

ابوبکر حمید الدین محمود

صاحب مقامات (متو فا ٥٥٩ه ) ابوسعد عمر           

ابو على حسین

(حدو د ٥٥٠ ه)

تولد ٤٥٧ ه .

وفات ٥٤٦ ه.

قاضی حمید (حدود ٦٠٠ ه) محمود ؟

محمد (متوفا ۷۰۲ ه )



مولف ملل و نحل

 درباره نام قاضی حمید الدین (مولف مقامات) غالبا سهو اول از محمد عوفي سر زده که بعد از او دیگران تقلید کرده اند وی نام او را عمر بن محمود المحمودی بلخی نوشته  ولی حاجی خلیقه گوید: که مقامات حمیدی را قاضی حمیدالدین ابو بكر بن عمر بن محمود (؟) بلخی در ٥٥١ ه ختم کرده است. 

مرحوم سعید نفیسی این نام را حمید الدین ابوبكر بن عمر بن محمود بن محمود بن محمود ی ممدوح انور ضبط کرده و معلوم نیست که این نسبنا مه را از کجا یافته است ؟

در تعلیقات چهار مقاله که علامه محقق محمد قزوینی نوشته است بار اول ترددی در نام و نسب قاضی حمید الدین اظهار شده و گوید : "عمر اسم پدر و ابوبکر کنیه او بوده و حاجی خلیفه هم فقط به کنیه او اکتفا کرده است و گویا حق با حاجی خلیفه باشد . باوجود این تردد عالمانه مرحوم قزوینی دیده میشود ، نویسندگان ما بعد درین بار تحقیقی نکرده اند. مثلا در تاریخ ادبیات دکتر صفا (۲ ر ۹۵۷) حمید الدین عمر بن محمود بلخی ، و در سبک شناسی مرحوم بهار ( ۱ ر ۳۲۹) حميد الملة والد بن عمر بن محمود المحمودی بلخی و در مجمع الفصحاء طبع مظاهر مصفا (۱ ر ۵۷۳) حمید الدین عمر بن محمود و در راهنمای ادبیات فارسی (ص ٣٦٦) قاضی حمید الدین عمر بن محمود البلخی چاپ شده است انوری شاعر معروف خراسانی را در مدح قاضی حمید الدین اشعار فراوان است که او را به صراحت از خانواده همین محمود یان مذکور در فضایل بلخ و اللباب ابن اثیر دانسته و هم با ایمان لطیفی نام او را محمود و باصراحتى لقب او را حمید الدین گفته است درین شعر :

            هر سخن کان نیست قرآن یا حدیث مصطفى

                              از مقامات حميد الدين شد اکنون ترهات

             شاد باشای عنصر محمودیان را روح تو

                              رو که تو محمود عصر ی ما بتان سومنات

اگر چه شاعر نا م محمود را بابتان سومنات متلازم آورده ، ولی اورا محمود عصر خویش گوید و ازین، هم قول صاحب فضايل بلخ که نام اورا محمود نوشته تایید میشود که یک سند معاصر قویست . اگر چه عروضی سمرقندی در چهار مقاله وسعد ور ا اوینی در دیباچه مرزبان نامه از مقامات حمیدی نام برده اند ولی تفصیلی از نام مولف آن نداده اند و ابن اثیر هم د رواقعه وفات حميد الدين (وقایع ٥٥٩ھ) فقط او را قاضی ابوبكر المحمودی نامیده است و مینویسد :

سنه ٥٥٩ ه : توفى القاضي ابوبكر المحمود صاحب التصانيف والا شعار وله مقامات بالفارسيه على نمط مقامات الحريرى لعربيه . " درینکه برخی مولفان سابق نیز قول عو فی را نپذیرفته اند از روی ضبط حاجی خلیفه و اسماعیل پاشا در اسما المولفين (٢٣٤,١۱ ر ۲۳۴) که ابوبكر بن عمر بن محمود (؟) البلخى حميد الدين المحمودی نوشته اند ظاهر است. چون عوفی از بلخ دور افتاده بود ، بنابر این قول او درین مورد نسبت به روایت مقامی خود بلخ ضعیف تر باشد و بنابراین است که هر مان اته نیز با کمال احتیاط اسم او را حمید الدین ابوبكر بلخ میبرد . و از قول عوفى اعراض نماید.

پس با در نظر گرفتن روایات سابق ، باید نام مولف مقامات حمیدی را ابوبکر محمود ملقب به حمید الدین محمودی بلخی بن عمر بن احمد بن محمد بن ابوذر محمودی دانست و من نظر متعلمانه خود را درین بار.

بقید احتیاط به محضر شریف دانشمندان واساتید تقدیم داشتم والله اعلم بحقايق الامور . واگر درین مورد نظری و تحقیقی صائب ترو مقارن تر به حقیقت باشد که قول عو فی را تایید نماید شنید نیست تمناست استاتید محقق بوسیله مجله شریف يغما بدين طالب علم ابلاغ فرمایند.

چون درین روزها کتاب فضایل بلخ از روی سه نسخه خطی برای طبع آماده و تعلیق و تحشیه و تحقیق میشود، و این مطالب را درحوا شي آن تعلیق کرده ام، اگر تحقیقی مزید و شافی و کافی دیگر نشر گردد ، آنرا با حفظ امانت ادبی ، بنام خود آن محقق گرامی در تعليقات كتاب جای خواهم داد (مجله يغما : موضوعى است بسیار جالب از محققان توقع اظهار نظر دارد ) .


استدراک بر مقاله نام مؤلف مقامات حمیدی قاضی حسن و سنایی

قاضی حسن محمودی باسنایی معاصر بود ، و چون سنایی به بلخ رفت اورا مدح گفت . تقی  کاشی در خلاصة الاشعار وزبدۀ الافكار تالیف ۹۸۵ ق این شعر عمادالدین غزنوی (شاعر و مورخ ) اواسط قرن ششم را می آورد :

چون سنایی او فتاد از خطه غزنین به بلخ

                                      تازه کرد از مدحت قاضی حسن ر وی سخن

تعليقات سعید نفیسی بر لباب الالباب (۷۲۲)

اگر ما بسند این بیت عماد الدین غزنوی مدح سنا یی را درباره قاضی حسن در بلخ قبول کنیم باید در دیوان سنایی بسراغ این مدح برویم .

در دیوان سنایی مدح دو نفر از خاندان محمودی بلخ آمده است . در طبع مظاهر مصفا (ص ۲۷۵) از دیوان سنایی در مدح قاضی نجم الدین حسن غزنوی قصیده یست در بحر رمل مثمن محذوف که مطلع آن چنین است :

دی ز دلتنگی زمانی طوف کردم در چمن

                                       يک جهان جان دیدم آنجا رسته از زندان تن

در تخلص این قصیده گوید : 

مجلس نجم القضاة و قاری و حالش ببین !

                                      تا هم از خود فارغ آیی، هم زبلبل هم زمن


سوی قاضی شو که خلق و خلق او را چاکرند

                                         نقش بندان در خطا و مشک سایان درختن

من چگویم گر ز فردوس برین پرسی تو این

                                  کز تو خوشتر چیست؟ گوید مجلس قاضی حسن

درباره نسبت خاندانی این قاضی نجم گوید : 

نسبت از محمود یان داری و بهر عزدین

                                       همچو محمود آمدی بتخانه سوزو بت شکن

این قاضی در قال و حال وارد بود : 

گرچه در میدان قالی لیکن از روی خرد

                                       رفته یی جایی که پیش آنجا نه ماگنجدنه من

در فصاحت و شیوایی او گوید:

 شاد باش ای عندلیبی کز پی وصفت همی

                                        مرغ بریان، طوطی گویا شود بر بابزن

این قاضی خراسانی بود یعنی (طالقانی و بلخی ) 

شادمان باش از من و از خود که اندر نظم و نثر

                               نز خراسان چون تویی زا دست نز غزنین چومن

(ص ۲۷۷ دیوان سنایی )


بدینگونه در قصیدۀُ تصریحی موجود است که قاضی حسن به خاندان محمود یان بلخ منسوب و خراسانی و مقلب به نجم القضاة بود. و آنچه در آغاز قصیده اوراحسن غزنوی نوشته اند سهو باشد زیرا سنایی خود را غزنوی و او را خراسانی دانسته است چون وفات نجم القضاة حسن در ٥۰٦ ه . است پس معلو م است که این قصیده قبل از این سال سروده شده، وظن برخی از محققان که سرودن مثنوی کار نامه بلخ را پیش از ٥٠۸ ه . دانسته اند  قویتر میشود.

قاضی امین المله عبدالودود پسر عبدالصمد ؟

در دیوان سنایی قصیده دیگری در بحر رمل مثمن محذوف در مدح این شخص آمده که ممدوح سنایی و پیشوای حنفیان بود و در آغاز آن گوید :

ای چو نعمان بن ثابت در شریعت مقتدا

                                         وی به حجت پیشوای شرع و دین مصطفا

از توروشن راه حجت همچو گردون از نجوم

                                        از تو شادان اهل سنت همچو بیمار از شفا

(ص ۲ دیوان سنایی )

وی به لقب قاضی امین شهرت داشت و از طرف علاء الدين مسعود سوم بن سلطان ابراهیم پادشاه غزنه که از ٤٩٢ تا ٥۰٩ ه حكم رانده قاضی بوده است :

چون به شاهین قضا انصاف سنجی گاه حکم

                                           جبرئیل از سدره گوید با ملا يک در ملا

حشمت قاضی امین باید درینره بدرقه

                                            دانش قاضی امین زیبد درین در پادشا

رایت دین هر زمان عالی همی گردد ز تو

                                           ای نکونام از تو شهر و ملكشا هنشه علا 

بعد از این به تصریح نام و خاندانش چنین پردازد : 

هر کسی قاضی نگردد بی ستحقاق از لباس

                                          هر کسی موسی نگردد بی نبوت از عصا

دانش عبدالودودی باید اندر طبع ولفظ

                                         تا بود مرمرد را در صدر دین زیب و بها

ای نبره قاضی با محمدت محمود انگ 

                                        بود چون نو پاک طبع و پاکدین و پارسا

دان که از فرتو و از دولت مسعود شاه

                                        ملک دین شد با صیانت کار دین شد بانوا

شاه ما محمودی و تو نیز محمودی چواو

                                        شاد باش ای جان ما پیش دو محمودی فدا

ملک چون در خانه محمود یان زیبد همی

                                           همچنان در خانه محمودیان زیبد قضا

(ص ٤ دیوان سنایی )



از این اشعار سنایی به خوبی آشکارست که در عین اوقات زندگانی قاضی حسن و حسین و عمر محمودی قاضی امین عبدالودود بن عبدالصمد از همین خاندان محمودیان در غزنه قاضی بود و درین صورت ما نام دو نفر دیگر راهم از همین خاندان قضا و علم میدانیم ، ولی وصل نسب ایشان با یکی از اجداد این خاندان در حدو د ٤٠٠ه . با معلومات کنونی من ممکن نشد . و همین قدر گفته میتوانیم که افراد خاندان محمودی در عصر غزنویان هم در بلخ وهم در غزنه منصب قضا داشته و پیشوایان فقه و ادب و شریعت بوده اند.

حمید بلخی و معز الدین محمد غوری ؟

از قاضی حمیدالدین مولف ،مقامات برخی اشعار در تذکر وارد است و محمد عوفی نیز در لباب الالبا ب (ص ١٦٨ ر ١٦٩ ) اشعار او را نقل کرده است ولی همین مولف بعد از ذکر حميد الدين محمودی بلخی نام امام شمس الدین محمود قاضی بلخی را که "اعجوبه زمان و نادره گبهان بود" با نمونه اشعارش نیز می آورد (ص١٦٩) که نزد عوفی دو شخصیت جدا گانه بوده اند.

در کتاب نزهة هة المجالس به نقل مرحوم سعید نفیسی در تعلیقات لباب (ص ۷۹) رباعی بنام حمید بلخی آمده ، که گویا سروده حمید الدین صاحب مقامات باشد ؟ ولی ما میدانیم که پنجاه سال بعد از وفات حمیدالدین صاحب مقامات یک نفر قاضی حمید محمود دیگری از همین خاندان در حدود

۶۰۰ه زندگی داشت و ممکن است همان شمس الدین محمود قاضی بلخی مذکور در لباب الالباب نومره (٨٥) بوده که نزهة المجالس هم رباعى او را نقل کرده باشد دلیل این سخن آنست که عبدالقادر بن ملوکشاه بدوانی نیز ذکری از قاضی حمید بلخی دارد که معاصر سلطان معزالدين محمد بن سام غوری بود و در مدح ! و گفته است :

خسرو غازى معز الدين والدنیاکه هست

                                          روز هیجابا همایون رایتش همسر ظفر

بو المظفر شهر یار شرق کاندر معرکه

                                          گوییا دارد همای چترش اندر پر ظفر

(منتخب التواريخ ۱ر۵۴ طبع کلکته ١٨٦٨ ه )


در صورتیکه این قاضی حمید بلخی معاصر ومداح سلطان محمد غوری باشد چون وی از (٥٦٩ تا ٦۰٢) سلطان غور و غزنه و هند بود پس از ده سال بعد از وفات حميد الدين صاحب مقامات حکمرانی داشت و محال است که اور اممدوح صاحب مقامات بدانیم . و بنابرین دلایل است که گویند. ابیات مدح سلطان غور را همین قاضی حمید محمود حدو د ٦٠٠ ه بن ابو سعد عمر باید پنداشت که بظن غالب شمس الدین محمود بلخی مذکور در لباب الالباب و نزهة المجالس و منتخب التواريخ يک شخص باشد. والله اعلم بحقايق