غزل زنده رود
از کتاب: دیوان علامه اقبال لاهوری
، قطعه
این گل و لاله تو گوئی که مقیم اندهمه
راه پیکا صفت موج نسیم اند همه
معنی تازه که جوئیم و نابیم کجاست؟
مسجد مکتب و میخانه عقیم اند همه
حرفی از خویشتن آموز و در ان حرف بسوز
که درین خانقه بی سوز کلیم اند همه
از صفا کوشی این تکیه نشینان کم گوی
موی ژولیده و نا شسته گلیم اند همه
چه حرمها که درون حرمی ساخته اند
اهل توحید یک اندیش و دونیم اند همه
مشکل این نیست که بزم از سر هنگامه گذشت
مشکل این است که بی نقل و ندیم اند همه