138

جنگ کشمیر

از کتاب: سلطنت غزنویان ، فصل دوم

سلطان محمود بران بود که هر طور شود کشمیر را بگشاید و آن کوهساران زیبا را بر قلمرو خویش بیفزاید و دشمن را از آن دیار دور کند این اراده سلطان در باریان و گویندگان نیز تأثیر داشت فرخی شاعر دربار غزنه قصیدۀ لطیفی اندر این معنی دارد و سلطان را تشویق میکند که به تسخیر کشمیر بپردازد چنانکه گوید :-

هنگام گلست ای بدورخ چون گل خودروی

مانند رخ فریش به بستان تو گلی جوی

مانند رخ خوبش تو گل یابی مکن

همچون گل رخسار تو آن گل ندهد بوی

مجلس به لب جوی برای شمسهه خوبان

کز گل چوبناگوش تو گشته است لب جوی

از مجلــس مــا مردم دو روی برون کن

پیش آردل سرخ و برون کن گل دو روی

باغیست بدین زینت آراسته از گل

یک سو گل دوروی دگر سو گـل یـــک روى

بو نصر ! تو در پردۀ عشاق رهی زن

بو عمرو ! تواند رصفت گل غزلی گوی

تاروز شادی بگذاریم که فردا

وقت رۀ غز و آید و هنگام تگا بوی

ما را ره کشمیر همی آرزو آید

ما ز ارزوی خویش نتابیم بیک موی

گاهست که یکباره به کشمیر خرامیم 

از دست بتان پهنه کنیم از سربت گوی

شاهیست به کشمیر اگر ایزد خواهد 

امسال نیارامم تاکین نکشم زوی 

غزو است مرا پیشه و همواره چنین باد 

تامن بوم از بدعت واز کفر جهان شوی 

کوه و دره هند مرا ز آرزوی غزو 

خوشتر بود از باغ و بهار و لب مرزوی 

خاری که بمن در خلد اندر سفر هند 

به چون بحضر در کف من دسته شبوی 

غاری چوچه مورچگان تنگ در این راه 

به چون بحضر ساخته از سروسهی گوی 

با دشمن دین تا نزنم باز نگردم 

در قلعۀ او آهن چینی بود و روی 

مردی که سلاحی بکشد چهره آن 

بریده من خوبتر از صدبت مشکوی 

بس شهر که مردانش با من (قسمت شعر خوانده نشد) 

که امروز نه بینند درو جز زن بی شوی 

از دولت مادوست همی نازد (قسمت شعر خوانده نشد)

بر ذلت خود خصم همی موید گو موی


سلطان نخست در سال ٤٠٦ جانب کشمیر سرا برده کشید و خواست سنگرام را که با تریلوجیپال یاری کرده بود از پا در افگند از دریای جیلم گذشت اما هندوان در حصار لوهلوت راه را بروی بستند و این حصار مستحکم را سلطان مورد حمله قرار داد یک ماه در این راه جهد کرد اما استواری حصار و برف های فراوان و سرمای شدید وی را مانع گردید و مجبور شد که بغزنه باز گردد هنگام بازگشت راه گم شد و به تالابهای بزرگ مواجه گردید و پس از تلفات مزید از آن رهایی یافت سلطان بار دیگر در ٤١٢ به کشمیر حمله نمود در این سفر نتوانست کاری از پیش برد.