تسلط شاهرخ بر بدخشان و رفتن سلیمان بهند
میرزا سلیمان حکمران بدخشان شخص ضعیف النفس وخوش بود که همواره وی را زنان حرم معلبۀ خود می ساختند و اکثر امور موافق به رأی حرم بیگم دختر سلطان ویس کولابی که در حبالۀ نکاحش بود سر انجام میگردید، علاوه بران یکزن دانشمند دیگریکه محترمه خانم نام داشت و دختر شاه محمد سلطان کاشغری و اولاد رعقد میرزا کامران بود، و بعد از و وفات وی در بدخشان نکاح میرزا ابراهیم پسر سلیمان میرزا در امد نیز در اجرای امور حکمرانی دستی داشت، این زن بنام میرزا شاهرخ از میرزا ابراهیم فرزند کوچکی داشت که نواسۀ میرزا سلیمان بود.
وقتیکه در دفعه چهارم میرزا سلیمان بدون نیل مرام از کابل بر گشت، محمد قلی شغالی و دیگر امرای خود را مقید ساخت و عوض محمد قلی قندوز را به حاجی تمن بیگ داد، بنابران امرای دیگر از سلیمان گریخته و نزد حاجی تمن بیگ رفتند، و میرزا شاهرخ هفت ساله را باتفاق مادرش بر گرفته و عصیان ورزیدند، سلیمان بدفع شأن بر آمد و تا چهل روز قندوز را محاصره کرد و در نتیجه شاهرخ کوچک بجد خود پیوست و محمد قلی پس به حکمرانی قندوز بر قرار گردید، و شاه طیب وکیل شاهرخ مقرر شد، ولی محمد قلی بعد از کمی باز گرد عصیان انگیخت و خواست باز شاهرخ کوچک را آلۀ پیشبرد مقاصد خود سازد، مگر سلیمان عجلت نموده و به قندوز رفت و محمد قلی را عقب راند، شاهرخ با مادرش بحوالی هندوکش آمدند، و اندراب را گرفتند، سلیمان تعاقب شاهرخ را نموده و قوای وی را تاراج کرد، شاهرخ در عین گریز خود را به قلعۀ قندوز رسانید، و آنجا را از غفلت محافظین بدون دیدن مقاومت بدست آورد، و بدینصورت تمام اموال میرزا سلیمان بتصرف شاهرخ آمد و میرزا سلیمان مجبور گردید که نقاط حکمرانی پدر را بشاهرخ بدهد ولی شاهرخ بعد از چندی به تالقان روی آورد، چون سلیمان را مدافعت وی مقدور نبود بنابران با نواسۀ خود ساخته و بنام زیارت اراضی مقدسه از بدخشان بر آمد و آن ولایت شاهرخ میرزا بتصرف خود آورد.
سلیمان بکابل آمد و میرزا محمد حکیم حکمران کابل وی را به پشاور فرستاد و از آنجا بدربار اکبر رفت و بعد از کمی رونۀ حجاز گردید این حوادث در آخر سال (۹۸۳ه) بوقوع آمد(۱۱).