138

قاصدک مرگ

از کتاب: مجموعهٔ اشعار استاد خلیلی

اینک ستاده بردر من پیک آسمان 

کوبد در سرای مرا با کهن کلند

حکمی است از قضا که به هر در چو سر زند 

بر دست وی کشوده با کلند خویش 

هم بشکند به قدرت  خود باب مستمند

نی خواجه سر کشد ز جلالش نه خار کن

گه پای بر حصیر نهد گاه بر پرند

جان می دهیم در قدم وی که می کشد

یکسان  به دام پاو سر گرگ و گوسپند

بر پای خلق بی سرو سامان نهد طناب

زان سان که میکشد سر سردار در کسند


بیروت-۱۳۴۷