32

در بیان مکنات صاحب

از کتاب: تازه نوای معارک

در بیان مکنات صاحب که بموجب فرمان جناب ملکۀ انگلستان مستعد فرمائی هندوستان گردیده

[و]خوشی ها نموده، و در باب گرفتاری بعضی امرای کابل تدابیر در خاک می نمود و اولیای دولت، دولت مصلحت نموده و در چاه نبیت خود افتاده

وزیر اعظم قلم، که ناظم مهام نکته پروریست در انتظام مهام این مدعا چنین(۱) بیان مینماید که : هر گاه اهالی سرکار انگلیسه بهادر، اولیای دولت را بعد این خرابی جنگ های عظیم بر سریر سلطنت کابل جلوس دادند، امیر بی نظیر دوست محمد خان غازی را به بیدلی و ناخوشی تمام روانۀ هندوستان نمودن. امرای کابل و گرد  و نواح آن رعایا همگی مطیع و فرمان بردار حکم اولیای دولت و اهالی انگلیسه بهادر شدند. سرکار اشرف همایون اعلی، عالیجاه مکناتن صاحب بهادر را وزیر اعظم (۲) خود مقرر نموده، بخلاع فاخره وزارت سر افرازی یافت. و انتظام مهام ملک داری دار الجنة کابل،

-------------------------------------------------------------- 

(۱)الف: مدعای خوش بیان.

(۲)الف: وزیر معظم.

همه تفویض صاحب ممدوح نموده و انکشاف عقود تمام مهام، موقوف برای افلاطونی صاحب ممدوح گذاشته، و خود بدولت بر سریر سلطنت، هم آغوش شاهد استراحت بود. قانون مدعای خود را به نغمات تدبیرات مینواخت، و از گوش مالی نغمه طرازان قضا و قدر غافل، که از پس پردۀ تقدیر چه آهنگ ها بی می آیند!

افواج بحر امواج انگریز که در مهم خراسان در عرض راه زهر سختیها چشیده، و شداید مصیبتها دیده بودند، در ایام سلطنت اولیای دولت، چند مدت در کابل آسایش پذیر گردیده، از تناول اقسام طعام از گوشت پلو و لوزینه و فالوده و کباب و غیره گونا گون فواکهات از قسم انگور صاحبی و خلیلی و خایه غلامان و کشمش و لعل و غیره که از چهل قسم میباشند، نهایت شیرین کام گریدند. و استخوان های اعضای آنها، که سوختۀ فلفل سرخ و چپاتی و دال هندوستان بودند، در عرصۀ اندک، قوی اندام شدند، و از لاغری  روی بفربهی اوردند، و از دال و چپاتی هندوستان نادم و بزبان حال میگفتند(۱):

توبه کردم ازین چپاتی چار 

و قنار ربنا عذاب النار (۲)

غرض در آن ایام، دور حکم اولیای دولت و صاحبان عالیشان گردیده. کسی را از رعایا مقدور نبود، که انحراف حکم ورزند.

------------------------------------------------------------- 

(۱)ک: میگویند

(۲)یعنی=خدایا مارا از عذاب آتش نگهدار قرآن البقره ۲۰۱ج۲ 

از آنجا که افواج انگریز و صاحبان افواج بمقتضای اینکه زن کابل بی یار نیست و آرد پشاور بی جوار نیست " این نغمه از نی زبان مردم شنیده شب و روز توسن آرزوی نفس نا فرجام خود را در میدان شهوت پرستی میراندند، و شراب بی شرمی مینوشیدند، و از مهمیز کاری چابک سواران عرصۀ انتقام که" هر عمل (۱) اجری و هر کرده جزائی دارد" غافل رفته رفته در سنه یکهزار و دوصد و پنجاه و نه (۲)[۱۲۵۹]هجری از وقوع اینچنین واقعات شنیعه در گلزار دولت سطلنت اولیای دولت، باد خزان خرابی و زوال در وزیدن آمده، که شرح آن نوک ریز خامۀ ندرت نگار میگردد:

که درین آوان فرمان عالیشان ملکۀ انگلستان، موسومه لات مکناتن صاحب بهادر وزیر اعظم باین مضمون، شرف صدور و عز نزول یافت که : از ممر رسیدن ایشان باتفاق شاه فلک اشتباه در کابل، آنچه کوششها(۳) و جان فشان هائی که در این مهم کابل نموده اند، همه بر رای ملکۀ جهان آرای، پرتو ظهور افگند و حسن اوصاف تدابیر و مراسم نیک تجویز که از فکر رسا و هوش و ذکا، درین مهم بکار برده اند، از تحریر و تقریر خارج است. در خور این خدمت لایقه خلاع لاخره منصب فرمان فرمائی دار الحکومت و تمام ممالک هندوستان مادام الحیات 

--------------------------------------------------------------------- 

(۱)الف: که هر عمل خرابی کرده سزائی دارد.

(۲) کذا در هر سه نسخۀ ولی صحیح آن ۱۲۵۸ هـ است که درین سال قیامهای ملی در کابل آغاز یافته بود.

(۳)الف: کوشش ها و سر جوشی و جان فشانی ها.

در بارۀ ایشان عنایت و مرحمت گردیده است. لازم که بملاحظۀ فرمان هذا از کابل بجلدی روانه شده بر عهده خود مامور شوند، که سر کار ملکه از حسن خدمت ایشان نهایت خوشنود خاطر و رضامند میباشد.

مکناتن صاحب بهادر بصدور فرمان مذکور از بس سرور و ابتهاج در پیراهن انبساط نمی گنجید، و بلبل زبان را در گلزار این اشعار مترنم میساخت: [شعر] 

ای [خلق] جهان امروز مبارک بمن دهید

شکر خدا که مرا بخت مدد گار شد(۱)

و نقارهای شادمانه بلند آواز نمودند، و طنبور خوش خوش حالی نواختند و از شادی مرگ خود خبر نداشت، که نوبت نوازان قضا و قدر، در عالم اسرار نقارۀ مرگ او مینواختند. غرض تمامی صاحبان افواج بوزیر اعظم از صدور فرمان مبارک بادی ها (۲) میداند و این مصرع میخواندند. 

[مصرع]:

بتو این مسند شاهانه مبارک باشد 

مگر اولیای دولت به سبب روانگی وزیر اعظم در بحر تفکر و اندیشه فرو رفته. وزیر اعظم عالیجاه مستر برنس صاحب بهادر که مرد هوشیار و دانشمند و معزز در افواج انگریز بود، اورا به پیشگاه حضور احضار داده، احوال صدور فرمان ملکۀ انگلستان و روانگی خود بیان نمود، و هم اورا برعهدۀ وزارت 

-------------------------------------------------------- 

(۱)کذا... ولی نظم نیست ،وزن عروضی صحیح ندارد.

(۲)ک. مبارک باوی میدادند.؟

خود مقرر نموده گفت : که بعد دو روز روانگی [ما] جانب بمبئی] خواهد شد.

لیکن یک خطره وواهمه در دل ما هم رسیده است. اگر چه تمام رعایا و سرداران کابل و غیره در سلطنت اولیای دولت بسیار خوش و رضامند میباشند، مگر بعض امرا در پی فتنه و فساد ساعی هستند.مبادا بعد روانگی من کدام خلل و فساد بر پای گردد. که زوال دولت سلطنت شاه بعمل آید. در این صورت مناسب همین است، که شما در حضور اولیای دولت رفته، در خلوت خاص که متنفس حاضر نباشد، از طرف ما بعد ادای مراسم آداب، بحضور اولیای دولت عرض نمایند، که اگر حکم قضا شیم نافذ گردد، که سرداران کابل را گرفتار نمودهف همراه خود طرف هندوستان گرفته بروم.

خصوصا عالیجاهان عبدالله خان اچکزائی و امین الله خان لوگری و شمس الدین خان برادر زادۀ امیر دوست محمد خان میباشند. چون ماندن عالیجاهان مذکور در ولایت خراسان مقرون مصلحت نیست، از آن رو بردن انها جانب هندوستان بهتر واتسب میباشد، که مادل فتنه و فساد کلی هستند بعد رفتن عالیجاهان مذکور، هیچ رخنۀ خرابی و فساد در اساس دولت سلطنت راه نخواهد یافت.

چنانچه عالیجاه برنس صاحب بهادر، بموجب حکم مکناتن صاحب وزیر اعظم، به پیشگاه اولیای دولت شرف استیلام یافته، در خلوت خاص تمام سرگذشت عالیجاهان مذکور بسمع اشرف اعلی رساندیند.

اولیای دولت بعد اصغای سر گذشت مذکور عالیجاه برنس صاحب بهادر را حسب دستور خلعت فاخره عطا نموده، امر کرد که جواب این سخن بعد مشورت بوجه احسن داده خواهد شد. عالیجاه مذکور از حضور اولیای دولت شرف ارتخاص حاصل نموده، پیش وزیر اعظم امده تمام احوال را بیان نموده وزیر اعظم چشم انتظار بر صدور جواب اولیای دولت داشت.