ميثاق تقسیم مملکت ۱۲۴۲ هجری
(بین برادران بارکزائی در کابل)
چون بساط سلطنت سدوزائیان از افغانستان چیده شد، و زمام اقتدار بدست پسران سردار پاینده خان محمد زائی آمد، یکی از این برادران که دوست محمد خان باشد بالاخره در کابل اعلانِ امارت نمود، و مملکت افغانستان از کشمیر و پنجاب و سند تا جبال هندوکش در دست برادران امیر ماند در این وقت این برادران کنفرانسی را در کابل تشکیل دادند و مملکت را در بین افراد دودمان خود، برادران و برادر زادگان در میثاقی تقسیم کردند، تا رفع نزاع نمایند، و هم بنیاد اقتدار دودمان خود را قوت بخشند. عین نسخه دری این میثاق در موزۀ کابل موجود است که ما آنرا در ذیل می آوریم:
متن دری میثاق نامه
" چون دراین وقت به تاریخ عشر اول شهر ربیع الثانی سنه یک هزار و دو صد و چهل دو بود، که بعد از منازعه و مناقشه که ما بين ما برادران به ظهور رسیده و شهردار السلطنه کابل را سردار دوست محمد خان تسخیر نموده همه برادران و برادر زاده ها به جهت اصلاح و اتفاق و خیر خاندان مجتمع شده به جهت انتظام امور دولت و استحکام بنیاد سلسلۀ خودها، صلاح بر همین کردیم، که ملک کوهات و انگو و توابعات آنر نواب عبدالصمد خان متصرف باشد و ملکِ پشاور و هشنَغَر و خالصجات و غیره متعلقات آنجا را سردار یار محمد خان و سردار سلطان محمد خان و سردار سعید محمد خان و سردار پیر محمد خان متصرف باشند و مالیات و معاملات طائفه غلجائی دارالسلطنۀ کابل را نواب عبدالجبار خان متصرف باشد. و ملک دارالسلطنۀ کابل و کوهدامن و خالصجات و توابعات آنرا سردار دوست محمد خان و سردار امیر محمد خان متصرف باشد.
و ملک جلال آباد و تاجک لغمان را نواب محمد زمان خان و برادرانِ1 او متصرف باشند، و ملک لوگر و چرخ و تا جکیه و میدان و غوربند و خالصه لهو گرد را سردار حبیب الله خان و سردار محمد اکرم خان و برادرانِ او2 متصرف باشند
که بدین موجب از قرار تفصیل ذیل هر کدام ملک خودها را:
عالیجاه نواب عبد الصمد خان : کوهات، انگو وغیره توابعات
عالیجاهان سردار یار محمد خان و سردار سلطان محمد خان و غیره برادران: پشاور، هشنَغَر، خالصجات. نواب عبدالجبار خان: غلجائی کابل معۀ متعلقاتِ او.
سردار دوست محمد خان و سردار امیر محمد خان: دارالسلطنۀ کابل معۀ توابع کوهدامن وغیرۀ آن حدود، خالصجات. نواب محمد زمان خان معۀ برادران جلال آباد ،معۀ تعلقات
تاجکیۀ لغمان معۀ تعلقات. سردار حبیب الله خان و سردار محمد اکرم خان: بلوک لهو گرد و بتخاک محال ،چرخ تاجکیۀ میدان، محال غوربند، خالصه لهو گرد. و از ابتدای سنه تنگوزی سالِ نو سردار دوست محمد خان مبلغ یک لک روپیه از بابتِ مالیات کابل، سال به سال به ضامنی نواب عبدالصمد خان در وجه سردار یار محمد خان از قرار اقساط، ماه بماه میرساند ، و چون نواب عبدالصمد خان ریش سفید و بزرگ همه برادران میباشند ، و اصلاح همه برادران به جهت خیر خاندان، به اتفاق سردار دوست محمد خان در کابل سکونت میکند اگر چنانچه سردار یار محمد خان یا سردار سلطان محمد خان یا سردار سعید محمد خان یا سردار پیر محمد خان یا متعلقات ،آنها ظاهراً یا باطناً، خللی در ملکِ کوهات و انگو که متعلق نواب عبدالصمد خان است نموده، در ملک و مال او دخل و تصرف کنند، یا آنکه3 سردار دوست محمد خان منسوبان و متعلقانِ سردار یار محمد خان را ظاهراً و باطناً ازو، روگردان نماید یا به ملک آنها دخل و تصرف کند، عهد شکن و دشمن خدا و رسولِ خدا و همه برادران و برادرزاده ها خواهند بود، و برادران و برادرزاده ها همه بالاتفاق با آنها دشمنی و مخالفت کنند، هرگاه نکنند، دشمن خدا و رسول باشند. و در خصوص یک لک روپیه که از ابتدای سال تنگوزی سردار دوست محمد خان به ضامنی نواب عبدالصمد خان متعهد شده و قبول کرده، سال به سال از قرار اقساط ماه به ماه به سردار یار محمد خان برساند. هرگاه تفاوت کند و نرساند، عهد شکن و دشمن خدا و رسول و همه برادران خواهند بود و برادران همه با او دشمنی کنند هرگاه نکنند، دشمن خدا و رسول خواهند بود، چنانچه برادران سکنۀ کندهار همین تقسیم و قرار داد را قبول نکرده انحراف نمایند، و اراده و عزم این ملکها را بکنند، همه برادران با جمعیت خودها بالاتفاق کمر بسته برادران کندهاری دشمنی و مخالفت بکنند و نگذارند که از حد کندهار تجاوز و تفاوت نمایند، و هرگاه سردار یار محمد خان به عمله جات و نوکر خود که سکنای کابل باشند،
از بابت زمینداری آنها چیزی بدهد، در همین تنخواه یک لک روپیه از قرار حوالۀ او محسوب شود، و هر کدام از برادران و برادر زاده که ازین سخن و عهد و پیمان تفاوت کنند و از همین قرار داد و تقسیم اختلاف نماید، به لعنت خدا و نفرین رسول گرفتار و از دین جناب مصطفوی بیگانه و کافرِ مطلق و به چهار مذهب نامسلمان باشیم به همین عهد و میثاق برادران و برادر زاده ها ، همه با یکدیگر دوست و از نفاق و کدورت که قبل ازین باهم داشتیم در گذشتیم، و با همه دوست و مهربان شدیم ، این چند کلمه بطریق عهد نامه قلمی شد تحریر شهر ربیع الثانی سنۀ ۱۲۴۲هـ"
(در زوایای تاریخ معاصر افغانستان طبع کابل ص ۲۷-۲۶-۲۵)