39

یک اشاره در مورد رسم قوالی

از کتاب: بزم طرب
11 December 2022

یکی از آهنگ های خوشگوار در رسم قوالی آهنگ دل پذیر رشک قمر است  که از شنیدنش کی نیست که دلشاد نشود، زیرا این آهنگ را نصرت فتح علی خان که از پیروان طریقت خاجگان (خواجه گان) است در رسم و رواج  رایج این طریقت برانگار عبادت  خوانده است.

این نوع هنر را قوالی میگویند که درآن بیان یکتا پرسی با ایجاد ساز به «رسم» خواجگان ادا میشود (باید گفت که کلمهٔ رسم همان است که از آن هم رسم و رواج آمده و هم منشآ لغت ریتم است که در هر موسیقی بودنش لازم است). طریقت خواجگان موسوم به (الطریقه) یک طریقت ذکری و فکری بوده که توسط یک حلقهٔ یکتا پرستان مدینه نشین قبل از اسلام وجود داشت و عمل می شد، اینها طی مراسم خاص در یک گرد هم آئی در تمام یک شب ماهتابی ( البدر) با دل و جان درپی اجرای مراسم میشدند .

عمل شان به طور دسته جمعی عبارت بود از بیان یک جملهٔ یکتا پرستانه (الذکر) و شوراندن تسبیح ( الرّسم گویا ریتم). بیان شان  را گفته اند که در شروع ایجادش، (قبل از اسلام) الهام زردشتی داشته واما بعد ها با کلمات اسلامی بدل شده است و انتخاب مراسم  شانرا در یک شب مهتاب گویند که از زمانه های دیرین آمده و از بقایای باور های مهتاب پرستان مدینه نشیین بوده است. حضرت ابوبکر صدیق(ر) قبل از مسلمان شدن یکی از بزرگان این حلقه بود، ازهمین رو بازماندگانش را خواجه میگویند و زمانیکه به اسلام پیوست یک دسته از ارادتمندانش را به مکه نزد خود خواست اینها با وجود مسلمان شدن و مسلمان بودن عملکرد طریقتی خودرا هم داشتند. هنر قوالی نصرت فتح علی خان از همین شیوهٔ طریقتی بوجود آمده. در مورد هجرت این طریقتی ها، اول از مدینه به هرات و ادغام شان با چشتی ها که آنها هم از زمانه های قدیم به ساز و آواز دل گرمی داشتند، به کابل آمدند  و دلشاد برخورد گرم خراباتیان شدند (خرابات کابل را گفته اند که در هر زمان یک دَرِ کشوده به پیشگاه هنر و هنرمند بوده است). از کابل به توجه امیر خسرو، و دیگر ارادتمندان خواجه نظام الدیم اولیا به خصوص به توجه معین الدین چشتی به پتیاله راه یافتند. در پتیاله نزد ارادت مند های نظام الدین اولیا، هنر شان  منزلت قداست یافت (مقدس پنداشته شد) و رونق بازار قوالی گردید.

 گرفتاران این هنر را قوال مینامند، این ها گفتنی های جالب دارند:

یکی از روایات شان، این است:  روزی بی بی عایشه که از جوانی ها گوشش به این آواز خوانی های این ارادتمندان  آشنا بود، گاه گاهی یک دسته از این آواز خوان ها را در خلوت به حضور میخواست. در یکی از همین روز ها پدرش قبل از عادت وارد منزل شد، آوازخوان ها در حرمتش سکوت کردند اما جناب شان به اشارۀ دست اجازۀ ادامت را ابلاغ فرمود و آوازخوان ها ادامه دادند و اما دراین وقت از روی تصادف پیغمبر تشریف فرما شد، آواز خوان ها در حرمت واجب  به عزت شان سکوت کردند. اما در این بار حضرت پیغمبر هم با اشارۀ دست به ادامت اجازه فرمود (معلوم است که اسلام عصر پیغمبر، دین قبول و تحمل نو آوری بوده است)، همین است که امروز ومثل هر روز قوال ها با فریاد درون دل میگویند" همارا دوسرا اجازت هین" یعنی به ما دو بار اجازه بدست آمده.  بدنیست که یک نمونه از بیان قوالی ها، از نصرت فتح علی خان  بشنوید به خصوص این برگزیده اش را به نام نامی رشک قمر.