دم دادن ، دم به دم ، دم زدن
از کتاب: زبان د آری
دم دادن به معنای فریب دادن، نازونوازش کردن اکنون درگفتگوی کوچه کاربرد دارد، مگر درشعرهای مولانا نیزمی یابیم :
دم ده وعشوه ده ای دلبر سیمین بر من
که دمم بی دم توچون اجل آمد برمن
دم به دم به معنای زود وپیهم نیز در کفتارکابل هست . « دم به دم چای وچلم آوردند .» این قید مرکب نیز درشعر مولانا آمده است .
لحظه به لحظه دم به دم ، می بده وبسوز غم
نوبت تست ای صنم ، دور تواست ای قمر
دم زدن به معنای سخن گفتن ، درباستان زمانه ها هم در گفتار وهم درنوشتار کاربرد داشته است. اکنون هم می گویند، طورمثال : امروزه هردزد دم ازصداقت می زند. دم ازچیزی زدن یعنی دربارة چیزی سخن گفتن ، دربارة چیزی گپ زدن .دریکی از بازیهای مردم می یابیم : هوش کن ودم مزن + معرکه بر هم مزن.
مولانا نیز گفته است :
اندر شکم ماهی دم با که زند یونس
جزاو که بود مونس درنیم شب تاری
هیچکس دم نزد و همگان بترسیدند و خشک فروماندند.
(تاریخ بیهقی )