افسانه خزانه و طوطی
از کتاب: بگرام
، فصل چهارم
بطرف جنوب دروازه شرقی "سالون بودا" معبد بزرگ که کنشکا برای اقامت تابستانی یرغمل های چینی ساخته بود در زیر پای مجسمه "ویشر اوانا" رب النوع ثروت دفینه بود که یرغمل های چینی ثروت هنگفتی گذاشته در کتیبه بالای آن نوشته بودند : - "وقتیکه معبد مرمت کاری لازم داشته باشد مردم از اینجا پول گرفته میتوانند" درین اواخر یک پادشاه سرحدی که حریص و در عین زمان ستمگار بود قصه جواهرات و اشیای قیمتی خزانه را شنیده برای تصرف آن بالا و لشکر خود در بگرام حاضر شد و بارویه تشدد کارانه علما و راهبین معبد را رانده و در موقعی که میخواست سرخزانه را باز کند طوطی که بالای سر مجسمۀ رب النوع ثروت بود شروع به بال زدن نموده صداهای دل خراشی کشید و در نتیجه زمین به لرزه در آمده پادشاه و قشونش بیحال بخاک افتادند و به جرم خود اقرار نموده با ندامت و پشیمانی مراجعت کردند .