حکمرانان کنر و یوسفزاییان (حدود ۸۰۰- ۹۰۰ هجری)
در حدود ( ۸۰۰ ه- ۱۳۹۷ م ) که تاخت و تاز تیمور در صفحات افغانستان جاری بود و در دره های کنر خانوادهٔ محلی حکمرانی داشتند که آنها را به لقب ( سلطان ) میخواندند این دودمان در دره بیچ کنر مرکز داشتند . و افسانهای محلی آنها را به اولاد ذوالفرنین منسوب میدانستند . از مشاهیر این دودمان سلطان پکهل و سلطان بهرام دو برادرند فرزندان سلطان گهجامن بن هندو که سلطان پکهل از لغمان تا کنر و باجور و سوات و کشمیر حکم میراند و موضع پکهلی ( واقع ضلع هزارهٔ صوبه سرحد) منسوب به اوست و در دره های کنر کتیبه های ازو باقیمانده است و بعد ازو پسرانش در سوات بهم آویختند، و جنگی عظیم کردند .
اما سلطان بهرام لغمان و ننگرهار را بتصرف آورده و برخی از مخالفان خودرا به مشاور نفی کرد و مرکز حکمرانی او پاپین دامنه سپین غر بود، و بعد از برادر اراضی متعلقه را تا کشمیر بدست آورد، و بر مملکتی از حدود کابل تا کشمیر حکم راند، و بعد ازو سلطان تومنا زمام حکمرانی بدست گرفت، ولی حکمرانی این خاندان در سلاسل کوهای شنوار و کنر و سوات و باجور تا ضلع هزاره و کشمیر محدود مانده در دامنه های کوهها و دشتهای کابل و ننگرهار و پشاور محاجرت های اقوام پشتون صفحات قندهار و مجرای نهرارغسان در عصر اولاد تیمور آغاز شد، عشایر کندوزمند، بسبب اختلاف مجاورین و کمی مراتع از صفحات قندهار کوچیده بکابل آمدند، و مردم دیگر از گومل و غیره به آنها متحد شده در دره های کابل میزیستند، و حکمرانان آنها مداد و مدو وشیخ عثمان بودند، و در حدود (۸۷۰ ه- ۱۴۶۵ م ) که میرزا الغ بیگ بن سلطان ابو سعید گورگان حکمدار کابل بود، تمام سرکردگان این قبایل را با ملک سلطان شاه فراهم آورده و بکشت، ولی برادر زاده سلطانشاه یوسفزا یی ( احمد ) ازین ملحمه نجات یافت و مردم ترکلانی را در لغمان جایگزین ساخت .اما در حصارک جنگی عظیم بین یوسفزایی و مهمند زایی روی داد که در نتیجه مهمند زایی صفحات ننگرهار را بگرفتند و یوسفزایان روی به باجور و بنیر و سوات آوردند، مردم بومی آنجا که دلازاک بودند از آنها گریخته به پرشور ( پشاور) پناه بردند، و مردم یوسفزایی سردار شامانی راکه جلو نامداشت بکشتند و بر تمام اراضی اشنغر و دوابه شمال پشاور قبضه کرده از ناوگی تا ارهند ( باجور) بدست آوردند، دراینوقت حکمرانان یوسفزایی ملک احمد و ملک ملی بودند، و این شیخ آدم معروف به ( ملی) بن یوسف از عشیره سره بنی پښتون است که پیشوا و حکمران بزرگ قوم یوسفزایی و مقنن (LAW-GIVER)معروفی بود مشهور به تقوی و فضیلت، وی کتابی را در قوانین اجتماعی و رسوم قومی و تقسیم اراضی در حدود ( ۸۲۰ ۱۴۱۷ م ) نوشت که نام آن دفتر شیخ (ملی ) است و یوسفزائیان تا چهار قرن بعد هم اراضی موروثی را بر اساس قوانین دفتر تقسیم میکردند، درین قوانین اراضی مزروع و چراگاه و مساکن بر اساس عدالت و مساوات تقسیم شدی . و بعداز ده سال بر حسب افزایش یا کمبود افراد خانواده ها تجدید میشد . و این کتاب از آثار قدیم نثر پښتو بود، و در آن تاریخ مهاجرت این قبایل با شرح انساب اقوام پښتون مندرج بود .
بعداز شیخ ملی زمام اقتدار یوسفزائیان بدست کجوخان را نی زایی آمد ( حدود ۹۰۰ ه ۱۴۹۴ م ) کجوخان نیز کتابی راکه تکملهٔ ( دفتر شیخ ملی) بود و در شرح تاریخ یوسفزائی و تکمیل و ترمیم قوانین موضوعه شیخ ملی نوشت و مدتها حکمران و قاید این اقوام بود و به مدت ( ۱۲) هزار سوار در شیخ بتور با غوریه خیل جنگ کرده آنها را بشکست، و جنگ مهم دیگر یوسفزایی با دلازاک در لنگرکوت بود که دلازاک را شکست آخرین دادند، بعد از کجوخان دو نفر مرزبان یوسفزایی شاه منصور ولد ملک سلیمان و سلطان ویس سواتی حکمرانان این صفحات بودند که در حدود ( ۹۱۰- ۹۲۵ هجری ) فرمانروایان محلی شمرده میشدند و بابر با دختر شاه منصور بی بی مبارکه ازدواج نمود، و همچنین سلطان علاءالدین سواتی و طاووس خان از مشاهیر معاصر بابرند که وی ذکری از این رجال دارد .
مشاهیر این حکمرانان :
۱ - سلطان پکهل کنری بن کهجامن بن هندو ( حدود ۸۰۰ هجری )
۲ - سلطان بهرام بن کهجامن ( حدود ۸۱۰ هجری )
۳ - سلطان تومنا ( حدود ۸۱۵ هجری )
۴ - ملک احمد یوسفزایی ( حدود ۸۱۵ هجری )
۵ - شیخ آدم ملی بن یوسف ( حدود ۸۲۰ هجری )
۶ - کجوخان رانی زائی ( حدود ۹۰۰ هجری )
۷ - شاه منصور ولد ملک سلیمان ( حدود ۹۱۰ هجری)
۸ - سلطان ویس سواتی ( حدود ۹۱۰ هجری)
۹ - سلطان علاء الدین سواتی ( حدود ۹۱۰ هجری )
۱۰- طاووس خان ( حدود ۹۱۰ هجری )