کتیبه های آشوکا در لغمان و قندهار
آشوکاپسر(بندوسارا) نواسه (چندراگوپتاموریا) سومین پادشاه سلاله (موریای ) هندی که بسین ۲۳۲ و ۲۷۴ ق م درنیمۀ اول قرن سوم ق م سلطنت میکرد؛یکی ازبزرگترین پادشاهان هندی است که بعد از جنگ معروف “کلنگا” که درطی آن پیش ازیک و نیم لک نفردرهند کشته شد؛از دیدن جوی خون وجسدهای پاره پاره دفعتأحالش منقلب شده حرص وآزوخود خواهی وآرزوهای سرکش بشری را درخود منطقی ساخته بشکل راهبی درآمد و به لباس فقروروحانیت بقیه سال های سلطنت خویش را به پایان رسانید. چون دراثرجنگ های که بین جدش (چندرا گوپتا) و(سلوکوس یکاتور) یونانی واقع شده و شاه اخیرالذکرپس پاشید خاک های افغانستان جنوبی تا حوزه ارغنداب تحت اثر امپرطوری موریا درآمده و این وضع در حدود ۵۰ سال دوام کرد.
حینی که اشوکا برتخت (موریا) نشست نفوذ این دودمان درجنوب افغانستان کماکان هنوزبرقراربود و کاری که آشوکا به نوبت خود انجام داد اعزام مبلغین بودائی درخاک های مفتوحه غرب (اندوس) بود وقراریکه همه میدانیم با انجام این مامول آئین بودائی درعصرخود (آشوکا) یعنی ازنیمه اول قرن سوم ق م به بعد بع تدریج درخاک های افغانستان انبساط یافت وبیش ازهزارسال باقی ماند و آثار حیرت آورهنوزهم ازآن دیانت درافغانستان باقی مانده.
دورۀ سلطنت (آشوکا) یک دورۀ روحانی و اخلاقی است درقطارنقاط هند فرمان های او دایربرنصایح اخلاقی درستون پایه های سنگی نقراست که آنرا (وهمه تمبهانی) یعنی (پایه های اخلاقی) میخوانند و تاحال درخاک های افغانستان آثاروشواهدی ازدوپایه اخلاقی دردونقطه درو افتاده ازهم یعنی در(درون ته ) بین جلال آباد و لغمان و درشهرکهنه قندهارپیداشده.
سنگ نبشته(آشوکا) که محل پیدایش آنرا به (درون ته)نسبت میدهد پارچه سنگ مثلث نمایی است که ده انچ طول دارد و عرض اعظمی آن هشت انچ میباشد و دراطاق کابل درموزه کابل موجود است عکس ازین سنگ نبشته باراول یکی از شماره های مجله کابل نشرشده و پروفیسورمارگنستن نورویژی باراول آنرا به اروپا و دانشمندان غربی معرفی نمود و دانشمندانی بنام (پرکلند) و(التهم) به ترجمه ومطالعه آن پرداخته و آخرین بار در ۱۹۴۹ پروفیسر(هنیگ) تحت عنوان (سنگ نبشته (آرامی) اشوکامکشوفه در لغمان) دراطراف آن مقاله ئی نشرکرد.
این کتیبه به رسم الخط (آرامی) و شامل هشت ونیم سطراست وچون سنگ مذکور شکسته وشکل مثلث اختیارکرده است؛بیشترسطرها ناقص است و ازترجمه آن مضمون مسلسلی بدست نمی آید معذالک روح اندرزهای اخلاقی از آن هویداست که مفهوم آنرا ازسنگ بنشته همان پادشاه که تازه ازشهرکهنه قندهار پیدا شده یافته میتوانیم.
سنگ نبشته قندهار که درمجاورت قریب چهل زینه درجناح شمالی خرابه های متروکه شهرکهنه قندهار درمجاورت سرک امروزی (قندهار- کوکران) کشف گردیده کتیبه ایست بزرگ وکامل وبه دوزبان وبه دو رسم الخط یعنی به زبان ورسم الخط (یونانی) وزبان ورسم الخط (آرامی).
آشوکا به همان شیوۀ خاص سائردستورهای اخلاقی خودمردم را ازآزاروکشتن حیوانات وصید ماهی منع میکند و میگوید همانطوربکه من ازکشتن انسان دست گرفتم شکاری ها وصیادان شاهی هم ازشکار وصید خود داری کنند پادشاه مویا مردم را به اطاعت والدین و سالخوردگان و انطفای خواهشات نفسانی واحترام تمام زنده جان دعوت میکند. این جمله هم درکتیبه آمده که دراثرترحم واشفاق “پیوداسی” به نوع انسان، انسان ها همه جا درروی زمین خوشبخت و مسعود شدند.(پیوداسی) که اینجا درکتیبه قندهارذکر شده نام دیگر(آشوکا) است که دربرخی ازکتیبه های دیگر اوهم دیده شده است.
بدین ترتیب مفهوم متن کتیبه جزئی ابهامی ندارد ومعلوم میشود که شاه موریا چه درلغمان که گوشه ئی ازگندهارای قدیم است و چه درقندهارکهنه که درمجاورت حوزۀ ارغنداب یکی از کهن ترین شهرهای آبادان مشرق بود درهر دوجا سنگ نبشته هائی بیادگارگذاشته که یکی تنها به زبان ورسم الخط (آرامی) ودیگری به دوزبان وید ورسم الخط یونانی و آرامی است.
آشوکا معمولأ این قبیل فرمان ها، پایه های (اخلاقی) را بیشتردرمجاورت راههای کاروان رومدنظر عابرین نصب میکرد تاحین عبورومروربیشترمورد توجه واقع شود. تاجائی که ملاحظه میشود سنگ بنشته (درون ته ) و کتیبۀ قندهارهردو کنارراههای بزرگ درمجاورت شهرهای کهن آنوقت یکی در قندهارهردوکنارراههای بزرگ درمجاورت شهرهای کهن آنوقت یکی درگندهارا درمجاورت هده قدیم ویگری در قندهاردرصخرۀ کوه درمجاروت راه عام نزدیک شهرکهنه قندهارنقرشده بود.
ازین دو کتیبه واضح مشود که درطی قرن سوم ق م چه درمجاورت هده و جلال آباد فعلی و چه در نزدیکی قندهارمراکزبزرگ وشهرهای آبادی موجود بود وعبورومرورکاروان ها تقریبأ روی همین راههای موجوده امروزصورت میگرفت.
کتیبه قندهاروضعی دارد؛مایل رخ بطرف سرک وبه بلندی نظرعابرین وضع کتیبه خود بخود ثابت میسازد که مخصوصأ با اخذ ترتیبات مشخص مدنظررهروان و کاروان ها قرارداده شده بود.
ازروی این کتیبه واضح میتوان گفت که زبان ورسم الخط آرامی درطی قرن سوم ق م درافغانستان مخصوصأ در فغانستان جنوبی معمول ومتداول بود کتیبه دیگری به همین زبان ورسم الخط از(تاکزیلا) هم کشف گردیده.
مهمترازهمه اهمیت وشیوع زبان ورسم الخط یونانی است درقرن سوم ق م معمولأ چنین می پنداشتیم که زبان و رسم الخط مذکور درطی سلطنت پادشاهان یونان وباختری (از ۲۵۰ ق م) به بعد آهسته معمول ومروج گردیده است؛حال آنکه می بینم درقرن سوم ق م یا اقلأ در وسط قرن سوم ق م این زبان ورسم الخط حتی درافغانستان جنوب غربی هم شایع ومعمول بود وبه اندازه ئی اهمیت داشت که آنرا مقدم بر زبان ورسم الخط آرامی درکتیبه ها و سنگ نبشته ها استعمال می کردند.
۲۰/۴/۳۷