مکتب هنری هند در قرن شانزدهم
از متفرعات هنر خراسانی
در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری که اوقات عروج مملکت (۱)تیموریان هرات بود، هنر کتابسازی در خراسان مخصوصا در هرات- باوج خود رسیده بود. هنر های متعلق کتابسازی مانند خطاطیف نقاشی، مینیاتور، تذهیب، رنگ آمیزی، جدول کشی، جلد سازی و غیره رواج تمام داشت که که شاهکار هایی از این هنر های از آن وقت تاکنون در برخی از کتاب خانه ها و موزیم ها موجود است.
هنگامیکه سلطنت خراسان با سقوط تیموریان هرات از بین رفت، هنروران آنجا به بخارا و هند دربارهای صفویان ایران پیوستند و تخلیقات هنری خود را در آن ممالک دوام دادند.
در سطور ذیل شرحی از مکتب هنری هند بعد از فتح بابر در دهلی (۹۳۲هت ق) داده میود که دوام هنر خراسان را با آمیزش آن به شیوه های هنری هند، وانمود میسازد.
قصه امیر حمزه:
در عصر اکبری در هند فن شبیه کشی و نقاشی بعروج رسید. این فن قبلا هم در هند وجود داشت ولی وقتی که همایون واپس از ایران بهند آمد وی هنر ورانی را از آنجا با خود آورد و در حدود ۱۵۶۹م در هندوستان استقراری بوجود آمد، که در اثر مساعی مصوران هندی و خراسانی مکتب مصوری هند دارای مزایای طرفین گردید.
ابو الفصل در آیین اکبری (طیع کلکته ص -۱۱۶) تفصیلی از تصویر خانه عهد اکبری میدهد که پیشرو از این موسسه هنری میرسید علی و خواجه عبدالصمد شیرین قلم بوده اند دسوند کهار و بساون هر دو هندی و شاگردان عبدالصمد اند و علاوه از این کیسو لعل مکندف مشکین (یا مسکین) فرخ قلماق، ماهوجگنف مهیسلف کهیم کرنف تاراف سانولا، هر بنس رام هم از شاگردان این مکتب اند که کتابها را مصور میساخته اند، چنانچه ابوالفضل کتابهای مصور شده این دبستان هنری قصه امیر حمزهف چنگیزنامهف ظفرنامه یزدی، آیین اکبری، رزم نامهؤ را ماین نل و دمنف کلیله و دمنهف عیاردانش و جز آن را ذکر میکند هم وی میگوید که یک مجموعه کلان تصاویر ملا زمان دولت حسب الحکم اکبر ترتیب و تصویر شده بود.
ازین مجموعه تصاویر اکنون خبری نیست ولی پرسی براون در کتاب مصوری هندی (ص۱۰۸) این کتابها را سراغ میدهد.:
۱.کتابهای که در برتش موزیم لندن موجودند: واقعات بابر داراب نامه، نفخات الانس بقلم مولاا عبدالکریم عنبرین قلم و یک کتاب دیگر
۲.کتابهای که در موزۀ وکتوریا و البرت لندن محفوظند چند ورق کتاب امیر حمزه اکبر نامه دارای ۱۱۷ تصویر، برخی از اجراء واقعات بابری (بابرنامه).
۳.بهارستان جامی در کتابخانه بادلی اکسفورد
۴.در هندوستان: رزمنامه در پوتهی خانه مهاراجه جی پورورف تیمورنامه در راورینتل لایبریری بانکی پور.
علاوه برین در کتابخانه های خصوصی و ملی دیگر ممالک بسا نسخه های خطی مصور و مذهب این مکتب موجود اند، که تاکنون شناخته و معرفی نشده اند مثلا در ستمبر ۱۹۶۷ مرحوم مولوی محمد شفیع خویشکی قصوری در دکان جواهر فروشی شمله هند نسخه نفیس مصور رزم نامه را در سه جلد دید که ۸۴ مجلس مصور داشت. و بخط پیر محمد بن محمد حفیض در سنه ۱۱۰۴ ق نوشته بود . در تصاویر جلد اول این کتاب مصور ان ذیل امضاء کرده بودند بساون ف کهیم کرنف کانهاف لعل ف جگ ، جیون ف بنواری مادهوپارس، میر علی تبریز ، فرخ، غلام علیف که از این جمله نام ش تن در فهرست آئین اکبری هم دیده می شود.
جدایی: اسمش میرسید علی و خلف صدق میر منصور مشهور است (۲) اصل ایشان از ترمذ است بعی اوقات اجداد وی در بدخشان می بوده اند، میر حیثیات بسیار دارد و در وادی تصویر که امر موروثی اوست استاد بینظیر است و در فن شعر و دریافت آن بغایت بهره مند و خبیر.
میکند پیدا ز نوک خامه مشکین رقم
سر هر صورتت که آن مرقوم لوح فطرتست
در بدو حال و ایام شباب در عراق (۳) نشو و نما یافته و در شهور سنه ست و خمسین و تسعمائه (۹۵۶) بکابل آمد، بشرف ملازمت حضرت جنت آشنایی (۴) سر فراز گشته و حضرت ایشانرا بنابر میل طبیعی به حیثیات خصوصا تصویر التفات و توجه بسیار بجانب میر بودهف تصویرات اورا تعریفات میفرموده اند و حالا منظور نظر کیمیا اثر حضرت اعلی ست (یعنی اکبر) و به خطار مستطاب نادر الملک همایونشاهی ممتاز این ابیات از نتایج افکار بلاغت آثارش مرقوم افتاد:
خواستم گویم از احوال خود ان بد خو را
همه دم همدم غیرست چه گویم اورا
صبحدم خار دم از همدمی گل میزد
نسیم بسمل صیدم و افتاده دور از کوی دوست
میروم افتان و خیزان تا ببینم روی دوست
پر درم از داغ سودای تو سر تا پای ماست
تاجر عشقم و این مایه سودای ماست
تاجر عشقیم و این ها مایه سودای ماست
حسن بتان کعبه ایست عشق بیایان او
سرزنش ناکسان خار مغیلان او
حالیکه به مصوری و خطاطی شهرت داشت و چون در سنه ۹۷۶ ق رسید سید علوترمذی در کابل پیش همایون آمد، خواجه نیز بکایل رسید و با همایون به دهلی آمدند.
در عهد اکبری منصب چار صدی داشت و در سال بیستم جلوس اکبری در فتح پورامین دار الضرب بود تاکه در سال ۳۱ دیوان صوبه ملتان شد(۵)
دیگر کتاب بسیار نفیس و مزین و مذهب که نمودار سویه عالی هنر آرایش کتاب است نسخه بسیار ارزشمند قران عظیم بخط سیاوش بن احمد و تذهیب و نقاشی و هنر آرایی عبدالصمد باشد که در کتابخانه پوهنتون کابل نمبر ۴۹۰ خطی نگهداری می شود و منقش و مجدول مطلای رنگین است. در هر صفحه سه سطر آیات قرانی را به ثلث جلی عالی طلا و لاجورد نوشته و در بین این سه سطر جلی بخط نسخ زیبای فی چندین سطر را به سیاهی نگاته و هر صفحه جلد اول تحریر شده طلایی دارد. علامات رکوع بر حاشیه شمسه های مدور رنگین لاجورد و طلاست که به نقاشی لطیف آراسته اند.
اوایل سور، لوحه های مستطیل کوچک مرصع با نقاشی دقیق دارای خطوط اسلیمی و و نوشته خط رقاع دارد.
در آغاز قرآن سوره فاتحه و اوایل سوره الم، بر دو صفحه متناظر، بخط رقاع طلایی بر زمینه لاجوردی در بین ترنج مدور مرصع و منقش دقیق نوشته شده و دور نوشته طلایی یک خط سیاه دارد.
کاتب این خطوط زیبا یکتن خطاط بسیار ماهر و استادیست که شناخته شده بنام سیاو بن احمد.
در آخر قرآن دو صفحه متناظر دارای نقاشی عالی شبیه مکتب هراتست که در بین هر صفحه یک ترنج مشابه دو صفحه اول قرآن دیده میشود، که بر زمینه لاجورد بخط رقاع طلا در بین گل کاری لطیف چنین نوشته اند:
هوالله سبحانه و تعالی، این مظهر خیر الکلام سبحانی و مظهر بدایع حقایق و معانی که خط الواحش از خوبی خطوط شمسه زنگار مهر و الواح لاجوردی سپهر را زیوریست و هر یک از آیات بلند را یا تش بر او رفعت و ذورههدیت اختر. در سنه ثلاث و اربعین و تسعمائه صفت اتمام یافت و سمت تحریر پذیرفت. شرف بکتابه اقل الخایق الموفق بعنایت الملک الاحد الصمد سیاوس بن احمد وخدمه بتذهیبه و تحریره عبدالصمد شیرازی الحافظ... در پنج ورق ما بعدف زیر یک سر لوحه مرصع زمینه لاجورد فالنامه قرانی بخط نستعلیق خوش نیمه جلی نوشته شده که بین السطورین منقوش دارد و عدد اوراق نسخه ۸۹۱ بقطع ۷ ضرب ۱۲ سانتی متر است.
چون مضمون خاتمه نسخه بین دو شمسه مرصع اخیر، مطموس بود، در سنه ۱۳۳۳ ق ۱۹۱۴ م مالک این نسخه عبدالقادر خان کرنیل طرق آنرا در کابل به شیخ محمد رضا خراسانی سپرد تا آنرا خواند و عین مضمون فوق را بخط خوش نسخ خود در دو شمسه نظیر اصل که محمد رضاخان نقاش نائب السطنته سردار نصر الله خان بن امیر عبدالرحمن خان نقاشی نائب السطنته سردا نصر الله خان بن امیر عبدالرحمن خان نقاشی و تقلید کرده است نوشت و در دو صفحه جدی این مطلب بخط خوش شیخ محمد رضا خراسانی دیده میشود.
کتابخانه خان خانان:
بیرم خان مردی خراسانی و از همراهان و جنگ آوران بابر بود، که مدتی حکمرانی شهر قندهار داشت، و پیر روشان مرد رزمنده تاریخ افغانستان در عصر او به قندهار سفر کرده بود.
بیرم خان علاوه بر صفات رزمی و دلاوری و اداری مرد ذوق و شعر و ادب هم بود، دیوان شعر او مشتمل بر دری و ترکی اخیرا درپاکستان طبع شده است و تا عصر همایون زنده بود
بعد از و پسرش عبدالرحیم خان خانان متخلص به رحیم یکی از رجال بزرگ دربار اکبری در دهلی بود، و در ولایات متعدد کشور وسیع مغولیه هند حکمرانی و دستگاه هنر و ادب پروری داشت و میگفت:
از آن خوشم به سخن های دلکش تو رحیم
که اندکی به اداهای عشق مانند است
خان خانان هم تصویر خانه و کتابخانه بزرگی داشت، که در آن خطاطان و مصوران و شاعران و نویسندگان را فراهم آورده بود و به پرورش این طوایف می پرداخت. با شاعران محشور و بزم ادب وی همواره گرم بود.
عبدالباقی نهاوندی مولف ماثر رحیمی مینویسد که کار تصویر سازی کتابخانه خان خانان به میان فهیم ندیم (۸) دو تن و هنر مند تو مسلم راجیوت محمول بود،(۹) و مادهو نام یکتن هنرمند و هم با ایشان همکاری داشت. از نقاشان مولانا مشفق و بهبود بوده اند، که بهبود غلام پرورده میرزا باقی در نوشتن خط نسخ و تعلیق دسترسی داشت و نهاوندی گوید:
بزیب و زینت کتب و کتابت و طلا دوزی اشتغال دارد، راقم (نهاوندی) تصویر و خط ایشان را بنظر آورده الحق نادره زمان خود است.
مولانا ابراهیم نقاش نیز از ملازمان خان خانان بود و بقول نهاوندی:
نقاش و خوشنویس و مذهب و صحاف وحکاک بینظیر بود و اکثری از صنایع را خوب میدانست و بکمال حیثیات و استعداد آراسته بود. تصویر و تذهیب و خط او در این مکتب خانه دانشمندان بسیار است . ملا عبدالرحیم عنبرین قلم هروی نیز در خط نسخ و تعلیق استاد پر آوازه این مکتب شمرده می شد و بقول نهاوندی: بیمن شاگرد و تربیت این سپه سالار ترقی تمام در خط پدید می آمد و آوازه خوش نویسی او هندوستان را فرا گرفت... و اکثر کتب این سر کار بخط ان نادره زمانست .(۱۰)
دیگر از هنرمندان هراتی در این هنر کده ملا مومن هروی است که خط نسخ و تعلیق را جلی می نوشت و در وقت تالیف ماثر رحیمی مرده بود و برادرش محمد حسین در صحافی و جلد سازی شهرت فراوان داشت و بقول ماثر: در عکس کار از ملا محمد امین گذرانید
این دو برادر از روزی که داخل هندوستان شده اند بغیر از دربار این سپه سالار و کتابخانه عالی ایشان بر در دیگری نرفته اند.(۱۱)
مولانا درویش از قصبه تربت حیدری و پسر مولانا عبدالصمد نیز از تعلیق نویسان ماهر بود که در دار الانشاء روضه مشهد رضوی محرری کردی. بعد ازین بخدمت خان خانان رسید و نوازشها یافت در عالم پیری به کاشان رفت و پسرش خواجه محمد قاسم بجایش ماند.
ملا محمد حسین خراسانی نیز یک رکن رکین این کتابخانه بود که در فن تذهیب و جدول کشی و عکس نظیری ندات و در مشهد رضوی کار آموخته بود. چون عبدالله خان اوزبک خراسان را گرفت او با فرزندش در هند بخدمت خان خانان پیوست و ابری را ایجاد کرد و عکس هفت رنگ را ساخت و بقول نهاوندی:
معامله عکس را بجایی رسانید که در متقدمین هیچ کس پیرامون آن نمی توان گردید. وی شعر هم میگفت تخلص او امینی است، ازوست:
هر کرا دادی میان جان و دل جادشمن است
و آنکه با اهل زمان بدنیست با ما دشمن است (۱۲)
(رحیمی ۳/۱۶۷۸)