اندر معارف و انساب
چنین گوید فراز آورندۀ این کتاب ابو سعید عبدالحی بن الضحاک ابن محمود گردیزی: که چون ایزد تبارک و تعالی، مر این جهان را بیافرید، چنانکه او خواست، و این زمین را مستقر بنی آدم کرد، و بدان برایشان منت نهاد که گفت آنجا: و لقد کرمنا بنی آدم وحملنا هم فی البرو البحر و رزقناهم من الطیبات .
و باز مردمان را متفاوت آفرید چنانکه میان جهان را، چون مکه ومدینه و حجاز و یمن و عراق و خراسان و نیمروز و بعضی از شام، و این را بزبان پارسی«ایران» خوانند این تربت را ایزد تبارک و تعالی برهمه جهان فضل نهاد، اندر ابتداء عالم تا بدین غایت، این دیار و اهل او محترم بوده اند، و سید همه اطراف بوده اند، و ازین بجای دیگر، برده نیز ده اند و اندر عرف و عادت نرفته است که این طبقه مر اهل دیگر دیار را بندگی کردندی و یا کنند. بلک اهل طرف مراهل دیارر بندگی کرده اند، و بنده را از اطراف بدین دیار آورده اند و سکان ولایتها و اطراف مرین اهل میان جهان را چون بنده بوده اند، چه بگذاردن خراج و انقیاد بطاعت، و چه گرفتن از ایشان و برده گرفتن مر ایشان را، و فروختن و خریدن. و این بدان سبب است که اهل این میانۀ جهان بخرد داناتراند، و بعقل تمامتر و بمردی شجاع تر و ممیزتر و دور بین تر و سخی تر، و اهل اطراف بهمه چیز ها ازین طبقه کمتر اند. و بدین سبب ایشان مرین قوم را طایعا و مکرها بندگی کنند، و چون حال میان جهان برین جمله بود و مستغنی بودند از تعریف کردن.
و آن احوال ایشان مشهور تر و معروف تر از ان بود، که همی تعریف بایست، من معارف ایشان را بگذاشتم. اگر بمعارف ایشان مشغول گشتمیف کتاب از حد اختصار بگذشتی. احوال و انساب چهار را تفجص کردم، که برچهار جانب جهان باشند. چون اهل مشرق و اهل مغرب و اهل شمال و اهل جنوب.
اما اهل مشرق هندوان، و اهل مغرب رومیان و اهل شمال ترکان، و اهل جنوب زنگیان و آغاز از حال و انساب ترکان کردیم، که ایشان بسلمانان نزدیکتر باشند.