32

رازی، بودا سفر

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

(۸) رازی

درطبقه (۵) درشرح حال هوشنگ نوشته شده که وی پیشها چون درودگری ورازی و آهنگری خلق را تعلیم کرد، در فرهنگی های پارسی وازبمعنی رنگی و لون آمده، وامر برنمی کردن هم هست (۱) و ازاین ریشه مصدری نیزموجود است،رازیدن،که معنی آن رنگ کردن باشد (۲) هرچند فرهنگ نویسان تصريح نه کرده اند،که رازی بمعنی رنگی گر باشد.ولی ازموقع میتوان دریافت که باید چنین معنی داشته باشد.

(راز) درپشتوتاکنون بمعنی رنگی و لون و طور موجود و مستعمل است، و هم راز اگرشخصی راگویند،که دارای سلیقه خوب باشد، و درهرچیز اسلوب صحیح را مراعات کند، مخصوصأ زنی راگویند، که دراموربیتی دارای سلیقه باشد، و هرکاررا طوریکه شاید و باید بموقع اجرا گذارد. درقاموس فارسی و عربی زبان انگلیسی ( راز) را بمعنی ساروج گر، واندایش گردیوار هم آورده اند (۳) که دراین صورت هم میتوان گفت که رازی کسی است، که دیوارهای عمارت را رنگ میکرد و رنگ ها رامی ساخت.

(۹) بودا سفر

 مؤلف درشرح حال طهمورث (طبقه ۵) می نویسد، که بروایت مقدسی درعهد پادشاهی اومردی درزمین هندوستان ظاهرشد،وخلق را بدین صابيان دعوت کرد، نام اوبودا سفر ...این بودا سفربلاشکی همدان بودای معروف هند است که آندران کشورمؤسس کیش مشهوراست،وتاکنون هم پیروان این کیش درهند وتبت ودیگرمواضع زیاد اند.

مورخین اسلامی این نام را بوذاسف،يا بودا سفرنوشته اند،وچنین بنظرمی آید ،که این نام به تقلید نام های باختری که در آخرآن (اسپه) اوستائی بوده مانند گشتاسپ واھراسپ وغيره،باین صورت درموقعی برنگشته باشد،که کیش مذکوردربا حتروصفحات شمال هندوکش

(۱) هفت قلزم، ج ۳ ص ۱۲-(۲) فرهنگی نوبهار، ج ۱ (۳) دکشنری فارسی و انگلیسی ص ۴۶۰ -




تعلیقات                                                        جمشید                                                            (۳۱۱)

توسیع یافت.مورخین عرب چون این نام را ازینجا وازمردم باخترشنیده اند،باصلاح ایشان ضبط کرده باشند،والاالبيروني که خودش بهند رفت،وازاصطلاح آن مردم واقف گشت نام وی را بصورت اصلی ( بدھ) نوشت (۱)

علامه علي بن الحسین علی معروف به مسوودی متوفی (۳۴۶ ھ) مورخ مشهوراسلامی گوید:که بوذاسف هندی ازآن سر زمین برخاست، و به سند و بلاد سجستان وزابلستان آمد،ومردم را بزهد و تقوی دعوت کرد،وپرستش اصنام را تجديد نمود (۲)

همچنان ابن ندیم می نویسد:که صورت بوذاسف الحکیم راهرطائفه بطریقی می پرستند ووی را پیغام برمرسل میدانند،و مجسمه او را(بد) خوانند، که دربامیان دوبت بزرگی را د کوه تراشیده اند (۳)

خلاصه: نزد مورخین عرب افسانهای این داعی هندی موجود بود،ودانشمندانی که چیزی راجع بحيات وی شنیده اند، ولو افسانوی بوده نوشته اند،وپیش ازفترت مغل مورخین اسلامی نام وی را بوذاسف، بوذاسفر بود اسفرضبط کرده اند،که مؤلف ما هم ازآن جمله است. واین نام خلطی است از نام اصلی هندی، و (اسپه) باختری واوستانی که معرب آن (اسف ) است،