32

پیمان متارکۀ جنگ استقلال منعقد راولپندی ۱۹۱۹ میلادی

از کتاب: تاریخ تجزیه شاهنشاهى افغان

جنگِ  سوم افغان و انگلیس که منتَج به استقلال افغانستان گردید، در اوآخر سال ۱۲۹۷ شمسی آغاز شده بود، امیر حبیب الله شب پنجشنبه ۱۸ جمادی الاولی ۱۳۳۷ ق در درۀ کله گوش لغمان بوقت سۀ بجه شب به ضرب گلوله تفنگچه کشته شد و چند روز بعد به روز جمعه ۹ حوت ۱۲۹۷ ش امیر امان الله خان فرزند جوان او در کابل بر تخت شاهی نشست و اعلان استقلال کرد، لشکریان انگلیس از درۀ خیبر و چمن بلوچستان بر سرحدات افغانی حمله کردند، و طیارهای شان کابل و جلال آباد و قشون سرحدی افغانی را بمباری نمودند. حملۀ بریتانیا بر افغانستان استقلال طلب هیجانی را در ملت تولید کرد و ملیونها نفوس سلاح گرفتند، و برای جهاد به سرحدات هند شتافتند، در کابل نیز استقلال طلبان افغان که در رأس ایشان محمود طرزی بود، به فعالیت سیاسی آغاز کردند و خواستند افغانستانِ جوان را بدنیا بحیث کشور مستقل معرفی دارند. اولین کاریکه درین راه کردند این بود که دو ماه بعد از جلوس امیر جوان دروازه های بسته را بروی کشور کشودند، و نامهای سیاسی را به ناموران دنیا فرستادند و یک هیئت فوق العاده سیاسی را برای معرفی افغانستانِ جدید و آزاد بسر کردگی محمد ولی خان به اروپا ارسال داشتند از جمله این نام های سیاسی، دو مکتوب مهمی بود، که بتاریخ ۷ اپریل ۱۹۱۹ یکی به امضای شخصی شاه امان الله بعنوان لنین و دیگری بنام وزیر خارجه روسیه شوروی از طرف محمود طرزی وزویر خارجه افغانستان جدید نوشته شده بود این دو مکتوب که از راهِ تاشکند به مسکو فرستاده میشد با وجودیکه خیلی محرومانه بود، ولی در مدت دو روز از دفتر سِرّی تاشکند روسی به دست نمایندگان مخفی انگلیس آمد و به تاریخ ۲۳ می ۱۹۱۹ تلگرامی از طرف وایسرای هند به وزیر هند راجع به آن داده شد، که مضمون آن در کتاب سپید انگلیسی ۱۹۱۹ طبع و به پارلیمان بریتانیا تقدیم شده است، و اینک ما آنرا از کتاب تریژدی امان الله (ص ۱۳۵ طبع لندن ۱۹۳۳م) می آوریم:

" راپور آتی به تاریخ ۲۱ می ۱۹۱۹م رسیده است:  به ذریعهٔ بی سیم تاشکند شب گذشته دو نامهِ سر بسته بنام لنین و وزیر خارجه مسکو ارسال شد که هر دو نامه تاریخ ۷ اپریل ۱۹۱۹م را داشت، یکی به امضای امان الله امیر افغانستان و دیگری به امضای محمود وزیر امور خارجه بود محمود وزیر خارجه درین نامه نوشته بود امیدوارم روابط دوستانه ما با دولتِ شوروی بر اساس محکمی مبتنی باشد و شاه امان الله در نامۀ خود نوشت: " که افغانستان مدتها از ملل دیگر دنیا مُجّزا مانده بود ولی اکنون که روسیه پرچم بولشویزم را بر افراشته، من به اظهار این سخن سبقت میجویم، که با این اقدام امتنان و تشکر تمام دنیا را به خود جلب کرد، درین موقع جلوس بر مسرورم جمهوریت روسیه بکمال استواری مراتب مساوات و برابری را در بین تمام  مردم و ملل صلح دوست مرعی میدارد ، و تمنا دارم: که رئیس محترم جمهوریت روسیه تحیات دوستانه مرا بپذیرد".




این نامه در آخر امضای " دوست شما: امان الله دارد" و لهجۀ آن خیلی پر مجامله است، که با اصول نامه و معمولی ما فرق دارد. اصل نامها در تاشکند حفظ شد تا بعد از ارتباط مستقیم مواصلات به مسكوفرستاده شود. "

جنگ استقلال در میدان های سرحدات هند و فعالیت سیاسی براهنمائی محمود طرزی از مجامع منورانِ افغان ادامه داشت، و بالاخر دولت بریتانیا بنا بر اضطراب داخلی هند و عدم دلچسپی سربازان خود بجنگ (زیرا از طول جنگ جهانی نخستین فرسوده شده بودند) و نیز از وخامت اوضاع سیاسی که شاید به نفع شورویان تمام میشد ترسید، و بعد از مکاتبات متعدد وایسرای هند با کابل تصمیم گرفت که استقلال افغان را به ختم جنگ و قیام روابط سیاسی بافغانستان بشناسد، همان که عالیحضرت امان الله نامهای به وایسرای هند نوشت، و دران نه نفر نمایندگان خود را برای مذاکره صلح و متارکه جنگ معرفی کرد هیئت مذاکره و متارکه به تاریخ ۲۵ جولائی ۱۹۱۹ به راولپندی رسیدند و بعد از مذاکرات زیاد پیمان متارکه را در راولپندی بساعت ۱۱ مورخه ۸ اگست ۱۹۱۹ع امضا کردند، که ذیلاً ترجمۀ نامۀ سفارشی شاۀ را با ترجمه پیمان متارکه از روی متون انگلیسی آن می آوریم:

ترجمۀ نامه

" خطاب به وایسرای: در نامهای گذشته صورت حال را به تفصیل نوشته بودیم ولی شما دران باره گفته اید، که گویا ما حقیقت نیروی حکومت محترم بریتانیا را درک نکرده ایم دوست مهربان من! گفته میتوانم - بحث و مذاکره بر موضوعی که از مقصد ما دور است بی فایده خواهد بود ولی چون شما به ستایش منابع سرشار نیروی بریتانیه پرداخته، و اعتماد تام خود را بران اظهار کرده اید ما هم بر قوه داخلی حکومت علیه افغانستان اِتکاء داریم، که با وجودِ عدم ترتیب و تنظیم بارها نیروی اجنبی را در خاک مقدس خویش نابود کرده است. و درینجا حقایقی موجود است که باید خاطر نشان شود:

اولاً: ملت مسلمان افغان جهاد را با مردم غیر مسلم مقصدِ حقیقی حیات خود دانسته و همواره درین راه از فدا کردن جان و مال و تحمل خساراتِ هنگفت خودداری نمیکند.

ثانیاً: در جبلت افغان مسلمانست که مرگ را بر اسارت بیگانگان ترجیح میدهد و آنرا حیات جاودانی میشمارد. 

ثالثاً: روحیۀ استقلال و اثبات موجودیت ،شخصی و آزادی ملی با جذّابیت عجیب و عالمگیر خود، دلهای پژمردۀ طبقات مظلوم بشری را در هر طرف جهان به حرکت آورده و اینک با قدرت خارق العادۀ الهامی خویش، مجامع صلح خواهی و مساوات طلبی را ایجاد کرده است که میخواهند بشریت را از عذاب الیم ظلم و استعمار برهانند، و این احساس شریف اکنون در ملل مختلف بوضاحت دیده میشود.

به هر صورت اکنون ما برمیگردیم بهمقصد اصلی خود: که رفع خصومت بین حکومت علیه افغانستان و بریتانیای کبیر، و ایجاد صلح و دوستی است: درین باره شما برخی از تجاویز غیر ممکنه را خواهش کرده اید مثلا عقب بردن لشکریان افغانی به فاصله ۲۰ میل از مواقع کنونی لشکر بریتانوی و اجازه پرواز آزادِ طیارات بریتانوی بر خاک افغانی که مردم بدان تعرضی : نکنند، و حکومت افغانی حفاظت آنرا در خاک خود تضمین نماید. این خواهشهای شما موجب تعجب و حیرت میگردد زیرا عساکر دولت علیه افغانی عبارتند از قوای ملی و ملکی ما، و با هم جدائی ندارند پس چگونه میتوان هزاران هزار افراد و مردم قبایل را از قراء و مساکن زمستانی شان، از مقابل قوای بریتانیه به عقب جبهه حرکت داد؟

ولی من تمام مسایلی را که برای انجام صحیح و امکان پذیر یک متارکۀ ابرومندانۀ حکومتین علیتین لازم است در نظر دارم و شرط اساسی این متارکه همانا اولاً رفع حالت خصومت و صفای قلبی طرفین است برای مذاکره و ایجاد صلح و صفا، که در نامۀ مورخه ۲۷ شعبان ۱۳۳۷ هـ مطابق ۲۸ می ۱۹۱۹م عنوانی آن دُوست محترم بآن آشاره کرده بودم. جهت آغاز مذاکرۀ آبرومندانه، بهترین چاره کار برای طرفین همین است که عساکر حکومتین بر مواقع کنونی خود پایدار بوده و احترام متقابل را تا وقتی با همدیگر رعایت کنند که مذاکرۀ صلح و سلام به فیصله ای برسد. اما گردش طیاره های شما بر خاکهای محروسه افغانی ظاهراً یک امر غیر قانونیست که حقوقاً مداخله و تجاوز شمرده می شود و مردم ما چون طیاره ندارند البته از دیدن طیارهای شما متنفّر و مشمئز خواهند شد. چون در هر خانه و با هر شخص مملکت ما سلاحی و تفنگی با لوازم آن موجود است لهذا اگر (ما هم بخواهیم) نمیتوانیم مردم را از مدافعه مقابله بالمثل باز داریم و علاوه برین ممکن است که شخص بی خبر یا مغرض خرابکاری برای ایجاد منافرت و ناکامی مذاکرات دوستانه و تیرگی فضای همکاری طرفین بر طیاره ای تیر گشاید، و بچنین نحوی در سلسلۀ مذاکرات دوستانۀ صلح و سلام، گسیختگی پدید آورد که در نتیجه برای طرفین میمون و سودمند نخواهد بود.

در نامۀ  گذشتۀ خود یاد آور شده بودم که نمایندگان حکومتین علیتین باید در لندی کوتل1 پشاور با هم ملاقات و برای ایجاد صلح و سلام سخن رانند ولی چون شما در نامۀ اخیر خود بنا بر عللی راولپندی را برای این مذاکرات، جای مناسبتر دانسته اید بنا بران ما هم آنرا باحترام حکومت علیه بریتانیه و مسرت شما پذیرفتیم.

من نمایندگان ذیل را برای مذاکرۀ صلح و ایجاد دوستی و یگانگی حکومتین علیتین منتخب و مقرر کردم، که انشاء الله تعالى به تاريخ ۲۸ رمضان ۱۳۳۷ هـ مطابق ۲۷ جون ۱۹۱۹ بصوبِ راولپندی حرکت خواهند کرد. درینجا یاد آوری میکنم که باید فواید و منافع دوستی و مضرّاتِ کدورت و خصومت حکومت علیه افغانستان بریتانیای کبیر را مخصوصاً در چنین وقتی از نظر نیندازیم که در آسیا و اروپا، احوال و اوضاع نازکی برای دوست قدیم

ما بریتانیا، ایجاد شده است.

و بنا برین وقتیکه شرایط متارکه به نحو معقول و مستدل به من رسد جلالتمآب شما ملاحظه خواهید فرمود، که با توجه زیاد آنرا استقبال میکنم. جلالتمآب میتواند با ملاحضۀ اوضاعِ ادوارِ گذشته منظر درخشان در روابط دوستانه حکومتین علیتین را در آینده نیز مشاهده دارد و نمایندگان منتخبۀ ما نتایج مفید چنین روابط نیکو را در اثنای مذاکرات دوستانه خاطر نشان خواهند کرد:

۱- برادر عزیز و محترم ما علی احمد خان ناظر امور داخله بحيث رئيس وفد مصالحه.

۲- سردار محمد یونس خان جرنیل ملکی.

۳- غلام محمد خان ناظر تجارت.

۴- عبدالعزیز خان جرنیل ملکی، سفیر دولت علیه افغانستان در هندوستان.

۵- محمد رفیق خان امين المكاتبه.2

۶- دوکتور عبدالغنی خان رئيس دار المؤلفين.

۷- دیوان نرنجن داس، سر دفتر وجوهات.3

۸- عبدالهادی خان سر كاتب.

۹ - میرزا غلامخان محمد، سرمنشی امور خارجه.

امید دارم در موقع ورود نمایندگان مذکورۀ افغانی براولپندی جناب شما نیز نمایندگان حکومت خود را برای مذاکره تعیین فرمائید.

در خاتمه ایام عزت و سعادت مستدام باد. مورخه ۱۲ رمضان ۱۳۳۷هـ مطابق ۱۱ جون ۱۹۱۹م (امضاء امیر امان الله).

ترجمۀ پیمان متارکه

مادۀ اول: از وقت امضای این معاهده بین حکومت بریتانيا بيكطرف و حکومت افغانستان بطرف دیگر، صلح بر قرار خواهد بود.

مادۀ دوم: چون در نتیجۀ جنگ کنونی بین حکومت بریتانیا و حکومت افغانستان اوضاعی روی داده است که حکومت بریتانیا ازان مسرور نیست، بنا بران تمام امتیازاتیکه با مرای سابق راجع به حمل و نقل اسلحه و مهماتِ جنگی از راه هند به افغانستان داده شده بود، ملغی است.


مادۀ سوم: بقایای تنخواه امیر سابق که نزد حکومت بریتانیاست ضبط میگردد، و به امیر کنونی مواجبی داده نخواهد شد4. 

مادۀ چهارم: حکومت بریتانیا در عین زمان امیدوار است که بزودی مراتب دوستی قدیم که از مدتها بین افغانستان و بریتانیای کبیر استوار بود بعد ازین باز پایدار خواهد شد در حالیکه حکومت افغانستان نیز مخلصانه مشتاق دوستی حکومت بریتانیاست حکومت بریتانیا بنوبۀ خود منتظر است که حکومت افغان این آرزو را ذریعه اقدامات عملی بسر برساند، و بعد از شش ماه و فد دیگری را برای مذاکرات مزید و فیصلۀ تمام مهمات عمومیۀ حکومتین بفرستد، و مراتب مؤدت قدیم را بر شالودۀ استوار بنا باز نهد. 

مادۀ پنجم: حکومت افغانستان سرحدات افغان و هند را به همان نحوی که امیر گذشته پذیرفته بود قبول دارد، علاوه بران بر تحدید آخرین کمسیون بریتانوی که در حصصِ غیر تحدید شده خط سرحدی غربی خیبر در موقع کنونی قرارگاه لشکر افغانی شده موافقه به عمل آمد و سرحداتی را که درین موقع کمیسون بریتانوی تعیین دارند قبول خواهد شد، و قوای بریتانوی به اینطرف بر وضع کنونی خود تا انجام کار تحدید باقی خواهند ماند. (مورخه ۸ اگست ۱۹۱۹م)  بعد از امضای این پیمان سر هملتون گرانت Sir Hamilton Grant رئیس نمایندگان بریتانوی، نوته ذیل را برئيس نمایندگان افغانی سپرد:

" از من برای مزید اطمینان خود پرسیدید که آیا معاهدۀ متارکۀ کنونی چنین چیزی را در بر نخواهد داشت، که منافی آزادی کامل داخلی و خارجی افغانستان باشد؟ دوست من! اگر شما پیمان صلح را با دقت بخوانید، ابداً چیزی را دران نخواهید یافت که موید مداخله در استقلال افغانستان باشد.

شما به من اطلاع دادید که حکومت افغانستان خواهش ندارد وضع حکومتِ امیر مرحوم حبیب الله خان را تجدید کند، که در تمام مسایل سیاست و روابط خارجی افغانستان از حکومت بریتانیا مشورت و اجازت میگرفت، و بقبول آن مجبور بود.

چون در پیمان متارکه و صلح ابداً به چنین مقصدی اشاره نشده بنا بران من از ذکر آن خود داری میکنم، و بذریعهٔ معاهدۀ مذکوره و این نامه اطمینان میدهم که افغانستان رسماً در تمام امور داخلی و خارجی خود مختار و آزاد خواهد بود، و این جنگ تمام معاهدات سابقه را ملغی قرار داده است. " (ص ۱۳۹ تریژدی امان الله، طبع لندن)