سرود ویدی

از کتاب: افغانستان ، فصل دوم ، بخش آریا

یکی از ممیزات برجسته آریائی که بیشتر مربوط به کتله آریائی باختر میباشد این است که این توده نجیب از قدیم ترین زمانه ئی که تا حال بصورت صریح علما به تعین آن موفق نشده اند از خود منظومه ها و سرودها یا بزبان دیگر یک دوره "ادبیات شفاهی" داشتند که منبع معلومات ما وسر چشمه تمام افتخارات خود ایشان بشمار میرود فهمیدن موضوع و دورۀ ادبیات شفاهی گر برای دیگران کمی مشکل باشد برای ما افغان ها اشکالی ندارد زیرا زبان پښتو واجد چنین دوره بوده و حتی میتوان گفت که دورۀ ادبیات شفاهی این زبان خیلی ها طولانی تر بوده است و چون زبان پښتو شاخه از السنه باختری اریائی است مدتی دوره ادبیات شفاهی را در اصل زبان سرودها پیموده و بعد حینیکه در اثر مهاجرت ها و دور شدن شاخه های اریائی باختر از همدیگر لهجه ها از هم متفاوت گردید پښتو هم با وضعیتی که اختیار کرد تا زمان انتشار رسم الخط عربی دوره ادبیات شفاهی خود را ادامه داده است. ادبیات شفاهی و تحریری در اصل مفهوم حقیقی فرقی ندارد جز به اینکه آنچه بزبان گفته میشود توسط علامه یا رسم الخطى به قید تحریر هم در آید، زمزمه با لب و دهن و زبان چیز طبیعی است که با خلقت انسان یکجا خلق شده و تحریر با هر گونه علائم یا رسم الخطی که باشد نمونه ئی از مراحل تکامل بشریت است که هر قوم و کتله و ملتی نظر به موقعیت جغرافیائی و تماس و کوایف تاریخی قسمی از آن را در زمان و دوره معینى مالک شده است.

ادبیات شفاهی زمزمه زبان و نوای دل است که از دلی برخواسته و بز بانی نشسته است درین زبان و بزبانهای دیگر تکرار شده تا از راه گوش به حافظه ها جای گرفته و در دل ها تاثیر افگنده است جای این گونه ادبیات همیشه حافظه و زبان و گوش و دل بوده در همین جاها تولد و نشو و نما یافته و محافظه

گردیده است.

ادبیات شفاهی نسبت به ادبیات تحریری طبیعی تر است همان طوریکه بی تکلف حرف میزنیم بی تکلف سرودها و منظومه های این دوره هم سروده شده ساده است پیرایه ندارد. آنچه چشم میبیندودن احساس میکند از زبان می براید. چون صحبت و تکلم کار طبیعی همه نوع بشر است لازم می آید که همه اقوام دنیا ادبیات شفاهی داشته باشند حتماً این طور هم است پیش از ایجاد رسما لخط نزد هر قوم و بعد از ان ادبیات شفاهی بوده و است ولی عموماً آن ادبیات از مراحل ابتدائی تجاوز نکرده و اگر تجاوز هم کرد. محافظه نشده است و در نتیجه اثری ازان باقی نمانده لذا میتوان گفت که ادبیات شفاهی و مخصو صاً حفاظت آن قرن ها سینه بسینه یکی از اختصاصات آریائی ها و باز دقیق تر اگر بگویم یکی از ممیزات مختصۀ کتلۀ آریائی های باختری است. 

ادبیات شفاهی آریائی مدتهای مدید دهن بدهن و سینه به سینه انتقال یافت چون در خانوادهای آریائی قدیم انتقال میراث معنوی اهم یت زیاد داشت پدر خانواده که مربی این کانون کوچک هم بشمار میرفت سعی میکرد تا فرزندان خود را از ثمره سرمایه معنوی هم مستفید کند و این یگانه عاملی بود که تا موقع فرارسیدن تحریر سرودها و منظومه ها را قرنهای متمادی حفظ کرد و نگذاشت که بالکل محو و ناپدید شود البته یک قسمتی ازین سرودها آنهایی که از همه قدیم تر بودند از بین رفته اند و در اطراف آن مفصل تر صحبت خواهیم نمود آیا دورۀ ادبیات شفاهی آریائی یا "سرود گوئی"، چطو شروع شده؟ و علت آن چه بوده؟ آیا محض شوق ادب و شعر گوئی این مجموعه را بمیان آورده یا کدام علت اساسی تری درین مورد مدخلیت داشته؟ درین شبه نیست که این مجموعه محض در اثر احساسات عشقیى کدام شاعر و احتیاجات خالص ادبی بمیان نیامده بلکه قراریکه از روی ترجمۀ "وید" (دانش مذهبی) و "ریگ دید" (سرود ستایش) استنباط میشود سرودهای ویدی در حقیقت زمزمه نیاز دل و نوای ستایش قلب توده آریا نیست که شاعر حساس ودقیق با آهنک ووزن کلمات و لطافت خیال خویش آنرا رنگ دیگر داده است. بناء علیه گفته میتوانیم که شالوده سرودهای "ویدی" واس اساس آن نخیلات مذهبی و ستایش است و چون مفکوره آئین مذهبی آریائی برستایش عناصر طبیعی ومظاهر بدیع آن قرار داشت طبعاً از خلال ابیات آن توصیف عناصر زیبای طبیعت معلوم میشود نگاهی به تاریخ ادبیات ملل واضح میسازد که وجود ار باب انواع و مجسم ساختن قواهای طبیعی و نام گذاری برای آنها در عالم ادبیات اعم از اینکه احساسات شاعر و گوینده به نظم باشد یا به نثر رول فوق العاده مهم بازی کرده و صحنه را که شاعر میخواسته ترسیم کند ملون و مرموز قشنگ زیبا ساخته است. زندگانی شاعر با شور عشق و سوز دل تخمیر یافته حینیکه میخواهد این "شور و سوز" را در عالم خیال خود ترسیم کند هر چند عناصر طبیعی و مظاهر زیبای طبیعت نام های قشنگ  واشکال و وضعیت های مخصوص و لطیفی در اوهام او داشته باشد کلام او که در حقیقت هیکل تراشیده شده روح او است قشنگ تر، زیباتر، و گیرنده تر و جذاب تر و کامل تر می آید و بر شنونده بیشتر تاثیر میکند چنانچه یکی از علل عمده ترقی یونانی ها در شعب مختلف صنا یع ظریف هیکل تراشی، ادبیات (نظم و نثر و خطابه و بیان) موسیقی معماری، حجاری و غیره وجود ارباب انواع واساطیر مر بوط آن بود. باوجودیکه اساس سرودها تلقینا ت مذهبی است ولی زبان و کلمات واصول بیان و طرز تفکر و صورت اظهار آن در قالب شعر طوری بعمل آمده که بر هر شنونده ئی تاثیر میکند و در زیبائی و لطافت خیال و تشبیهات بکر و طبیعی ادبیات بشر کمتر نظیر آنرا سراغ داده میتواند.

گویندگان این سرود یا "ریشی های" فرزانه و دانا کسانی بودند که بر همه دانستنی های متداوله وقت معرفت داشتند. شبهه نیست که در اوائل و هله جنبه روحانیت آنها بیشتر بود ولی در عین زمان شاعر و خطیب و ادیب هم بودند و رهنمائی توده چه در امور مذهبی و چه در حیات اجتماعی و سیاسی کار آنها بود. ریشیها بحیث دانایان قوم و مفکرین جامعه در حیات اجتماعی آریائی و زنده نگه داشتن عنعنات و تقویۀ قوای روحی و اتحاد قومی ورهنمائی مردم به مدارج عالی اخلاقی رول مهم و بزرگی بازی کردند. ایشان با وجود نفوذ فوق العادۀ که در میان مردم و نزد روساو در دربار شاهان داشتند گاهی مانند روحانیون کلده خود را حیثیت شاهی نداده بودند بلکه محض برای بهبود و بر تری قوم خدمت میکردند. خطابه ها میدادند، سرود جذاب میساختند و افکار پسندیده و روشن در دماغ توده مردم تولید میکردند. ریشی ها درمیان توده عوام و نزد شاهان محبوب و محترم بودند و شاهان اریائی در امور مملکت داری از افکار روشن و نظریات صائب آنها استفاده میکردند بصفت ریشی علما و شعرائی در هر دو طبقه مردان و زنان وجود داشت و نام های ریشی های هر دو طبقه بکرات درسر ودها تذکار رفته، بهرحال سرودهای آریائی که میخواهیم درین محبث مطالعه کنیم از قریحه توانای همین ریشی ها تراوش کرده. ایشان اولین شعرای کشورما و منظومه ها و سرودهای شان اولین مظاهر ادبی ملکت ما است. سرودها از نقطه نظر ادب مقامی دارد بس بلند وشامخ وأدبیات بشر نظیر آنرا کمتر سراغ داده خواهد توانست. علاوه بر جنبه ادب و زبان سرودها یگانه منبع مطالعات آریائی میباشد و تمام تحقیقاتی که از دو صد سال باینطرف در اطراف مسایل آریا و آریائی وغیره بعمل آمده ومی آید همه اش بر اساس متن سرودها و ملحقات آن استوار است چون سرود های ویدی در تاریخ، ادبیات، زبان، مطالعه لغات اعلام تاریخی و جغرافیائی داستانها و دیگر ممیزات عرق و خون و نژاد و سجایای اهالی کشورما روشنی زیادی میاندازد و اساس تمام مطالعات آریائی میباشد مختصراً از پهلو های مختلف آنرا مطالعه میکنیم:

"وید" یا "ودا": مجموع سرودهای معلوم آریائی که بما رسیده به چهار دسته تقسیم میشود که آن را نظر به قدامت و موضوع به نام های (ریگ وید) "یجوروید" (اتروید) (سام وید) تقسیم نموده اند و پسان راجع به هر کدام تشریحاتی خواهیم داد، عجالتاً به این ملاحظه اکتفا میکنیم که در نام های چهارگانۀ مذکور کلمۀ (وید) تکرار شده و طوریکه از زبان "ماکس موار" اولین مدقق زبان و مدنیت ویدی در تمهید مقدمۀ طبع اول کتاب سرود های ریگ وید ذکر رفته احتمال دارد که (وید) اولین کلمه ئی باشد که از زبان آریائی برآمده معنى کلمۀ (ودا) اصلاً (دانائی) است زیرا از فعل (وید) دانستن مشتق شده و بصورت دقیقتر و اصطلاحی آن را (دانائی مذهبی) یا (دانش مقدس) تعبیر میکنند. زیرا سرودهای (ویدی) دراصل اساس عبارت از یک رشته تخیلات مذهبی است که در قالب الفاظ زیبا و قشنگ و با آهنگ وموزون، شکل شعر را بخود گرفته است


سرود های "بلهیگا"  یا "بخدی"

سرودهای  قدیم و مجهول: مجموعۀ سرودهای اریائی که چهار کتاب ویدرا تشکیل داده و قدیم ترین آن دستۀ "ریگ وید" میباشد عبارت از آثار منظومی است که در زمان استقرار آریاها در حوزه های شاداب رودخانه های جنوب هند و کش سروده شده و به تدریج دامنۀ آن با مهاجرین بطرف شرق و جنوب و غرب آریانا و ماورای "سندهو" ادامه یافته و قسمتهای جدید "ریگ وید" وسه کتاب دیگرویدی در خاک های "هفت دریا" پنجاب فعلی بمیان آمده است با وصف این حال یادگارهای فراوانی چه از خاک و چه از باشندگان غرب سند در آنها موجود است. بهر حال عجالتاً به این مطالب کاری نداریم زیرا حدودی که سر و دها دران سروده شده است بسان شرح خواهد یافت اذا به این می پردازیم که این سرودها یعنی مجموعه چهار کتابی را که ذکر شد "سرودهای معلوم" میخوانند زیرا به هر کیفیتی که بوده دهن به دهن تا بعصر ما رسیده است. آنچه درین مبحث گفتنی هستیم این است که سرودهای آریائی منحصر و محدود به همین آثار منظوم فوق نمیباشد بلکه یادگار و نمایندۀ یک دورۀ ثقافت ادبی بزرگی است که شواهد قدیمۀ آن بکلی از بین رفته چنانچه خود سرود های ویدی بار بار به این مطالب اشاره میکند. اگر چه با تفحص اشعار مجهول لویدی بدست نمی آید معذالک تذکار آن از نقطۀ نظر مراتب تاریخی ادبیات ویدی در آریانا خیلی مهم است زیرا سرزمینی که در آن سرودهای مجهول سروده شده سرزمین آریانا و مخصوصاً قسمت بلهیکا یا بخدی زیبا است. تصریح مطلب اینکه سرودهای مجهول بین عصر ویدی و زمان استقرار آریاها در حوزۀ اکوس (باختر) بمیان آمده و این خود و انمود میکند که سرودهای مجهول باید. اسر در آریانا و حصه زیاد آن در حصۀ شمال هندوکش بمیان آمده باشد. پیشتر گفتیم که (سرودها) در حقیقت منظومه های روحانی بود که از زبان آریائی ها بیرون شده و چون آریائیها پیش از شروع مهاجرت در بخدی هم زبان به توصیف عناصر طبیعی کشوده طبعاً حکم میتوان کرد که اولین پارچه نظم و شعر در شمال هندوکوه سروده شده است و چون مهاجرت شروع نشده بود اثرات آن به دیگر نقاط انتشار یافته نتوانست همین طور سرودهائیکه در اوائل مهاجرت در سایر نقاط شمال هندوکش یا جنوب آن ظهور نموده است هم بواسطه قدامت شواهدی از خود باقی نگذاشته و از همین جهت است که در سرودهای ریگ وید که قدیم ترین حصه اشعار معلوم را تشکیل میدهد از رود کابل وسوات وکرم و گومل وغیره اسم برده شده است.

اگر متن سرودهای (ریگ وید) بنظر تعمق دیده شود دران چندین مراحل ادبی مشاهده خواهد شد در صورتیکه تنها متن "ریگ وید" دوره های مختلف را وانمود کند طبیعی مینماید که پیشتر از ان حتماً دوره های دیگری هم بوده و ذوق ادبی به اندازه ی پرورش یافته بود که زمینه را برای ظهور سرود های (ویدى) مساعد ساخت. دوت Dutt در مولفۀ خویش موسوم به آریائی ساختن هند The Aryanis ati on of India صفحه ( ٥٥ - ٥٤ ) مینگارد که اختلافات بزرگ متن "ریگ ودا" بجای خود جز یادگار کوچکی از یک دوره وسیع سرودهای ادبی مفقود نمیباشد و تغیرات واضحی که در دورۀ (ویدی) در خود زبان سرودها بمشاهده میرسد نشان میدهد که پیش از سرودهای دورة وبدى حتماً یک عدة زیاد سرودهای دیگری هم بوده که متأسفانه مفقود شده و بما نرسیده چنانچه متن "ریگ وید" درین باره شهادت میدهد و جمله های "دانایان قدیم" و "سرودهای قدیمی که بلباس نوی عرض اندام نموده اند" و "سرودهائی که در زمانه های قدیم ترکیب شده اند هر کدام بجای خود واضح وصریح بیان میکند که دورۀ ادبی محض با سرودن منظومه های "ریگ وید" که قدیم ترین آثار ادبی دورۀ (ویدی) میباشد شروع نشده بلکه پیش ازان دورۀ بزرگ دیگری بوده که آثار دوره ویدی نمونه یا یادگاری از آن بشمار خواهد رفت جمله (دانایان قدیم) اگر چه کوتاه و خلص است ولی مفهومی صریح دارد و واضح میگوید که ریشی ها و مردان فرزانه و بصیر بر دانش متداوله وقت که عبارت از قوانین،مذهبی مراسم،قربانی اشعار و سرودها، اصول تربیه اولاد و خانواده و تربیه حیوانات وفن ومحاربه وغیره باشد پیش از عصر ویدی در میان آریائی ها وجود داشت از جملۀ دیگر "سرودهای قدیمی که بلباس نو عرض اندام نمودند" این مطلب فهمیده میشود که سرودهای قدیمه در عصر ترکیب منظومه های "ریگ وید" از خاطره ها کاملاً فراموش نشده بود و تا اندازه ئی کافی در حافظه ها وجود داشت که تغیرات سبک ادبی عصر عصر "ویدی" بعضی ها را بلباس نو در آورد.

قرار نظریۀ "آرتر مکدونل"  "مجموع سرود هائی که کتاب "ریگ وید" را تشکیل داده است در عرصه چندین صد سال بمیان آمده است" اگر سبک گفتار و طرز تخیل شعرا و تفرقه دوره ها و مدرسه های ادبی که در آن تمیز داده اند مدنظر گرفته شود میتوان گفت که ظهور مجموع سرود های ریگ وید از چندین صد سال هم بیشتر وقت گرفته. چون سرودهای "ریگ وید" یعنی قدیم ترین قسمت های سرود معلوم ویدی بعد از جدا شدن شاخه هندی و فارسی از باختر بمیان آمده و محل ظهور آن قراریکه بعدتر دیده خواهد شد دامنه ها و وادیهای جنوب و جنوب شرق هندوکش است بدون شبهه و تردید گفته میتوانیم که سرودهای گمشده و مجهول که اینجا مورد بحث ما است در شمال هندوکش در کانون قدیم آریائی در "بخدی زیبا" بمیان آمده و جا دارد.

که آنها را بنام "سرود های بخدی" یا "سرودهای بهیکا" بخوانیم. با وجود اینکه "سرودهای بهیکا" یا بخدی در دست نیست و آنرا بنام سرود های گمشده و مجهول خطاب میکنیم در ل خطاب میکنیم در اصل وجود آن پیش ما شبهه و تردید نیست و علاوه بر اشارات صریح سرود ویدی دلایل عقلی و نظری و عملی در دست است که بخدی را کانون قدیم ترین سرودهای آریائی بخوانیم و ظهور قدیم ترین سرود آریائی را بدانجا نسبت دهیم علاوه بر تشابه زیادی که من حیث زبان میان سرود های ویدی و گات ها و سائر قسمت های اوستا موجود است من حیث اصطلاحات ادبی و شیوه های بیان و طرز تخیل وموضوع گفتار هم قرابت زیادی دیده میشود. اگر سرود ویدی قدیم ترین مظهر ادبی و منظومه های ادبی آریائی باشد و از جنوب هندو کش شروع شده و بطرف شرق جانب "سند هو" ادامه یافته باشد. میان آن و متن اوستا که در حوالی ۱۰۰۰ ق م در بخدی بمیان آمده آنقدرها شباهت باقی نمی ماند حتماً بیش از دورۀ و بدی در شمال هندوکش سرودها و منظومه های زیادی بمیان آمده و اصطلاحات و طرز بیان و سبک گفتار آنقدر در روحیات ریشی ها و طبقۀ منور ریشه دوانیده بود که در سرودهای اوستائی تاثیر بخشد. از طرف دیگر همین طور که قسمتی از سرودهای آریائی ویدی گمشده و بدست نیامده حصۀ قدیم سرود های اوستائی هم مجهول است و اگر این دو قسمت مفقود "وید" و "اوستا" بدست می بود حقائق خود بخود روشن میگشت و هیچ گسیختگی میان قسمت های گمشده و معلوم "وید" و حصه های معلوم و از بین رفته اوستا دیده نمیشد ولی چه چاره که حتی سومین نمونه ممیزه نبوغ ادبی بخدی یعنی قسمتی از شاهنامه دقیقی بلخی هم گمشده و بدست نرسیده است.

"ارتر مکدونل" که پیشتر از او اسم بردیم میگوید. "که شعرای حصص قدیم "ریگ وید" از همکاران متقدم خویش یاد کرده پایه دانش و احاطه آنها را تمجید نمودهاند ایشان سرودها و پارچه های منظوم متقدمین را میخواستند تجدید نموده و با این آرزو از اشعار اجداد خویش و شعرای باستانی یاد آوری کرده اند"

از روی بیانات فوق معلوم میشود که پیش از عصر مهاجرت و رفتن شاخه های آریائی هندی و فارسی از باختر وسائر نقاط آریانا بطرف شرق وغرب دورۀ ادبی در شمال مملکت ما گذشته که میتوان آنرا بنام "مدرسۀ بخدى یا بلهیکا" یاد کرد و اکثر سرودهای مجهول و گمشده ثمرۀ آن بود. درین دوره که تحدید حدود اولی آن کار مشکلی است و در اخیر آن قبایل آریائی در تمام زوایای آریا نا منشعب شده و آماده حرکت به ممالک همسایه بود ندریشی های فرزانه و دانایان نامی در شمال آریانا وجود داشت که در فن سرودن اشعار قریحه توانا و مهارت تا مه داشتند و شعرای دورۀ "ریگ وید" با افتخار از آنها یاد آوری میکردند و تجدید سبک آثار و گفتار آنها را یکی از آرزوهای قلبی خویش میشمردند. از بیانات فوق که مستند برتذکار بعضی نکته های متن خود سرودهای (ریگ وید) است چنین استنباط میشود که دورۀ (ریگ وید) تقریباً یکنوع دورۀ تجدد ادبی بوده و شاید آرزوی زنده کردن یادگار شعرای قدیمه وسبک وطرز گفتار آنها که از مفاخر اجدادی آریائی بشمار میرفت باعث شده باشد که شعرای دوره ریگ وید من بعد نشیده های خود را در کانون خانوادگی محافظه کرده و پدر به پسر تا به زمان کتابت انتقال دهند. پس درین شبهه نیست که پیش از شعرای عصر "ریگ وید" شعرای مقتدر درمیان آریائی ها وجود داشت ولی معلوم نیست که چرا آثار آنها مانند سرودهای ویدی باقی نمانده است قدامت یک علت آن شده میتواند ولی دورۀ (ریگ وید) هم قدیم است. اگر گفته شود که شاید آثار پیش از عصر (ریگ وید) کم و محدود بوده و از خاطره ها محو شده باز هم صحیح نیست زیرا طوریکه دیده شد آثار دورۀ (ریگ وید) جز نشانی از عظمت دوره ادبی (قدیم) نمی باشد لذا بعض دلایل و موجبات را در نظر گرفته گفته میتوانیم که شعرای سرودهای(ریگ وید) یکنوع (زینسانس ادبی) را شروع کرده در صدد بر آمده اند که دیگر آثار منظوم خویش را که در عین زمان قوانین مذهبی اصول خانوادگی مراسم قربانی و نواهای آتش بار عشقی دران نهفته است نگذارند که از بین برود و پدر خانواده کوشش کند که حتماً بعنوان (میراث معنوی) آن پارچه های لطیف را به اولاد خود منتقل سازد. شعرای عصر (ریگ وید) نه تنها برای حفاظه آثار خویش اقدامات جدی کردند بلکه در صدد تجدید وزنده کردن اشعار قدیمه و سبک گفتار اجداد خویش هم بر آمدند و حتی المقدور تا جائیکه حافظه ها کمک میتوانست در این راه صرف مساعی نمودند ولی تا جائیکه خود سرودهای ریگ وید شهادت میدهد درین راه موفقیت شایانی نی نصیب آنها نشد جز اینکه بصورت مبهم بگویند که در زمانه های قدیم در میان اجداد ما شعرای نامی و گرا می تری وجود داشت. راجع به تعقیب سبک شعرای قدیم طبیعی اقداماتی شده و احتمال دارد که با تتبع درسبک نگارش و ساختمان و ترکیب کلمات قدیم ترین سرود های (ریگ وید) این مطلب تا حدی برآورده شود زیرا خود مجموعۀ سرود های ریگ وید هم بذات خود از نقطه نظر شکل و ساختمان کلمات و لهجه و آهنگ نمایندۀ چندین دورۀ ادبی میباشد که از ان بعدتر صحبت خواهد شد.


سرودهای جنوب هندوکش

سرودهای معلوم: برعکس سرودهای گمشده و مجهول که بالا از ان بحث کردیم دسته سرودهای دیگری بمارسیده و در دست است که آنرا معمولاً بنام سرودهای معلوم یاد میکنند و با تفرقه مدرسه مدرسه هائی که از ان صحبت خواهیم کرد یک قسمت آن روی همرفته در دامنه ها و وادی های جنوب هندوکش بمیان آمده است. سرودهای معلوم بیشتر خاطره های آن دورۀ حیات آریائی را یاد دهانی میکنند که آریاها از بخدی به جنوب تیغه هندوکش فرود آمده مدتی در وادی ها و دره های دو کوه (یوپائی ری سنا) (هندوکش) و سپیتاگو ناگیری (سپین غر) منتشر و مستقر شدند و از میان آنها شاخه به تدریج از راهای طبیعی مجرای رودخانه های خروشانی که ازین دو کوه بزرگ سرازیر میشود بطرف حوزه رودخانه سندهو (سند) و ماورای شرقی آن مهاجرت کردند. سرودهای معلوم آریائی یک دسته سرودها و منظومه ها و آثار ادبی زیاد و مبسوطی را در بر میگرد که از جنوب هندو کش و وادی های کو بها (کابل) کرومو ( کرم)، گومانی (گومل)، سراسوانی (ارغنداب) راسا (کنر) سواستو (سوات)، شروع شده و بکنار گنگا که بیش از یک دفعه در سرود ها ذکر نشده خاتمه می پذیرد. سرودهای معلوم آریائی که روی همرفته در جنوب آریانا بمیان آمد. همه اش در یک نقطه و بیک عصر ظهور نکرده بلکه مربوط به زمان ومکان مختلف است و قسمت عمده آن بنام سرودهای ویدی یاد میشود و مرکب از چهار کتاب است و قدیمترین آنرا (ریگ وید) گویند و عقب آن یک سلسله کتب وملحقات دیگر می آید. چون مجموع این ادبیات وسیع طرف جمعی از مدققین مطالعه و طبقه بندی شده اول به ذکر نظریات وتقسیمات عمومی پرداخته و پسان از زاویۀ خصوصی تر صحبت می کنیم.

موضوع قدسیت سرود ها و معتقدات آریائیها مبنی براینکه آن را الهام آسمانی تصور مینمودند چیزی است طبعاً بی اساس و خیالی که قدامت زمان در افکار آنها نشانیده بود و الهام آنها را میتوان الهام دل شاعر قیاس کرد که داخل قالب کلمات قشنگ و موزون شده و بشکل پارچه شعر لطیف عرض وجود کرده است. ازین جهت مجموع سرودهای ویدی را دو حصه میکنند یکی سروتی "Cruti" یعنی (الهام شده) و دیگر قسمتی که از ین  خواص بری میباشد.

  •  "سروتی" یعنی آن قسمتی که آریائی ها (الهام) تصور می نمودند عبارت از چهار کتاب ( وید) است که آنها را بنام (سانهیتا) Sonhita یعنی (مجموعه) هم یاد میکنند و بواسطۀ مفهوم منظومات خود به اسم عام تر (ریگ وید) (یجوروید)، (سام وید) (اتروید) مشهور شده است.
  •  آن قسمتی دوم که جنبه الهام بخود ندارد و بنام "بر همانا Brahmana" باد میشود عبارت از یک سلسله آثار خورد و بزرگی است که عموماً از مراسم و تعبیرات فورمولهای مذهبی بحث میکند و هر یک از چهار کتاب فوق یکعده بر همانا ها بخود ملحق دارد. 


ارانیاکا Aranyaka (تفکرات جنگل) و (یوپا نیشاد) Upanishad (الهامات مخفی) را بعضی ها علیحده و بعضی ها تحت عنوان (بر همانا ها) حساب کرده اند.

نا گفته نماند که بعضی علما تقسیمات دیگری هم در مجموعۀ ادبیات "ویدی" نموده و مخصو صاً (قسمت سروتی) را به سه دسته واضح ومعین ذیل هم تقسیم نموده اند:

  • اصل سرودهای ویدی که قسمت عمده آن در مجموعه (ریگ وید) گرفته شده است. 
  • بقیۀ سرودها که پسان تر سروده شده و سه کتاب دیگر ویدرا تشکیل میدهد بایک عدۀ تعبیرات که در اطراف آنها نوشته شده است.
  • آثاریکه دران افکار فلسفی بیشتر تمرکز دارد مانند ار نیا کا Araniyaka و یوپا نیشاد Upanishad که معمولاً آنها را بعد از برهما ناها قرار میدهند.


ریگ وید و تقسیمات آن: درمیان سرودهای معلوم آریائی وادب عصر ویدی قدیمترین همه مجموعه ایست که بنام سرودهای ریگ وید یاد میشود و قرار تقسیماتی که گذشت جزء ادبیات (سروتی) است قدیم ترین حصۀ و آن را تشکیل میدهد مجموع سرودهای "ریگ وید" قرار نظریه مدرسۀ "سا کالاکا" که منحصر به فرد است مشتمل بر ۱۰۲۸ "سروده" است که آن را روی هم رفته به ده کتاب یا قرار اصطلاح "ویدی" به ده دایره "ماندالا Mandala" تقسیم نموده اند. نا گفته نماند که در تقسیمات سرود "ریگ وید" رویۀ مصنوعی و تازه تر دیگری را هم اتخاذ کرده اند که مجموع سرودها را به هشت برخه (هشتانه Ashtata) و هر برخه را به هشت ادیانا Adhyana و هر حصه اخیرا لذکر را به پارچه های دیگر تقسیم میکنند ولی این تقسیمات اساسی ندارد و مصنوعی است و در کتابهای که در آن معمولاً سرودهای "ریگ وید" را ترجمه نموده اند همان اصول اولا اذکر وتقسیمات دهگانه مراعات شده است تقسیمات ده گانه سرودهای (ریگ وید) به این جهت اساسی شمرده میشود که از ان بعضی ملاحظات و نتایج تاریخی هم بدست می آید قرار دقتی که مطالعین و ارباب تحقیق در متن سرودهای "ریگ وید" و معنی و مفهوم و ساختمان کلمات و لهجه و آهنگ جملات و غیره نموده اند به این نتیجه رسیده اند که شعرای آریائی که آنها را (ریشی richi) میگفتند به دسته دسته یا خانواده خانواده بزرگ تقسیم شده بود ند وهر دسته یا خانواده شعرا اشعار و منظومات یک کتاب را سروده اند بلی چون آریائی ها بیشتر از مادیات به محافظه معنویات اهمیت میدادند هر شاعر کوشش نموده است که آثار خود را در خانواده خود محفوظ دارد و به این ترتیب هر کتاب به خانواده تعلق گرفته است قرار مطالعۀ متن سرودها این مطلب تصریح یافته است که ده کتاب سرودهای "ریگ وید"، بصورت عمومی خواص مشترک ندارند معذلک شش کتاب آن که از دوم تا هفتم باشد با وجود یکه اثر خانواده های علیحده واحفاد آنها میباشد و اجد نقاط مشترکی هم است. این شش کتاب یا حصه ریگ وید بهر خانواده هائیکه تعلق داشت در میان احفاد همان خانواده سینه به سینه نگاه شده رفته زیرا طوریکه گفتیم هر خانواده آن را (وراثت) خویش گفته محافظه نموده است و ازین جهت آنها را (کتاب های خانواده) نیز گویند معذلک آنچه در آنها مشترک است پلان متحدالشکل است که در مابقی حصص (سرود ریگ وید) دیده نمیشود درین شش کتاب سرود ها بترتیب ارباب انواع قید شده و همیشه اوائل کتب مذکور به سرودهای (اگنی) رب النوع آتش و (اندرا) رب النوع جنگ شروع میشود و به تدریج کم شده سرودهای ما بعد متن هر کتاب کوتاه شده میرود و حتی تعداد افراد - مصرع وتعداد حرکات و سیلاب ها هم کم میشود. اما تعداد خود سرود ها در هر کتاب به ترتیب کسب زیادت میکند. ازین پلان و ترتیب واحد استنباط میکنند که این (شش کتاب) مجموعۀ اولیه ی بوده که در اول و آخر آن کتاب اول و هشتم علاوه شده است سرودهای این دو حصه کار خانواده های واحد نیست وعده زیاد و مختلفی دران دست زده اند سپس کتاب نهم درین مجموعه علاوه شد. این کتاب یا فصل سراسر وقف سرودهائی است که بتوصیف (سوما) تخصیص دارد بالاخره کتاب دهم حصه ایست که در آن سرودهای تازه و قدیمتر هر دو جمع است و قرار بعضی نظریه ها عبارت از مجموع سرودهای میباشد که در تقسیمات فوق نیامده است. طوریکه پیشتر اشاره شد بعضی ها کتاب دهم واول و هشتم را درین حساب آوردهاند برای اینکه دقیق تر ماهیت کتب سرودهای ریگ وید معلوم شود قدری داخل جزئیات می شویم:

کتاب ٢-٣-٤-٥-٦-٧ هر یک مشتمل از یک سلسله سرود هائی است که تعداد آنها به ترتیب زیاد میشود وحدت شکل واشتراک وخواص عمومی آنها حکم میکند که هسته "ریگ وید" همین ها و مابقی کتب دیگر به آنها علاوه شده باشد. کتاب اول "ریگ وید" در خور دقت است زیرا از سر تا اخیر آن بیک پیرایه نمیباشد و در آن هم دو حصه قایل شده اند و میگویند که ۹ مجموعه کوتاه که حصۀ دوم آن را تشکیل میدهد به رویه وسبک (کتب خانوادگی) ترکیب شده و تقریباً براى کتب فوق الذکر یکنوع تمهید و نمونه گردیده است. در کتاب هشتم، سرودها به آن ترتیب و ارتباطیکه در (کتب خانوادگی) دیده میشود نیامده اند و ارتباط سرودهای آن بین یکدیگر بیشتر به این قسم است که بعضی فقره ها و پارچه ها تکرار در آنها ذکر شده اند اگر چه نام خانواده "کانوا Kanva" دران عمومیت دارد ولی کثرت شکل قطعه بندی اشعار آن به آن مقام علیحده میدهد حصۀ دوم کتاب اول طوریکه ذکر شد به جمع کتب خانوادگی در آمد حصۀ اول آن که از سرود اول تا 5۰ را در بر میگیرد خواصی دارد که به کتاب هشتم شباهت بهم میرساند و بواسطۀ شکل قطعه بندی اشعار آن که از اختصاصات مدرسۀ ادبی خانوادۀ (کانوا) است بیش از مناصفه سرودهای آن به این خانواده تعلق میگیرد. معذلک ما بین این دو حصه هم چیزهای مشترکی است. 

کتاب نهم مشتمل بر سرودهائی است که همه در اطراف صفات (سو ما) سروده شده. درین شبهه نیست که سرودهای این کتاب وقتی بشکل مجموعه در آمده است که هشت کتاب دیگر جنبۀ واحدی بخود گرفته از روی اشکال طبقه بندی اشعار معلوم میشود که همان خانواده هائیکه در تصنیف کتب ۲ تا هفت دست داشتند در کتاب نهم هم بی مدخلیت نیستند از طرف دیگر سرودهای (سوما) که مقصد از مندرجات این کتاب باشد با کتاب اول و هشتم هم شباهت بهم میرساند. چنین معلوم میشود که در زمانیکه سرودهای خانواده های مختلف را دسته بندی نمود. کتابهای علیحده تشکیل میدادند ند سرود های مخصوص سوما را از میان همه کشیده وکتاب علیحده ساخته اند ولی ملتفت باید بود که این نظریه به جدید بودن این کتاب دلالت نمیکند زیرا اگر بعضی سرودهای آن به عصر ظهور کتب مذکور نسبت میشود بعضی سرودهای دیگری دارد که با مندرجات اوستا خیلی شبیه است و این مسئله کار سرود های مذکور را به عصری میکشاند که قبایل آریائی هنوز از کانون باختر بطرف هند و فارس نرفته بودند و این خود کمال قدامت آن را تائید میکند کتاب دهم وقتی بمیان آمده که ۹ کتاب دیگر از ترتیب برآمده. وکاملاً وجود داشته است مصنفین کتاب دهم کسانی اند که با مفهوم مندرجات ۹ کتاب دیگر آشنائی دارند و در فضای معنوی آن کلان شده اند از روی شکل و مواد آن باز نظریاتی راجع به تازگی کتاب دهم بمیان آمده است چنانچه از نقطه نظر اساطیر ارباب انواع بملاحظه میرسانند که به استثنای آنهائیکه حائز مقام و اهمیت بزرگ بودند مانند (اگنی) و (اندرا) بعضی های دیگر مثل ربة النوع صبح از بین رفته اند اگر از نقطه نظر زبان هم ملاحظه شود کتاب دهم نسبت به ۹ کتاب دیگر تازه معلوم میشود. حروف علت در سرودهای آن زیاد شده، و وقفه نادر گردیده است کثرت ( ل ) در عوض (ر) که از خواص سانسکریت تازه تر است در آن عمومیت دارد. صورت جمع کلمات که به ایزاد Asas بعمل می آید رو به روبه کمی گذاشته هکذا لغات قدیمه اکثراً از استعمال برآمده و جای آنها را لغات تازه تر اتخاذ کرده است خلاصه ملاحظات فوق هریک میرساند که کتاب دهم آخرین مرحلۀ ادبی سرودهای ( ریگ وید) است.

روی هم رفته سرودهای ( ریگ وید ) کاریک روز ویکنفر نیست چندین صد سال گذشته تا این مجموعه را دسته های خانوادهای شعرا و اسلاف آنها بمیان آورده اند.


مدرسه های ادبی و تاریخی ریگ وید: در میان آثار معلوم ویدی ریگ وید قدیم ترین سرودهای معلوم تنها مجموعه ایست که حصۀ زیاد آن در داخل  خاک آریانا شروده شده و من حیث ادب وزبان و تاریخ وجغرافیه وعنعنات ورسوم وعادات وحیات اجتماعى وغیره بیک دورۀ مهم زندگانی ما و کشو رما روشنی می اندازد، مجموع سرودهای ریگ وید که تقسیمات داخل آنرا مطالعه کردیم من حیث زمان و مکان فرق دارد. چنانچه "وی وین دو سن مارتن" فرانسوی درین مورد می نویسد: "سرود های زیگ وید بلا شبیه به زمان و مکان مختلف بمیان،آمده حین مطالعۀ پارچه های متعد داین مجموعۀ دقت زیاد باید کرد که غیر از اشارات انسابی و پاره چیزهای دیگر که در وسیع خور سنجش است میان سرودهای قدیم تر و آنهائی که بما نزدیک تراند مدت خیلی زیادی گذشته" موسیوواله دو پوسن چنین اظهار میدارد: میدانیم که آریاها میان خود می جنگیدند، بطی حرکت میکردند و در عصر "ریگ" در منتها الیه شمال غربی هند و افغانستان شرقی بودند و در اینجاها انشا در یک قرن ها وقت گرفته است بین سرودهای قدیمه و جدید، بین سرو دجدید و برهماناها صدها سال سپرى شده، تنها اگر به تقسیمات مدارس برهماناها، به السنه سلاله های استادانی که مدارس مذکور به آنها مربوط است و به تذکار استادان ازمنه سابقه نگاه کنیم هر کدام بجای خود ظاهر میسازد که انشاد انها چندین قرن وقت گرفته است مطلب ما اینجا در سرودریگ وید است که به اساس نظریات مد فقین ومحضوصاً انچه بالا ذکر شد میان قدیم ترین پار چهان که در خاک افغا نستان سروده شده وجدید ترین آن که در پنجاب بعل آمده قرنهای طولانی گذاشته و در این میان بعقیده ماکس مولر زبان سرودها پاره تحولاتی نموده که در آن بمناسبت پاره وقایع داستانی و نیمه تاریخی و ادبی میتوان مدارسی تعین کرد. مخصوصاً وادی های رودخانه ها موقف طولانی و صحنه وقوع پاره حوادث مشخصی است که بجاهایش از بعضی از آنها درین فصل صحبت خواهم کرد.


تاریخ سرودهای (ویدی):

تعین تاریخ سرودهای (ویدی) چه از نقطه نظر مراحل ادبی چه از پهلوی مراتب مهاجرت از هر نقطه که با شد خیلی مهم است  گذشته از اهمیت عمومی این مسئله تعین تاریخ سرودهای ویدی برای ما اهمیت خاصی دارد زیرا آن طوریکه بیشتر ذکر شد بعلاوه سرودهای مجهول و گمشده که به بخدی نسبت نمودیم قدیمترین حصص سرودهای (ریگ وید) هم در قسمت های جنوب وشرق افغانستان سروده شده است. 

نا گفته نماند که موضوع تعین تاریخ سرودهای ریگ ویدچیز آسان نیست زیرا هیچ چیزی در دست نیست که بصورت مثبت درین راه کمک کندازین جهت این موضوع از مدت مدیدی علما را بخود مشغول ساخته و بجز اختلاف نظر چیز دیگر هنوز بدست نیامده است.

(مکس مولر) سرودهای ویدی را به چهارعصر تقسیم میکنند.

(۱) سوتر اهایا مجموعۀ تشریفات عبادات از 6۰۰ تا ۲۰۰ ق م

(۲) برهمانایا تعبیرات آداب مذهبی از ۸۰۰ تا ٦۰۰ ق م 

(۳) عصر مانتر Mantras یا عصر جدید ریگ وید از ۱۰۰۰ تا ۸۰۰ ق م

(٤) عصر شاندا Chandas یا قدیم ریگ ویداز ۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰ ق م 

ولی در جای دیگر بملاحظه میرساند که سرودهای ریگ وید شاید در (۱۰۰۰ - ١٥٠٠) - ( 2000 - 3000) ق م سروده شده باشد هیچ یک قوۀ بشرى بصورت. یقین و دقیق تاریخ آن را معین نمی تواند."


ادمایر Eod Meyer قدیمترین حصه ریگ ویدرا از ۱5۰۰ بلندتر قرار میدهد موسیوو نترنیتس Winternitz در این مورد چنین می نویسد کتیبه های اشوکا نشان میدهد که آریائی ها در قرن سوم ق م به جنوب هند رسیدند و مدرسه های ویدی باندا یانا Bandhayana و غیره مربوط به منطقه جنوب هند است. ازین معلوم میشود که استعمار این منطقه بدست آریائیها به قرن ۷ یا ۸ ق م شروع شده است پس امکان ندارد که آریائی ها را در حوالی 1200 و حتى ۱5۰۰ در شمال غرب هند و افغانستان قرار داد زیرا بیو هلر Buhler میگوید: (فرض نمودن این مسئله که کتله آریائی با وجود مخالفت های داخلی به ٥ یا ٦ یا ۸ قرن ۱۲۳۰۰۰میل مربع زمین هند را اشغال کرده و در آن دولت ها تاسیس نموده باشند بیخردی و مضحکه است".

او ادنبرگ Oldenberg میگوید درست است که ۷ قرن وقت زیادی است و در چهار قرن در آمریکا تبدلات زیاد رخ داده ولی مقابله این دو بهم مورد ندارد. زیرا میدانیم که آریائی ها بین خود میجنگیدند. سیر رفتار آنها بطی ] بود در عصر ریگ وید در منتها الیه شمال غربی هند و افغانستان شرقی مستقر بودند و در آنجا ترکیب سرودها چندین قرن وقت گرفته است. بین زمان انشاء قدیم ترین سرودها وجد بدترین آنها بین جدید ترین آن و بر همانا قرنها گذشته است. در باب برهمانا تقسیم مدرسه ها - سلسلۀ طولانی علما ئی که مدرسه های مذکور به آنها ارتباط دارد، تذکار علمای زمانه های گذشته هر کدام بجای خود ارائه میکند که تکمیل این همه کارها قرن ها و قت گرفته است. بالاخره ایو پا نیشادها هم از یک سلسله زیاد علما بحث میکند و در عصر یکه ایو پانشادها انشاء شده است آریائی ها فقط بریک حصۀ کوچک هند قا بض بودند پس برای تمام این چیزها هفت قرن مدت زیادی نیست. 

پس گفته میتوانیم که عصر ویدی از 5۰۰ یا قرار تحقیقات جدید تر از ۸۰۰ ق م بالاتر در زمان مجهولی انبساط داشت اگر چه معمولاً این عصر را بین(500 - 1200) (500 - 1500) (500 - 2000)  تعین میکند اما هیچ کدام آن برای خود دلیلی ندارد. آنچه واضح است تاریخ اخیر این عصر است که به 5۰۰ یا ۸۰۰ ختم میشود. اوائل آنرا به 2000 یا 3000 ق م پیوست باید نمود.

پرو فیسر کیت Keith بر عکس آنچه ذکر شد عصر ویدی را تازه تر میشمارد شروع بر همانا را به ۸۰۰ ق م و قدیم ترین سرودها را که بطور مثال عبارت از "اسرود شفق" باشد به ۱۲۰۰ نسبت میدهند و میگوید که ازین بالاتر سرودهای ویدی را برده نمیتوانیم زیرا اگر اوستا مربوط به قرن 6 است از نقطۀ نظر زبان بین متن اوستا و سرودهای ریگ وید تشابه خیلی زیادی است. 


مجل ظهور سرودهای ویدی: قبل برین سرودهای آریائی را روی هم رفته  به دو دستۀ عمومی تقسیم نمودیم، یکی سرودهای گمشده و مجهول بخدی و دیگر سرودهای معلوم جنوب هندوکش. این تقسیمات تصریح میکند که قدیم ترین سرودهای آریائی در قدیم ترین کانون رهایش و تهذیب آنها در "بخدیم سریرام" یعنی "بخدی زیبا" بمیان آمده. طوریکه پیشتر شرح دادیم این نظریه که آریاها در شمال هندوکش قطعاً سرودی نداشتند غلط محض است و باهیچ منطق ودلیل برا بر نمی آید و متن سرودهای معلوم جنوب هندو کش به اشارات متعدد آنرا تکذیب میکند. درست است که سرودهای قدیم بخدی در دست نیست و از بین رفته ولی همان طوریکه در میان سرودهای شرق سندهو و پنجاب سرود های زیاد دامنه های جنوب هندوکش درج است که گفته میتواند که سرودهای "ریگ وید" که قدیم ترین مجموعه منظومه های ادب ویدی است و حصص قدیم آن در جنوب هندوکش سروده شده شامل بعضی قطعات مدرسه قدیم بخدی نباشد. بعد ازینکه در حوالی ۲۰۰۰ ق م مهاجرت از بخدی شروع شد و یکدسته بزرگ قبایل آریائی به جنوب هند و کش و دره های خوش آب و هوا و وادی های سر سبز و خرم آریانای جنوبی و شرقی منتشر شد ند به اصطلاح خود ریگ وید با تجدید سبک شعرای قدیم دوره جدید ادبی بمیان آمد. شعر او دانایان سخنور یا طوریکه خود آریاها میگفتند ریشی ها در صدد بر آمدند که نقش قدم سلف را تعقیب نموده، ذوق ادبی و سرود گوئی را تجدید نمایند. در نتیجه خانواده هائیکه شعر سرائی میراث اجدادی آنها بود دست بکار زدند، ذوق تجدید یافت و بازار سخن رونق پیدا کرد. بناء علیه میتوان گفت که تجدید روح ادبی شعر سرائی اریائی ویدی در دره های کوبها (کابل)، گومانی (گومل) کرومو ( کرم)، سواستو (سوات) یعنی آریا نای جنوبی و شرقی شروع شد. ازین جهت روی هم رفته محل انشای سرودهای معلوم را به اراضی نسبت میدهند که از کاپیسا تا پنجاب انبساط داشت. مبحث جغرافیائی این فصل که به استناد خود سرودها و تبصره و تحقیقات مدققین بزرگ شرقی و غربی نوشته شده بزبان روشن و فصیح نشان میدهد که صحنه ظهور سرود های آریائی کجا است ؟ ما نمیگوئیم که سرودهای ویدی همه در خاک های تاریخی کشور ما یعنی اینطرف مجرای سندهو (سند) سروده شده. نی این مطلب ما نیست بلکه میخواهیم دو چیز مهم را به ملاحظه برسانیم اول اینکه آریاها خیلی ها پیشتر از عصر مهاجرت و دوره ویدی در کانون قدیم خویش در باختر به سرود سرائی آغاز کرده اند و دوم اینکه سرودهای آنها کار یکروز نیست و همه اش در یک نقطه بمیان نیامده بلکه از روی زمان ومکان شروع و اختتامی داشته که من حیث زمان از کنارا کسوس ( بخدی) تا گنگا را در بر میگیرد. بخدی جائی است که اول زبان سرودها در آنجا پرورش و نشو و نما یافته و بعد از آن ظرفیت کافی ادبی پیدا کرده است. بخدی و ریشی های مقتدر آن خیلی ها زبان خود را مستعد سرودگوئی ساختند و این موضوع از روی پختگی و روانی منظومه های جنوب هندوکش روشن میشود. ریشی های مدرسه کوبها و کرومو و گومانی وراسا وسواستو وسندهو روح تازه ئی درادب آریائی دمیدند و افتخار تجدید سبک و مدرسه قدیم بخدى به ایشان عاید میشود. این کار در اراضی غرب سندهو (سند) محدود نماند بلکه با مهاجرت آریاها به اراضی ماورای شرقی رودخانۀ مذکور ادامه یافت و قسمتی از مجموعه ریگ وید و سه کتاب دیگرویدی که حتماً در آنها سرودها و خاطره های این طرف سندهو به تناسب زیاد موجود است در خاک های پنجاب سروده شده و مخصوصاً تحت انتظام و ترتیب در آمد و قسمت های تازه ئی که زادۀ خود محیط بود مثل یوپانیشاد بر هماناها و رامایانا و غیره به ترتیب بمیان آمد.