السابع امیر محمد بن عباس
چون سلطان ابراهیم ( بن ) مسعود، امیر عباس را بگرفت و بغزنین فرستاد و ممالک غور بالتماس اشراف و اکابر غور به امیر محمد عباس ( ۴ ) داد ، و او در غایت حسن خلق و نهایت لطف مزاج و بس عادل و گزیده ( اخلاق و نیکو ) سیرت و منصف و رحیم و عالم نواز و عادل و ضعیف پرور. و هر ( غلظت و ) ظلم و عدوان که پدرش را بود، بهر صفت ( ۵ ) ناپسندیده هزار صفت گزیده و معنی پاکیزه در طبیعت امیر محمد مرکب بود، چون ممالک غور باسم او شد، جمله اشراف و اکابر ولایت غور، او را منقاد شدند، او بقدر امکان در احیا ء مواسم خیر، و بذل و عدل و احساس جد و جهد نمودن گرفت، سلاطین غزنین را بطوع و رغبت خدمت میکرد و امتثال و انقیاد مینمود، و مال معهود [ ی ] میفرستاد، تا در عهد او ابواب راحت ( بر خلق ) غور مفتوح گشت، و همگنان در آسایش و امن روزگار میگذرانیدند ، و نعمت و رخص ( ۶ ) ظاهر گشت، تا نهایت امتداد ملک او رعایا و حشم در فراغت بودند، تا در گذشت و برحمت حق پیوست ( علیه الرحمة و الغفران)
______________________________________________________________________
(۱) اصل: موضع . ( ۲ ) مط : پیوستند . ( ۳ ) مط: قید. ( ۴ ) مط : سپرد. ( ۵ ) مط: بعد د هر صفت . ( ۶ ) مط : خصب.