شهر ضحاک

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

داستان ها و قصص اسطوره ئی ما که از چندین هزهزار سال دفتر خاطرات ملی را احتوا کرده دردماغ ها و حافظه ها محدود نمانده بلکه روی صحنه ها جغرافیائی فرود آمده و با آب و خاک و دشت و بیابان و کوه و صحرای ماممزوج ومخلوط گردیده.

آنقدرکه حافظه و دماغ باشندگان این سرزمین ازاسمای پهلوانان تاریخی و باستانی پرومملواست؛ قلل جبال و چهنای صحرا و بریدگی های کوها وآب های خروشان رودخانه های این سرزمین عین آن خاطره ها را درخود منعکس کرده وهرقدمی که درفراخنای این شکورتاریخی گذاشته شود؛ یادی و خاطره تاریخی یا داستانی یا فولکوری وخیالی درنظرمجسم میشود.18 کیلومتر پیشترازبامیان درمحلی که دره"کالو"دره بالای بامیان را قطع میکند و آب های دو رودخانه کهستانی بهم یکجا میشوند.روی بریدگی های احجارمخلوط گلی و سنگی که رنگ جگری و سرخ بدان هیبت و صلابت خاصی داده برج های جسیم و ضخیم و دیوارهای کلفت و قطور جلب نظرمیکند.اروپائیان درسن سال اخیررنگ سرخ این برج ها ی نیمه ویرانه را شاهد گرفته و آنرا بنام"قلعه سرخ" مسمی ساخته اند،ولی حافظه مردمان محلی دراعماق واقعات پیش رفته و از دورهای تاریخ گذشته ودرماورای حدود آن آنجائی که اساطیر و داستان جای تاریخ را میگیرد اسم"ضحاک"را پیدا کرده و روی این ویرانه های آتشین رنگ گذاشته است.

به اساس نامگذاری های عامیانه قسمت علیا یا اصل ویرانه های این قلعه تاریخی را"شهر ضحاک"قسمت های سفلی آنرا"شهرنریمان"میتوان خواند.

ازته دره"کالو"از آنجائیکه آب های باریک رودخانه عبورمیکند؛رهروی مارپیچ درسینه نموداراست.این سیستم دفاعی مدخل شهر غلغله را مردم عوام بنام (نریمآن)مسجل کرده اند و قراریکه همه میدانیم اوهم یکی از پهلوانان روزگاران باستان است.برای اینکه داستان های قدیم و قصه های ضحاک ونریمان وکاوه آهنگروغیره کامل شود؛ روی یکی از دره های مجاورشهرضحاک که قریب تربطرف باکیتنن افتاده نام (آهنگران) را گذاشته اند که طبق افسانه های عامیانه طبیعی"کاوه" آهنگران درجا میزیسته و برای جلب نظر علاقه مندان مخصوصأ جهانگردان امروزی گفته میتوانم که مدخل دره زیبا و قشنگ آهنگران بهترین جائی برای صید ماهی خالدار میباشد.

شهر ضحاک سرراه بامیان یکی از نقاط بسیار مهم تاریخی این دره شهیر است.

اصلأ خرابه های شهر ضحاک دوحصه دارد و بعبارت دیگر آنرا به سه قسمت هم میتوان تقسیم نمود اول سیستم دفاعی که عبارت ازیکسلسله رهروها و برج هاست که بنام" گنریمان" معروف شده.

دوم:حصه سفلی شهرکه درآن اکثرمردم محلی زندگانی میکردند.

سوم حصه علیا شهربا بالاحصار که طبعا محل رهایش قوای حاکمه بود. ازحصه اوب و دوم شهروخرابه های آن امروز به آسانی میتوان عبورکرد و دیدن نمود.

قسمت سوم یا حصه علیا نظر به نشیب های تندی که در اثرباران ها و وزش بادها پیدا کرده احتیاط بسیار میخواهد و گردش درآن خالی ازخطرنیست مخصوصأ در روزهائی که باد باشد.

خرابه های شهر ضحاک تاجائی که مختصرتحقیقات باستان شناسی درآن بعمل آمده از بناهای دوره ساسانی است و به این ترتیب آغازآبادی های آنرا قبل از ادواراسلامی قرارداده میتونیم و چون سکه ئی از خسرانوشیروان ساسانی ازفندقستان غوربند پیدا شده ودرغرب بامیان آثارتصاویر رنگه ساسانی در محلی موسوم به" خترنوشیروان"مشعور و مشهود است از احتمال بیرون نیست که در زمان نوشیروان اساس این آبادی هائی درین نقطه مهم بعمل آمده باشد.

دراثرحفریات کوزه هائی با مارک صورت برخی از ترک شاهان غربی هم پدیدارشده که مقارن ساسانی ها ازماورای خاک های باختر سرازیرشده اند؛ ازین روزگاران به بعد این نقطه مهم استراتیژیکی و سوق الجیشی آباد بوده و درزمان سلطنت خوارزمشاهان یکی از قلاع مشیره بشمارمیرفت و جنگ های خونینی دراینجا بین جلال الدین منگبرتی و چنگیزیان بعمل آمد. یکی ازخاطره های قیمتدار قلعه ضحاک کشته شدن"موتی جن"پسر چغتی نواسه چنگیزاست که روزگاران مهاجمان مغل را قرین اندوه ساخت.این قلعه تاریخی محلی است که سپاه مغل نیروی تیر مدافعان آنروزمهمان را عملأ مشاهده کردند.

ازین تاریخ به بعد قلعه ضحاک مانند بسی قلعه های دیگر باکیان ویران شد؛ ولی تااواخر قرن 17 یا اوایل قرن 18 هنوز هم ازبرج های نیمه ویرانه  بغرض دفاع کارمیگرفتند وبعد ازقرنها جنگ و ستیز و خرابی های قوای طبیعت بازهم بقدرکافی از کنگره های حصارو بقایای برج های ضخیم شهر ضحاک آنقدر باقی مانده که بحیث یکی از قلعه های مستحکم و زیبای قرون وسطی مورد تحسین جهانگردان قرار بگیرد.

10/2/38