32

گازیار گاه خدابان

از کتاب: جغرافیای تاریخی افغانستان
04 November 1982

طبقات الصوفیه از امالی خواجه عبدالله انصاری پیر هرات،  کتاب معتبر و نفیس زبان دری و لهجه هروی است که اکنون طبع و نشر شده و از نسخ خطی آن هم خطی آن هم فقط چهار نسخه سراغ داریم که یکی از کلکته و سه تای آن در تورکیه است. نویسنده حروف موفق شده ام. که متن این کتاب :نفیس افغانستان را از روی تمام نسخ مکشوفه باصول انتقادی با نسخه بدل و تعالیق و توضیحات و حواشی برای طبع حاضر کنم و در اخر آن فرهنگ لغات و کلمات و مصطلحاث و تعابیر خاص آنرا نیز بنوسیم. این کتاب علاوه بر فواید تاریخی و رجالی و مباحث دقیق تصوف مشحون است به کلمات و نوادر ادبی و لسانی که درک نکات و فواید آن برای هر کسیکه ادب و نثر قدیم زبان و جستجو کنج کاوی دارد خالی از دلچسپی و کمال میل و استفاده نخواهد بود زیرا زیشه های بسا از کلمات و الفاظ با صور کهن آن از این کتاب پدیدار می آید که هر نکته آن شامل فواید نهمار ادبی و لسانی است که درین جا فقط بدو کلمه هروی و صور کهنۀ آن اشاره می شود 

گازیارگاه:

در شمالی هرات بفاصله دو میل جای مشهور یست که مدفن شیخ الاسلام انصاری و بسا بزرگان دیگر علم و تصوفست اکنون گاز گاه گویند و لی این نام در طبقات الصوفیه امالی انصاری مکررأ (کاریازکاه ) آمده که گاهی املای او با اختلاف  نسخ تغییر کرده مثلأ  در نسخۀ خطی موثوق اقدم کتب خانه ناقد پاشای استانبول که در ۶۷۱هـ نوشته شده کازیارهگاه و در نسخه های نور عپمانیه استانبول (تحریر ۸۳۹هـ) و نسخه جمعیت آسیابی کلکته (تحریر در حدود ۱۰۱۵هـ) نیز گاهی بهمان صورت گاهی کازار کاه کاربار کاه است که املای نخستین آن ثقت و کثرت دارد و گاهی هرسه نسخه مذکوره در ضبط آن متفق اند. 

ازین اسناد پدید می آید که املای قدیم این کلمه کاز یار کاه بود که یا قوت هم همین املا را نوشته و در مراصد الاطلاع (ص ۳۳۴) کازیارکوه طبع کرده اند سیفی هروی در تاریخی هرات همواره (کازرکاه ) مینویسد (ص ۳۲۰ ر ۷ ۴۱ ر ۴۴۱ ) که در طبقات ناصری منهاج سراج نیز چنین است و همین املا در عصر بهد مغل رواج دارد. چنانچه در نسخ خطی جغرافی حافظ ابروهم (کازرکاه ) است و حضرت جامی نیز در نفحات مکررأ همین املا را آورده (ص ۳۱۸ ر ۳۱۹ و غیره ) و در عباس نامه ۰ص ۱۰۹ ) هم کازر کاه است.

جامی در قصیده ء و صف گازرگاه گوید:

            پیر هرات زبدۀ انصاریان که سود

            بر طاق چرخ قبه ء دهلیز او کلاه 

                                                         گا زرگهی است تربت او کابر مغفرت 

                                                         در ساحتش سفید کند نامۀ سیاه

معین الدین اسفزلری (۸۹۹هـ) که خو دوی در هرات میزیسته روضات الجنات را در اوصاف شهر هرات نوشته این کلمه را مکررأ باملای (کازر کاه) می نویسد (ج ا ص ۴۳ر ۸۴/۸۵ر ۳۸۲ ) و باز تصریح میکند که درین صحرا جنگی در (۲۰۶هـ) بین حمزۀ خارجی (سیستانی ) و عبدالرحمان بن عبدالله حکمران نشاپور در گرفت و آنرا صحرای کار زگاه گفتند که به تحریف و غلط عوام به گارزگاه شهرت یافت.              (روضات الجنات ۵۰) 

وبار تولد در جغرافیای تاریخی خود نیز همین قول اسفزاری رانقل نموده است. (ص ۱۱۰) و لی این قول اسفزاری بنا بر قدامت املای کازیارگاه مورد تامل است و چنین بنظر می آید که نام گازرگاه غیر ازینجای هرات در بلاد دیگرهم موجود بود. جایی که تربت شیخ سعدی در شیر از و اقع بود نیز گا زرگاه نام داشت (برهان قاطع ۳/۱۷۶۳) و نیز دهی از دهستان بکش در فهلیان فارسی بهمین اسم نامیده میشود. (فرهنگ جغرافی :ر ۱۹۸)

بهر صورت از اقوال انصاری در طبقات الصوفیه پدید می آید که کازیارکاه هرات از زمان قدیم معروف،  مقر مشایخ بزرگ و پرورشگاه ارباب ذوق و تصوف بود.

در نسخهای خطی طبقات ابن رجب ( ج ۱ ص ۸۴ ) املای آن ( کاربارکاه ) بود. و مصحح نسخۀ مطبوعه آنرا باستناد قول یاقوت ( کازیارکاه ) ساخته (۱) چون یاقوت خودش بلاد خراسان را دیدن کرده و درین مورد تصریح مینماید که: ( بعد الالف زای و یا مثناة و الف و را ) بنا بر آن توان گفت که همین املای نسخ طبقات الصوفیه اصیل و معتبر است. 

تا وقتیکه سندی قدیمترین و استوار تر دیگر بدست نیاید،  همین املا را مدار اعتبار توان شمرده . 

خدابان : این کلمه در هر سه نسخه خطی طبقات صوفیه در (ص ۴۳۲ ر ۴۳۳ ر – ۴۵۶ ) مکرراً خدابان نوشته شد که بر دال علامت شدرا هم گذاسته اند. و این نام جای بسیار مشهور یست در هرات که اکنون خیابان گوییم . جامی نیز بجای آن خیابان آورده . که در زمان قدیم تا اواخر عهد غزنویان آنرا خدابان میگفتند . ( بیهقی ج ۲ / ۷۱۸ ) در عرضه ء لشکر شهر هرات گوید: امیر مسعود لشکر خودرا در دشت خدابان – هرات دید این کلمه را کاتبان و طابعان بیهقی به خدان مسخ کردند. و لی صحیح آن بدون شبهت خدابان است. که در تاریخ سیفی ( ص ۴۴۱ ) در جمله مقابر معروف هرات – چون کاز رکاه نام آن خیاوان چاپ شده و همچنان در (ص ۷۱۴ ) همین کتاب دشت خیادوان (؟ ) هرات آمده که طابع آن کتاب ملتفت صورت صحیح آن نشده و علامت استفهام ( ؟ ) را بران گذاشته است. 

یا قوت این جای را بصورت قدیم خذابان بضم اول از نواحی هرات نوشته ( معجم – البلدان ۲ ر ۳۴۹ ) و بر حاشیه ص ۱۰۹ عباس نامۀ طاهر قزوینی خیاد و ان است اما در حبیب السیر و مطلع سعدین مکرراً خیابان آمده و در رساله طایری زیارتگاهی معاصر سلطان حسین میرزا بایقرا که نسخه خطی  آنرا در لاهور نزد دکتور محمد شفیع دیده ام در و صف شهر هرات غزلیست که یک بیت ان اینست: 

۱- ذیل طبقات الحنابله از عبدالرحمن بن شهاب الددین احمد بن رجب بغدادی حنبلی متوفی ۷۹۵ هـ طبع هنر لاووسپ دمشق ۱۹۵۱ م ( ج ۱ ص ۸۴ ) . 

خیابان پر زخوبان باد دایم که فرع این جمال آمد کمالش 

( ورق ۱۳ ) 

در هر دو جلدروضات الجنات فی اوضاف مدینۀ هرات نیز مکرراً خیابان آمده و این بیت حضرت جامی را می آورد : 

حدیث روضه مکن جای این نه بس مارا 

که در سواد هری ساکن خیابانیم 

« ص ۲۲ ج ۱ »

اسفزاری در مدح خیابان هرات به تقصیل و اردگردیده و گوید: «در همه زمان و ادیان معابد و عیدگاه  مقابر و نزهتگاه خواص و عوام بوده ( چنانکه حالا مصلی و گشت جای مسلماناست و در زمان سابق اورا ( کوی خدایگان ) میگفتند بعبارة فرس خدایگان پادشاه را گویند ( ج ا ص ۸۲ روضات ) چون در حصۀ جغرافی کتاب حافظ ابروی هروی نیز ( خیابان ) ضبط شده بنا بران میگوییم ضبطهای قدیم این نام خدابان و خیادوان بوده و بعد از سنه ۸۰۰ هـ آنرا خیابان نوشته اند. 

اما قول اسفزاری که این کلمه از ( کوی خدایگان ) گرفته شده باشد باز محل تامل است زیرا از روی تعاییر لسانی تخفیف یا ترخیم این کلمه به خدابان و باز خیاد و آن و باز خیابان بعید بنظر می آید . و چون این کلمه را در فرهنگهای قدیم فارسی ضبط نکرده بنا بر آن قدامت آن بهمین شکل و اصل و ریشه ء ان در خور غور و تحقیق است و باید دید که اصل آن چه بوده و از کدام منبع نشئت کرده است.