معاهدۀ پشاور ۱۸۰۹ م
بین حکومت هند بریتانوی و شاه شجاع الملک سدوزئ
در آغاز قرن نوزدهم که ناپلیون فکر لشکر کشی و فتح هند داشت با دربار قاجاریۀ تهران و دربار شاه زمان افغان دران باره مفاوضات سیاسی کرد، و همدرین اوقات شاه زمان در حدود یک لک لشکر آراسته و به پشاور و لاهور نشسته بود، تا بر هند یورش برد، و شاهنشاهی افغانی را در ان کشور تجدید نماید، دولت هند بریتانوی که درآن وقت به تازگی این سرزمین زرخیز را بتصرف آورده بود سخت مشوش گردید، و برای جلو گیری از خطرافغان و فرانسه به دربار تهران و کابل نمایندگان سیاسی فرستاد که از آنجمله سرجان ملكم معاهده ۱۸۰۱م تهران را به غرض دفاع حمله محتملۀ فرانسه با ایران امضا کرد و بعد از چندین سال یک نفر نماینده هند بریتانوی مونت ستوارت الفنستن1 با مستر استرچی و چند نفر دیگر به تاریخ ۵ مارچ ۱۸۰۹م از راه کوهات به پشاور بحضور شاه شجاع الملک سدوزی رسید و بعد از تقدیم تحف زیاد از طرف لارد منتو وایسرای هند مذاکرات سیاسی را با شاه موصوف آغاز کرد و در نتیجه معاهدۀ ذیل را امضا کردند:
متن فارسی معاهده
قرایکه شاه شجاع در واقعات خود درج کرده است
از انجا که بسبب ظهور تحریرات عنوان موافقت و مرافقت از طرف قوم فرانسیس به سرکار پادشاه ایران به ارادۀ یورش آوری در ممالک سرکار عظمت مدار پادشاه در دُرّان، و بعد از آن در ممالک سرکار دولت مدار انگریز بهادر، متعلقۀ کشور هند، عالیجاه رفیع جایگاه شهامت و وصالت1 مرتبت و ایالت2 منزلت، امیر الامراء العظام، فراست3 و کیاست ارتسام، مستر الفنستن بهادر، بجهة این معنی که به اتفاق و استصواب کار گذاران حضور باهرالنور عالیحضرت فلک رفعت قمر طلعت ناهید....4 عطارد فطنت، خورشید مرتبت به هرام صولت بر جیس سعادت کیوان منزلت سکندر حشم جمشید خدم خاقان . دربان قیصر پاسبان ظل ظليل کردگار5 جلیل محیئ، مراسم معدلت، ماحیِ آثار بدعت، المؤید بتائیدات آلهیه، پادشاه فلک بارگاه کابل طرح انداز سرشتۀ حفظ و حراست ممالک هر دو سرکارِ عالم مدار، از آسیب یورش متخيلۀ قوم فرانسیس قاجار شوندُ:
از طرف جناب عظمت و جلالت و اقبال مآب و فخامت و اجلال نصاب6 اورنگ آرائ7 قوت و اقتدار و ساده پیرای
قدرت و اعتبار، محرم حقایق ملت مسیحیه، مشیر خاص دولت انگلیسیه، رموزدان احکام سلطانی، مقرب بارگاه جهانبانی اشرف الامراء لارد منطو، گورنر جنرال بهادر مالک و مختار جمیع امور مالی و ملکی و عسکری متعلقه ممالک فسیح المسالک سرکار انگریز بهادر واقعهٔ دیار هند بدربار فیض آثار پادشاه ممدوح تعیین نمودند8.
بسعادتِ تلثيم عتبۀ عليه فايز و مستعد شده مقصودِ دوستانه و افادت انتمای9 تعیناتی خود را بمعرض عرض و اظهار حضور با هرالنور پادشاه ممدوح درآوردند پادشاه ممدوح نیز فواید و منافع سررشته موافقت و مرافقت هر دو دولت دوران مدت را درین باب، بنظر حق بین دیده بوجه احسن و روش10 مستحسن فهمیده، بکار پردازان سرکار خود، حکم اصدار فرمودند که با سفیر موصوف سوال و جواب نمایند، و لحاظ بر سود و بهبود هر دو سرکار جهان مدار کرده، عهد نامه دوستی شمامه، و یک جهتی ختامه في ما بين ذی11 شوكتين عالیتین موثق گردانند.
درینصورت بفضل و عنایت لم يَزَکی قطعه عهد نامه، مشتمل بر چند دفعات فی مابین کار پردازان موصوف، و سفیر سرکار انگریز بهادر حسن انتساب شد12 از حضور خاص میمنت اختصاص پادشاه ممدوح درجۀ منظوری یافت.
چنانچه سفیر موصوف نقل عهد نامۀ مزبور را به عالیخدمت فیض موهبت گورنر جنرل بهادر معزز، بجهة مهر و دستخط ارسال داشته بودند، شرایط مندرجه آن پیش نواب صاحب معزز بلا تغییر و تبدیل مقصد و معنی منظور شد، با لفعل نقل دفعات عهد نامه مذكور به موجب تفصيل الذیل به مهر و دستخط نواب معزز و نیز دستخط امراء که در انتظام امور این ریاست شریک اند مرسل گشت، و مستلزمات که ایفای آن چه در حال و چه در مآل ابدا
لد هر بر ذمت همت اولیای هر دو دولت ابد مدت واجب و لازم خواهد بود محض از روی مضامین و فحوای کلام موانست آگین دفعات13 مذکور که در ذیل تحریر یافت مشخص مبسط14 خواهد گردید :
اولاً آنکه: چون طایفۀ فرانسیه و قاجاریه با هم در مخالفت دولت درانیه متفق شده اند هر گاه خواسته باشد، که در ممالک سلطانی عبور نمایند چاکران درگاه آسمان جاه پادشاه ممدوح سدِ راه آنها شده حتی المقدور در مجادلت و ممانعت آنها کوشیده نگذارند که عابر و قاصد هند متعلقه انگریز شوند.
ثانیاً اینکه: اگر فرانسیسیان و قاجاریه به معاهده خودها عازم ممالک پادشاهی شده لشکر کشی نمایند، کارکنان دولت انگلیسیه، به جهة تدافع آنها قصور نورزیده از اخراجات جهة مهمِ ،مذکور خود را معاف ندارند، هر گاه قرار معاهده فرانسیس و قاجار هم بر قرار نباشد این دو مطلب که مر قوم خامهٔ مشکین شمامه گردید بر قرار بوده، از طرفین بوقوع رسد.
ثالثاً آنکه: فی مابین این دو دولت دوستی و یگانگی همیشه برقرار بوده حجابِ بیگانگی از میان مُرتَفَع بوده، به ملکِ یکدیگر به هیچ گونه مداخلت ننمایند، و پادشاه ممدوح از فرانسیسیان، احدی را در ملکِ خود راه ندهد. چون خیر خواهان دولتین عهد نامه را با این وجه نمودند، از طرفین شرایط رسوخ و ثبات به عمل آمده، مرافعۀ هذا به مهر و دستخط نواب صاحب ممدوح و دستخط دیگر امراء شریک امور انتظام این ریاست، به تاريخ هفدهم ماه جون سنه ۱۸۰۹م15 مطابق دوم شهر جمادی الاول سنه ۱۲۲۴هجری سمت تحریر یافت.
زبده نویسان عظیم نشان
مشير خاص
فیض معمور پادشاه کیوان بارگاه انگلستان اشرف الامراء لارد منتو گورنرجنرال ناظر ممالک محروسۀ سرکار کمپنی انگریز متعلقه کشور هند."
توضیح
متن مذکور فارسی از نسخهٔ مطبوع واقعات شاه شجاع طبع کابل ۱۳۳۳ش/ ۱۹۵۴م صفحه ۳۱-۳۰ نقل گردید، که خیلی مغلوط طبع شده، برخی الفاظ از بین آن کشیده شد، و آنچه ظاهراً بنظر صحیح آمد، در متن آوردم. ولی به اصل مطبوع آن که مخلِ معنی بود در حواشی اشاره کردم.
صحت این کلماتِ مغلوط از روی کتب ذیل به عمل آمد، که دران مضمون عهد نامه مندرج است:
۱- ترجمۀ اردوی معاهده: صولت افغانی ص ۶۲۰-۶۱۹ طبع نولکشور لکهنو
۱۸۷۶م = ۱۲۸۹ق از محمد زردار خان ناغر افغان رئیس کرولی (هند).
۲- متن سه مادۀ معاهده: سراج التواریخ، ج ۱، طبع کابل، از فیض محمد هزاره.
۳- متن سه مادۀ معاهده: افغانستان در قرن نوزدهم طبع کابل ص ۹۹ از سید قاسم رشتیا.
۴- معاهدۀ دفاعیه ایران و انگلیس که در ۱۸۱۰ م بین ملکم و حاجی ابراهیم وزیر ایران امضا شده و متن آن کتاب جداگانه آورده ام برای حفاظت هند از خطر فرانسه و افغان یک اقدام مهم دیپلوماسی انگلیس بشمار آمد، ناپلیون نیز در دربار قاجاریه نفوذ کرد و بسال ۱۸۰۷م یک نفر جنرال فرانسوی بحیث سفیر به تهران آمد، و به تاریخ ۷ مئ ۱۸۰۷م
معاهده ای را با ایران نمود، که متن آن در ناسخ التواریخ ضبط است، و خلاصه مواد آن چنین است: معاهده بين فتح علی شاه قاجار و ناپلیون امپراطور فرانسه به معرفت مانژ سوک سفیر فرانسه و میرزا محمد رضا وزیر قزوینی:
۱- استحکام مراتب مودت و دوستی شاه ایران با امپراطور فرانسه و اتحاد و ارتباط ایشان. ۲- ناپلیون تعهد میکند که بر ایران حمله ننماید، و اگر دیگری بر وی حمله کرد، در حراست او میکوشد.
۳- گرجستان ملک موروثی ایران شناخته می شود.
۴- امپراطور فرانسه روسها را از گرجستان بیرون میکشد و بعد از آن هم با ایران دوستی خود ادامه میدهد.
۵- یک نفر سفیر فرانسه در ایران خواهد بود.
۶- امپراطور فرانسه در تنظیم افواج ایران به اصول فرنگ و استحکام قلاع ایران امداد میکند و توپ سفری و تفنگ وغیره لوازم را به قیمت فرنگ به ایران میدهد.
۷- حسب خواهش ایران افسران توپخانه و انجینیر برای تعلیم عسکر ایران ارسال میدارد.
۸- شاه ایران تعهد میکند، که با انگلستان خصومت نماید، و به دفع انگلیس لشکر بگمارد، و سفیر خود را از انگلستان بخواهد، و مامورین و نمایندگان بریتانوی را از خاک ایران و بنادر عجم اخراج کند و اموال و امتعۀ ایشان را ضبط دارد، و تجارت بحری و بری انگلیسی را ممنوع قرار دهد، و به ذریعهٔ فرمانی آمدن سفیر انگریزی را به ایران باز دارد.
۹- اگر روس و انگلیس متفق شده بر فرانسه یا ایران حمله کنند هر دو با اتفاق دفاع خواهند کرد.
۱۰- بر موقع مناسب شاه ایران از افغان و کندهار افواجی را گرفته و بر هند حمله آور خواهد شد.
۱۱- به جهازهای بحری فرانسه در تمام بنادر ایران مطابق اصول مؤدت اعانت میشود.
۱۲- اگر امپراطور فرانسه از راه خشکه بر هند حمله آور گردد، شاه ایران اجازت عبور او را از خاک ایران میدهد، و افواج ایران را هم با او به حمله هند میفرستد، البته در بارۀ عدد لشکر و لوازم آن در همان وقت بین اولیای امور طرفین مذاکره خواهد شد و باذن خاص شهنشاهی از ایران گذر خواهد کرد.
۱۳- به جهازهای بحری فرانسه در بنادر جنوبی ایران لوازم بقیمت داده میشود، و همچنین وقتیکه لشکر فرانسه از راه خشکی از ایران میگذرد، اهالی ایران تمام لوازم را به فرانسویان به قیمت نقد خواهند داد.
۱۴- آنچه در ماده ۱۲ تصریح شده حق خاص فرانسه است، بروس و انگلیس چنین امتیازی در ایران داده نخواهد شد.
۱۵- معاهدات تجارتی بین دولتین علیحده صورت خواهد گرفت.
۱۶- بعد از عقد این معاهده در مدت ۴ ماه عالیحضرت قدر قدرت ایران بر آن مهر تصدیق نهاده و به اولیای امور فرانسه خواهد سپرد، کذا امپراطور فرانسه نیز آنرا تصدیق کرده به ایران میسپارد.
(در محل فلستین به ماه صفر ۱۲۱۲هـ منعقد شد)
(خلاصه از ص ۳۹ کتاب نیرنگ افغان، از مولوی محمد حسین اغلب موهانی
طبع لكنهو ۱۹۰۴م)
مواد این معاهده چقدر خطر ناک و برای مقاصد استعماری انگلیسی چقدر اسف آور است؟ گویند میرزا رضا قزوینی که وزیر عهد بود سخت زیر نفوذ سفیر فرانسه آمده بود، و باوجودیکه ایران با انگلیس معاهدۀ ۱۸۰۱ را داشت، بطرح چنین معاهده با فرانسه و یگانه رقیب دولت انگلیس نیز اقدام کرد.
سیاسیون هند انگلیسی در مقابل آن چه کردند؟ از یک طرف در داخل دربار ایران بصرف زر و زور نفوذ کردند، از طرف دیگر برای جلو گیری ازین خطر محتمل و تحکیم سرحدات افغان بدربار کابل روی آوردند، تا که معاهده ۱۸۰۹م را با شاه شجاع در پشاور بستند، و این شاه فراری جاه طلب را با خود حلیف گردانیدند.