آداب سماع در پنج جمله خلاصه میشود
۱-مراعات زمان ، مکان و یاران
۲- نه پذیرفتن به سماع اگر در اطراف شیخ مریدانی باشند که سماع بحال شان زیان داشته باشد.
۳-توجه به آنچه قایل گوید ، یا حضور قلب و نه گریستن به اطراف و اطرافیان و مشغول بودن با خود.
۴- صدا به گریه بلند نکردن تا انجا که ممکن باشد .
۵-موافقت با قوم در قیام هر گاه یکی ازایشان به وجدی صادق بی ریا و تکلیف بر خیزد. *۱۳۸
۶- کسانیکه اهل سماع باشند و سماع نشینند ، آداب آن است که همه سر در پیش افگنند و در یکدیگر نرگیند و دست وسر و شانه نه جنباندد و به تکلیف هیچ حرکت نکنند بلکه چنانکه در تشهد نماز نشینند و همه دل بحق تعالی دارند منتظر ان باشند که چه فتوح پدید آید از عیب به سبب سماع ف خویشتن نگاه دارند تا بر اختیار بر نخیزند و حرکت نکنند . و اگر کسی چون به سبب غلبات وجد بر خیزد با وی موافقت کنند اگر دستارها بافتند دستار ها بر نهند.*۱۳۹
۷- صاحب کشف المحبوب میگوید :« بدان که هر یکی از ایشان در سماع مرتبی است که ذوق ایشان بمرتبه ایشان باشد چنانکه تایب را هر چی شنود او را مدد حسرت و ندامت شود و مشتاق را مایۀ شوق و رویت و مومن را تاکید یقین و مرید را تحقیق بیان و محب را باعث انقطاع علایق و فقیر را اساس نومیدی از کل امثال اصل سماع همچون آفتاب است که بر همه چیز ها برافتد و هر چیز را بمقدار مراتب آن چیز از آن ذوق و شمرب باشد، یکی را میسوزد یکی را می فروزد و یکی را مینوازد و یکی را میگدازد.*۱۴۰
شیخ گفت از آنکه سماع دوستان بحق باشد ایشان بر نکوترین روی فرا شوند . خدای تعالی فرماید:« الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک هد هم الله اولئک هم اولوا الاباب»*۱۴۱
«سماع هر کسی رنگ روزگار وی دارد : کسی باشد که به دنیا شنود و کسی بود که به هوای نفس شنود و کسی باشد که بدوستی شنود و کسی باشد که بر فراق وصال شنود . این همه وبالو مطملمت باشد ، سماع با ظلمت بود و هر کسی باشد که به معرفتی شنود سماع ان راست باشد که از حق شنود و آن کسانی باشند که خداوند ایشان را به لطف های خویش مخصوص گردانیده باشد« الله لطیف بعباد یرزق من یشاءو هو القوی العزیز» *۱۴۲
بنده تملیک خدا باشد ایشان را شنوایی از حق بود. خاصیت سماع آنست که هر چه بر ولایت بشریت سلطنت دارد آنرا تقویت کند و غالبتر گرداند ، پس در حق طایفۀ که سر ایشان بهوا متملی بود موجب هلاک و بال . و از اینجاست منشاء اختلاف اقوال ائمه در تحلیل و تحریم سماع. که گفته اند اهل سماع سه طبقه اند : طبقۀ ابنای حقایق و ایشان در سماع مخاطبه حق شوند با خود و ظایفه دیگر اهل مناجات که بواسطه معانی ابیات که در سماع شنوند با حق بدل خطاب کنند. و ایشان به صدق مطالب باشند بدانچه بدان اشارت میکند به حق و طبقه شوم فقرای مجرد که جمله علاقات دنیا و آفات قطع کرده باشند و سماع ایشان بطیبه القلب بود و این طایفه به سلامت نزدیکترند.*۱۴۳
سعدی (رح) در باره سماع میفرماید:
نگویم سماع ای برادر که چیست ؟
مگر مستمع را بدانیم که کیست ؟
گر از برج معنی پرد طیر او
ز خسته فرو ماند از سیر او
وگر مرد لهو است و بازی ولاغ
قوی تر شود دیوش اندر دماغ
پریشان شود گل به باد سحر
نه هیزم که نشگافدش جز تبر
جهان بر سماع است و مستی و شور
ولیکن چه بیند در آیینه کور
نه بینی شتر بر سماع عرب
که چونش برقص اندر آرد طرب
شتر را چو شور و طرب در سر است
و گر آدمی را نباید خر است*۱۴۴
بی مناسبت نخواهد بود در پایان بحث جملۀ زیبایی را که سهروردی (رح) در عوارف المعارف از قول ابو طالب مکی نقل کرده است منحیث حسن ختام بیاوریم: اگر سماع را مجملا و مطلقا و بی آنکه قید خاصی بر آن قایل شویم و انکار کنیم ( در حقیقت) هفتاد تن از صدیقان را انکار کرده ایم . ولی ما چنین نمکنیم چه چیز ها میدانیم که منکران نمیدانند و از پشینیان اصحاب پیامبر و تابعین چیز ها شنیده ایم که آنان نشنیده اند . *