زراتشترا سپینتمان و بلخ

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

نام زرتشت و بلخ در بسا از متون ادبی و تاریخی ادوار اسلامی توام ذکر شده. هستند عده ئی از خاورشناسان که مبداء تولدی او را آذربایجان میشمارند ولی بیشتراست؛ عده کسانی که وی راهم تولد یافته بلخ می شمارند وهم معتقدند که اینجا و دراین شهر راه و رسم نوینی درآئین قدیم آریائی باخترزمین پدید آورد.

از روی تحقیقاتی که درانساپ و اجداد زردشت بعمل آمده و تاحدی که خود اوستا درین مورد شهادت میدهد چنین معلوم می شود که اجداد گویندۀ (گاتا) نسل بعد نسل در باختر بود و باش داشتند و درذیل دودمان های نجیب شهر کهن بلخ محسوب می شوند، چنانچه بنابرهمان سوابق خانوداگی بعد از اعلان اصلاحات و تبلیغ افکار نوین خود با وزرای باختری خویشاوندی جدیدی هم برقرار کرده است.

درتعین محل تبلیغ آئین زردشتی و درتعین دربار پادشاهی که این تبلیغ در آنجا صورت گرفته هیچ کس و هیچ منبع قدیم و جدیدتر دید ندارد؛ زیرا همه متفق اند براینکه آئین یکتاپرستی را که اصلأ بنام آئین (مزدیسنا) یاد می شد؛ زرداتشترا دربلخ در دربارگشتاسپه آشکارا ساخت. از (گات ها) برمی آید که زرتشت از علاقه ئی که چادرنشینی و حیات صحرا گردی کوچیان در آنجا متداول بود و آئین آریائی در آنجا سابقه ورواج داشت و مردم به گروهی ارباب انواع معتقد بودند و به فدیه و قربانی اهمیت میدادند آئین خود را ظاهر ساخت. مدققان بعد از مطالعه در موارد فوق دریافته اند که این علاقه خطۀ بخدی، باختریش، یا بکتریان درصفحات شمال هندوکش بود.

چون موضوع تبلیغ آئین نوین درعصر و در دربارگشتاسپه صورت می گیرد؛ باید دید که کشتاسپه پادشاه معاصر زراتشترا کیست؟ و در کجا سلطنت داشت؟ زراتشترا در اوستا طوری از (ویشتاسپ) صحبت می کند که گوئی با شاه زنده ئی مکالمه دارد. بعضی از مدققان شرقی و غربی در تعین کشتاسپه اشتباه کرده و او را عبارت از ویشتاسپه پدر داریوش میدانند حال آنکه به اعتراف خود دار پوش 


پدرش اصلأ پادشاهی نکرده و اوستا قطعأ سلاله هخامنشی ها را نمی شناسد؛ سپس ویشتاسپه معاصر زردشت و حامی او پادشاهی است که پایتخت او بلخ بوده و از باختر تا سیستان حکمفرمائی داشته و از دودمان شاهی (اسپه های) بلخ بود که اوستا او را به عنوان (کی و یشتاسپه کبیر) یاد کرده است دقیقی شاعر توانا و نا بینا و نام کام بلخ در باب حضور یافتن زردتشت در دربار کشتاسپه چنین می گوید:

چویکچند گاهی بر آمد برین                   درختی پدید آمد اندر زمین

زایوان گشتاسب تا پیش کاخ                   درختی کشن بیخ و بسیارشاخ

همه برگ او پندو بارش خرد                  کسی کزچنان برخورد کی مرد

یک باک پیدا شد اندر زمان                   بدست اندرش مجمر عود و پان

خجسته پی ونام او زردهشت                  که اهریمن بدکنش را بکشت

بشاه جهان گفت پیغمبرم                       ترا سوی یزدان همی رهبرم


پیشتر گفتیم که از روی ارشادات (گاتها) معلوم می شود که زردشت آئین نوئین را در سرزمینی اعلام کرد که در آنجا به ارباب انواع متعدد معتقد بودند. این همان ارباب انواع آریائی عصر ویدی است که با انتشار آریاها در افغانستان معمول شده بود و زراتشترا که آخرین(ریشی) یا حکیم و شاعر فرزانه آخرین دوره های ویدی است؛ اصلاحاتی در معتقدات قدیمه بعمل آورده؛ برمجموعه ارباب انواع خط بطلان کشید و یگانه پرستی را اعلام نمود.

درست است که آریاها مدتی در افغانستان من جمله در باختر همه عناصر نورانی را شخصیت داده و مقامی برای هر کدام قایل شده بودند سپس یگانه پرستی اوستائی وبعد ازآن پرستش مهرواناهتیا و دیانت بودائی چه در جنوب و چه درشمال هندوکش معمول شد؛ ولی مورخان و نویسندگان ادواربعدی اسلامی سوابق گذشته را با ممیزات و مشخصات آن از هم تفکیک نتوانستند؛ چنانچه برخی شاهان بلخی قبل از ویشتاسپه را ستاره پرست خوانده وعدۀ نوبهار معبد بودائی دوره های نسبتأ موخر را با آتشکده های قدیم بلخ فرق نتوانسته و خلط موضوع بعمل آمده است. دقیقی در اشعار خویش راجع به پیروی لهراسپ پدرکشتاسپه و به سپردن تخت و تاج به پسرش و درمعتکف شدن خود لهراسپ به نیایش (خورشید) طوری که راه ورسم جمشید بود؛ مشغول شد و این خود اشاره به همان دوره های عناصر پرستی آریائی ویدی است که قبل از کشتاسپه یا و یشتاسپه و زراتشترا در بلخ معمول بود.

اسم (زراتشترا) را به اسلوب مختلف تجزیه و ترجمه کرده اند معمولأ این کلمه را مرکب از دو جزو (زرته) و (اشترا) می داند که (دارند شترزرد) یا (دارندۀ شتر تندرو) ترجمه کرده اند. اسم خسر زراتشرا (فراشترا) بود انرا (فاریسعنی مقد)و (اشترا) یعنی شتر ترجمه کرده و آنرا بصورت اصطلاحی (صاحب اشتررهوار) ترجمه کرده اند. صفت (سپینه) یا (سپنته) یا (سپنتان) به معنی آن از (خانواده سپید) و (دورۀ سپید) است که به صورت اصطلاحی آنرا (پاک روان) میتوان ترجمه نمود و صفاف (پاک) و (خجسته پی) که در اشعار دقیقی دیدیم ؛غالبأ ترجمه همین کلمۀ است. نام پدر زرتشت (پوروش اسپه) و نام چهارمین جداو (هیچت اسپه) و نام سومین جدا و (سپتمان) بود که از آن نام خانوادگی خویش را گرفته است. از روی وجود کلمۀ (اسپه) درمیان نام های اجدادی او واضح معلوم می شود که به خانواده اسپه های معروف بلخی تعلقات خانوادگی داشته و از کتله نجبای بلخی محسوب میشد و به اساس همین تعلقات بعد از تبلیغ دین و اصلاحات خود با احفاد اسپه ها خویشاوندی کرد؛ چنانچه دختر (فراشترا) برادر (جم اسپه) وزیر کشتاسپه پادشاه بلخ را به زنی گرفت و جوان ترین دختر خود (پورچیست) را به (جم اسپه) و زیر شاه بلخ داد و این همه تعلقات ثابت میسازد که زراتشترا نسل بعد نسل در بلخ می زیسته در همین شهر تولد شده درهمین جا به تبلیغ پرداخته و بلاخره در همین شهر در اثر حمله تورا نیان کشته شده است.

۱۸ر۲ر۱۳۳۷