میرزا مسعود

از کتاب: بالاحصار کابل و پیشآمدهای تاریخی

میرزا سیورغتمش در سال ۸۳۰ هجری وفات یافت مشارالیه دو پسر داشت یکی میرزا مسعود و دیگر میرزا قراجار شاهرخ میرزا اول پسر ارشد سیورغتمش میرزا مسعود را بجای پدرش بحکومت کابل گماشت ولی چون نامبرده با اهالی رفتار بد و سلوک ناهنجار میکرد وی را معزول نموده و برادرش میرزا قراجار را به حکومت کابل تعیین نمود مطلع السعدین در این مورد می نویسد:

"میرزا سیورغتمش ولد رشید حضرت خاقان سعید بود مدتی در ممالک کابل و غزنین تا حدود هندوستان به امر سلطنت قیام می نمود و لوای سلطنت افراخته اسباب جهانبانی میساخت اما روزگار با او نساخت و رخت اقامت بدار آخرت کشید و از و دو پسر ،رشید میرزا مسعود و میرزا قراجار یادگار ماند آنحضرت حکومت مملکت به میرزا مسعود که بزرگتر بود عنایت فرمود و او در آن مملکت بخلاف فاعده توره قاهره میزیست و بچشم فایده در احوال مملکت نمیگریست و رعیت آن ولایت از طغیان او به فغان آمدند و میرزا قراجار از قصد او متوهم شده روی امید به درگاه جد بزرگوار آورد و در وقتی که آن حضرت بجانب حصار نیره تو میفرمود و میرزا قراجار با اردوی اعلی رسید و نزدیک حصار در منزلی که کریاس گردون اساس قبه بارگاه باوج ثریا رسانیده بود و شامیانه دو ستونه هر یک سر از برج دو پیکر گذرانیده میرزا قراجار را امرا پیش آوردند و شاهزاده چند نوبت زانو زده پیش آمد و آنحضرت دستها کشاده که فرزند را در آغوش گیرد ناگاه طناب خیمه بدستار شهزاده و دستار از سر او افتاد فریاد از نهاد خلق برآمد و دستار بر سر نهاده آغوش و پابوس جد بزرگوار دریافت و آنحضرت حصار نیره تو را بنظر احتیاط در آورده با تمام مهمات آن اشارت فرمود و بجانب سریر سلطنت معاودت نمود و سلطنت ممالک کابل و غزنین و سائر بلاد و نواحی آن سرزمین به مهر سپهر سلطنت شاهزاده خصال میرزا قراجار زانی داشت و زمام اختیار آن بلاد و دیار بحسن رأى رزین و اندیشه دوربین او باز گذاشت و شاهزاده اجازت یافته آخر رجب عزیمت نمود و سوم ماه شعبان میرزا سلطان مسعود بموجب فرمان حضرت خاقان بدار السلطنه هرات رسید و چند روز بسبب آنکه اخبار ناخوش از جانب شاهزاده بمسامع جلال رسیده بود شاهزاده را صورت ملاقات جد بزرگوار بهیچ وجه روی ننمود عاقبت سعادت ملاقات یافته بدولت دسبوس رسید و بصنوف شفقت و فنون عاطفت مشرف گردید." (۱۷)