سلطنت پارتی مستقل در سیستان و قندهار یا سلطنت پهلوا
ونونس (105 ق.م.)
ونونس که مسکوکاتش در افغانستان پیدا میشود یا پارتی و از طرف کدام شاه پارتی در "درانجیان" ، "سیستان" حکمران بوده و یا از عناصر مخلوط "ساک و پارت" یا "ساک و پهلوا" میباشد که در سیستان اعلان استقلال نموده و به تشکیل سلطنتی پرداخته است. در مسکوکات او برخلاف شاهان پارتی فوق الذکز زبان یونانی و خروشتی هر دو تحریر است و قراریکه ملاحظه میشود عنوان شهنشاه بخود نهاده است و بالاخره در جنگ با "ولوگس" پادشاه پارتی کشته شده است . مشارالیه ابتدا تنها سلطنت مینمود و در حوالی 105 ق.م. برادرش اسپالاهو یا اسپالریس را به عنوان نایب السطنه با خود در امر مملکت داری شریک نموده است. بعد از چندی از 105 الی 115 برادرزاده اش "اسپالاگاداما" را نایب السطنه مقرر نموده و تقریباً تا ده سال به چنین وضعیت حکمفرمائی کرده است. بعد از او برادرش "اسپالاهورا" یا "اسپالریس" در حوالی 100 ای 90 ق.م. جانشین او شده است. این شخص در اوائل حیات برادرش در کدام ایالت محض حکمران بوده سپس چند سالی را به نایب السطنگی گذرانیده و در آخر خودش در "اراکوزی" (ولایت قندهار) به سلطنت رسید .
با تفصیلی که قبلاً مشاهده شد چون اسکائیها و پارتها در ین وقت درسرزمین افغانستان امروزی منتشر و بهم خیلی در آمیخته بودند تفریق پارت های سیستان ، قندهار و اسکائی ها از هم خیلی مشکل است و بهمین جهت اکثر مؤلفین تحت عنوان"ساک و پهلوا" از ایشان روی همرفته یکجا صحبت نموده اند . چنانکه بعضی ها میگویند که "آزسس" نام شاه اسکائی که در فصل گذشته از او بحث نمودیم، اول از طرف "ونونس" در اراکوزی حکمران مقرر شده بود. چنانکه یک سکه هم بنام هر دوی آن موجود است که در آن و نونس عنوان شاهنشاه کبیر را دارد.(13) سپس در تاکزیلا و پنجاب حکران مقرر شد و در خاتمه در تاکزیلا و پنجاب اعلان سلطنت نمود و طوریکه قبلاً ذکر رفت مدت مدیدی تقریباً از 90 الى 40 ق.م. زمان سلطنتش طول کشید بعد از او "ازیلزس" و سپس "ارنس" که ممکن نواسه "ارنس" فوق الذکر باشد در حوالی 15 ق.م. الى 20 م . بسلطنت رسیده که به اسم "ازس دوم" معروف است .
گندو فارس 19 ق.م. - 45 م.
در میان شاهان پارتی ، سیستان اراکوزی آنکه نامش خیلی معروف است "گندو فارس" است که اگر از روی کلمه "وندافارنا" اسمش را معنی کنیم "بدست دارندۀ افتخار" معنی میدهد و واضح معلوم میشود که مشارالیه پارتی بوده و دورهٔ سلطنتش را میتوان به (19 ق.م. تا 45 م.) نسبت داد مشارالیه ابتدا در اراکوزی (قندهار) عوض "ارنس" نایب الحکومه مقرر شده بود و در زمان "اورتاگنس" جانشین "ونونس" به عنوان صاحب تیول در اراکوزی از نایب الحکومگی به شاهی رسید و پس از "ازس دوم" "شاه شاهان" هند و ولایت قندهار گردید .
قراریکه مسکوکات ثابت میکند تا مدتی "گندوفارس" عنوان شاهی نداشته و با حکمرانان وقت از قبیل "اسپاروارمان"، "ساساس" برادرزاده اش، "گودا" یا "گودانا" یکی از خویشاوندان اش و "ابداگازس" وغیره بقسم شراکت و اتحادیه به نقاط مختلف سیستان و اراکوزی و پنجاب تا تاکزیلا و غیره حکمرانی نموده است . در آخرین سکه که از او بدست آمده "شاهنشاه کبیر" یاد شده است . علامه ئی که سکه اش را اختصاص میدهد از روی مسکوکات "اورودس" (38 - 57 ق.م.) و "ارتبان سوم" (10 - 40 ق.م.) پارتی تقلید شده و ثابت میکند که در اراضی ئی که مخصوص پارت ها بود، هم نفوذ تسلط داشته و و هم عنوان "شاهنشاه کبیر" را لیاقت داشته است . اگر چه دامنه نفوذ پارت های سیستان ، قندهار یا "پهلوا" در زمان متقدمین او در هند منبسط شده بود، اما در عصر او این تسلط قویتر و قلمرو آن وسیع تر گردید گندوفارس در افسانه های مذهبی مسیحی هم معروف است زیرا نقل میکنند که "سنت توماس" یکی از مبلغین مسیحی در عصر "گندوفارس" وارد هند شده است .