زریادریس و اوداتیس

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

ادبیات افغانستان از رمانهای باستان باینطرف دو صفحه بزرگ و برجسته داشته: صفحه رزمی و صفحه عشقی تاریخ ادبیات افغانستان از روزگاران باستان عصر "ویدی" باینطرف که با استقرار آریاها در کوهپایه های این سرزمین آغاز یافته به بعد در طی صدها و هزارسال این کیفیت را وا نمود میسازد و چون ادب شفاهی بر ادب تحریری سابقه و تفوق داشت مدت های بسیار طولانی حصص رزمی و حماسی و عشقی در قالب تصنیف ها واشعار عامیانه چون انعکاس آواز زبان به زبان و گوش به گوش به ما رسیده است.

آریا درمرحله که درکوهپایه های افغانستان زندگانی داشتند؛ طوری جمال پرست و عاشق پیشه و خیال پرور بودند که زیبائی را مانند نور حیات بخش وزشتی را به مشابه سنگ گران وزن و ثقیل تعبیر می کردند و می گفتند که چهره زشت چون سنگ سنگین گرز گران به سرآدمی زاد می خورد. در سرودهای آریائی داستان ها و قصه های عشقی زیاد است که خاطرۀ آن با صحنه های تاریخی در وادی های داستان عشقی دو دلداده است بنام زریادریس و اداتیس که اولی جوانی نیرومند و خوش اندام و دومی دختری قشنگ و زیبا بوده و انعکاس قصبه های عشقی ایشان را رئیس تشریفات بارگاه اسکندر مقدونی موسوم به " فارس می تی لن" در طی قرن چهارم ق م به گوش ما می رساند.

فراموش نباید کرد که اسماء این دلدادگان قبل ازقرن ۴ ق م هم در کشور ما و درماخذ ادبی ما ازبین نرفیه چنانچه نام "اوداتیس" درسرودهای ویدی باصحنه معااشقه او در وادی " گومل" یاد شده و اسم" زریادریس" بصورت (ززیران) در اوستا آمده است و (یا تکار زریران) منظومه حماسی است که متن آن در ادب (پهلوی یک) (پهلوی اشکانی) دردست است و دقیقی بلخی خاطرۀ از آن را در اشعارحماسی خود به گوش ما می رساند.

"خارس میتی لینی" رئیس تشریفات اسکندر می نویسد که: “افسانه، داستان های عشقی “ “رزیادریس” و “اوداتیس” جوان نیرومند و دختر زیبا : که دختر پادشاه ساس ها بود درمیان مردم شهرت زیاد دارد و اصل اساس این 



هکذا میتوان این کلمۀ را (روحانی) و (روحانی مقدس) ترجمه کرد. همین قسم از نظر نقش اجتماعی بسهولت میتوان این کلمه را (رهپر) و رهنما تعبیر نموده.

درحقیقت امر این معانی و مفهوم های جداگانه همه در کلمه (ریشی) داخل است و ریشی ها کسانی بودند که از فروختن آتش در کانون خانوادگی تا مسایل مربوط به انتخاب ملک دهکده و ملک قبایل در جامعه آریائی به رهنمونی ایشان تعلیق میگرفت و حتی در مسائل بزرگتر اجتماعی از قبیل جنگ ها و محاجرت ها و غیره دخالت ایشان موثر بود و چون جنبه روحانی و اجتماعی و اداری هرسه را داشتند نقش ایشان در جامعه آریائی همه و سنگین بود و احترام آنها بر همگان لازم و ضروری می نمود.

شعرای اریائی یا (ریشی) طوریکه بالاتر اشاره کردم اگر در دوره های نخستین بصورت افرادی بودند بعدها به شکل خانواده ها در آمده اند و چون یکی از وظایف اجتماعی آریائی کوشش میکردند علاوه بر (ارت مادی) ارت معنوی هم در خانواد خود نسل بعد نسل باقی بگذارند و بدین ملاحظه است که ریشی ها یا شعرای آرایائی کوشش بخرچ میدادند تا اطفال و احقاد آنها طوری تربیه شوند که میراث معنوی را حفظ بتوانند. تا جائی که از مطالعه سرودهای آریائی منکشف میشود (ریشی ها) دسته دسته یا خانواده خانوداه زندگانی داشتند و بدین ملاحظه هر جزوۀ (ریگودا)را بیک دسته یا بیک خانواده  ریشی مربوط میدانند. روی همرفته ده جزوه کتاب “ریگ ودا” بصورت عمومی دارای خواص مشترک نمیباشد و تاجائی که تحقیق ادبی و لغوی بعمل امده در شش جزوه که از دوم تا هفتم باشد بعضی عوامل مشترک مشهور است. این خواص مشترک که اقلادرین شش جزوه به ملاحظه میرسد مدققان را وادار کرده است که این جزوه ها را (کتب خانوادگی ) بخوانند. این اصطلاح با روح تربیه اجتماعی و خانوادگی آریائی و فق دارد زیرا خانوادهای شعرا صرف مساعی بخرچ میدانند که اشعار و سرودهائی را که پدران خانواده سروده بودند سینه به سینه حفظ کنند و بدین ترتیب با ینکه گویند گان سرود کسان مختلف بودند به علت اشتراک خانواده گی خواص مشترک در آنها باقی مانده است. بهرحال (ریشی) ها یا حکمای روحانی شاعر منش آریائی کسانی بودند که معنویات فرهنگ اریائی را در کانون های خانوادگی خود حفظ کرده رهبری اجتماعی جامعه از نظر آئین و فرهنگ و تمایل زندگانی اجتماعی و ظیفه ایشان بود. در مجاورت ملکان و سرداران و روئسای قبایل آریائی میقام و موقعیت ممتاز و محترم داشتند در اثر صرف مساعی ایشان معلومات معتنابهی نسبت به جامعه آریائی بدست ما رسیده است و یک صفحه تاریخ افغانستان قدیم در تابش سرود آریائی روشن گردیده است.

۵/۲/۲