118

زبان شغنانی؛ زبان فراموش شده ی مردم افغانستان

از کتاب: مقاله ها و گزارش های ادبی و فرهنگی ، فصل اول ، بخش اول
29 December 2022
اول


دکتور خوش نظرپامیرزاد؛یکی از چهره‌های پرافتخار کشور است که برای ترویج و انتشار زبان و فرهنگ مردم شغنان و زبان شغنانی از هیچگونه سعی و تلاش دریغ نورزیده و تحقیقات بیشماری را در این زمینه انجام داده و تعداد زیادی از کتب درسی را در افغانستان تالیف و تصحیح کرده و ده‌ها جلد کتاب را به زبان‌های شغنانی و فارسی وارد انترنت نموده و مقاله‌های بیشمار تحقیقی را در این باب نوشته است.

اینکه چه عواملی باعث فراموشی این زبان شده و چه کارهای را در این زمینه انجام داده با خوش نظر در گفت و شنود را اینگونه گشودیم:

سخن را از معرفی با شما آغاز می‌کنیم.

خوش نظر پامیرزاد استم؛ درسال ۱۳۳۰درقریۀ سرچشمه ولسوالی شغنان ولایت بدخشان چشم به جهان گشودم. تعلیمات ابتدایی را درسال ۱۳۴۳در همان قریه به پایان رساندم و بغرض پیشبرد تعلیمات بالاتر در سال ۱۳۴۴ به کابل آمدم و در سال ۱۳۴۹ از مکتب دارالمعلمین کابل از صنف دوازدهم فارغ شدم و شامل دارالمعلمین عالی گردیدم و در سال ۱۳۵۱ از آنجا فارغ شده و به صفت معلم در ولایت بدخشان ایفای وظیفه نمودم. پس از چندی از وظیفه معلمی به ماموریت گماشته شدم و در وزارت خانه‌های مختلف وظیفه داشتم. در سال ۱۳۶۰ شامل دانشکده اقتصاد دانشگاه کابل شدم و در سال ۱۳۶۵ فارغ شده و به تعقیب آن دوره ماستری را در همان دانشکده آغاز و در سال ۱۳۶۷ سند ماستری را اخذ کردم و به وظایف مختلف در وزارت خانه‌ها و موسسات پرداختم. چنانچه مدتی در انجمن نویسندگان و وزارت معارف در ریاست نصاب تعلیمی مصروف خدمت بودم و زمانی که کابل زیرسلطۀ مجاهدین درآمد، جنگ‌های کابل سبب شد تا از کابل به مزار شریف بروم و از آنجا به تاجیکستان رفتم. در تاجیکستان خوشبختانه دوکتورا را در اکادمی علوم تاجیکستان زیر عنوان «تاریخ باستان شغنان» ثبت کردم و بعد دوباره به کابل برگشتم. ولی زمانی که طالبان بار اول کابل را تسلط کردند مجبور به ترک وطن شده به پاکستان رفتم. سپس از آن جا برای دفاع دکتورایم به تاجیکستان برگشتم و در سال ۱۹۹۸ خوشبختانه آن را در دانشگاه دولتی تاجیکستان دفاع نمودم. در سال ۱۹۹۹ دوباره به پاکستان برگشتم و مدتی در آنجا در ادارۀ تعلیم و تربیۀ بنیاد آقاخان به حیث هماهنگ کننده پروگرام‌های مضامین زبان فارسی کار کردم. زمانی که طالبان سقوط کردند دوباره به کابل رفتم و در اداره بنیاد آقاخان به کارم ادامه دادم. در سال ۲۰۰۷ به وزارت معارف در ریاست نصاب تعلیمی پیوستم و در آن ریاست منحیث آمر دیپارتمنت زبان‌های پامیری شامل وظیفه شدم و مدت سه سال را در ریاست متذکره وظیفه انجام دادم تا این که یکی از مجاهدین به مقام ریاست نصاب تعلیمی مقرر گردید و تعداد زیادی از مولفین و متخصصان را منفک کرد و من هم از آن جمله بودم. در ارتباط به منفک شدن مولفان و متخصصان از نصاب تعلیمی معارف به یاد دارم که رئیس تازه به مقام رسیده عضو تنظیم سیاف ابلاغ کرد که دیگر جای نکتایی‌پوشان در این ریاست نیست؛ ناگزیز شدم به پاکستان که آنجا فامیلم بود بیایم و از آنجا به کانادا مهاجرت کنم.

لطف نموده در بارۀ کارکرد‌های فرهنگی و ادبی‌تان به زبان شغنانی و مردم شغنان معلومات بدهید.

پامیر زاد: از جمله کارهای که تاکنون انجام داده‌ام؛ می‌توان از کارکردهایم بر مضمون زبان و ادبیات شغنانی در وزارت معارف یادآور شوم که خوشبختانه به همکاری تعدادی از مولفان کتاب‌های درسی شغنانی را برای شاگردان صنوف اول تا یازدهم تالیف کردیم و هم‌زمان با آن تصحیح کتاب‌ها و رهنمایی تیم مولفان زبان شغنانی را نیز به عهده داشتم و همچنان در همان بخش برای زبان شغانی کتب رهنمای معلم را نیز تالیف کردم.

در سال‌های اخیر با بوجود آمدن شرایط بهتر کار در کمپیوتر و انترنت سبب شد تا گام‌های مثمری را در این زمینه بردارم و توانستم تعدادی از اشعار زبان شغانی را که شامل چهاربیتی‌ها و مجموعه‌های شعری می‌باشد را در دو جلد بنام «پامیر بهار» و همچنین مجموعه‌ای از مخمسات، رباعیات و تعدادی از مجموعه غزلیات و بیشتر از ۱۵۰ چیستان را به زبان شغنانی بنویسم و در ضمن برخی از داستان‌های منظوم را برای کودکان و مجموعۀ از داستان‌ها را بشکل طنزی در عرصه فرهنگی به زبان شغنانی که دارای فرهنگ غنی است به ارمغان بیاورم.

اگر مبالغه نشود گفته می‌توانم فرهنگی که در شغنان مروج است از قدیمی‌ترین دوره‌های تاریخ به میراث مانده و تاکنون دست نخورده و اصیل باقی مانده است و من تاریخ برخی از این فرهنگ‌ها را بشکل مقاله در مجلۀ فرهنگ وزارت اطلاعات و کلتور که در سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ به نشر رساندم و اکنون بنابر مساعد شدن شرایط و دسترسی با تکنالوژی امروزی لکچرها و مقاله‌های را درباب فرهنگ مردم شغنان و بخصوص فرهنگ پامیری‌ها نوشته و در وب سایت‌ها و فیسبوک به نشر رسانده‌ام.

پس می‌توان گفت که زبان شغنانی در دهۀ اخیر رشد چشم‌گیری داشته و اکنون جوانان شغنانی به این زبان شعر، داستان و حتی تحلیل و مقاله می‌نویسند.

اگر از تاریخچه زبان شغنانی و ارتباط این زبان با دیگر زبان‌های ملی افغانستان بگویید بهتر خواهد بود.

پامیرزاد: زبان شغنانی؛ تاریخ قدیمی و کهن دارد و زبان شغنانی در زمان یفتلی‌ها و کوشانی‌ها از زبان‌های رایج اقوام تورانی آریایی بود. شغنانی‌ها این اقوام آریایی که از دوره‌ی باستان تاکنون در سطح جهان در تاریخ مطرح‌اند نخستین اشاره‌های که در تاریخ در ارتباط به این اقوام مطرح می‌شود و زبان شغنانی هم در همان ارتباط همانا نام این اقوام به زبان خودشان است. باید به عرض برسانم که شغنانی‌ها خود را به زبان شغنانی (خږنۈنے) می‌گویند. این یک کلمه‌ای بامفهوم است و معنای آن مادری شیرین می‌باشد. از همان ایده‌ها و نخستین باور‌های اقوام آریایی که سرزمین خود را مادر خطاب می‌کردند و یا زمین خود را مادر و آسمان را پدر می‌گفتند. به همین خاطر این مردم به زبان خودشان نام خود را دارند. ولی متاسفانه بنابر مشکلی که در تلفظ این کلمه است و تلفظ خږنۈن در زبان‌های دیگر بدون زبان پشتو ثقیل می‌باشد و خږنۈن به مروز زمان به شغنان تبدیل شده و در اوایل هم شغنان نبوده مثلا در شهنامه فردوسی شگنان و یا شگنی گفته شده و یا از شوگنی یاد شده است. فردوسی می‌گوید:

«کوشانی و شگنی و وهری سپاه دگرگونه جوشن دگرگون کلاه.

چغانی و چینی و سقلاب و هند کهانی و رومی و نهری و سند

زبانی دگرگون به هر گوشه یی درفشی نو آئین و نو توشه یی»

در این بحث در رابطه به شغنان نظری می‌اندازیم به کلمۀ خږنۈن در اوراق تاریخ. از نام خږنۈن درکتاب اوستا یاد شده است در کتاب اوستا قومی است بنام خیااآنے Xyaona که از جمله اقوام تورانی‌اند. اینکه این نام در اوستا خږنۈنے Xuγ̌nůne است یا خیااآنے دقیق نیست زیرا اوستاشناسان به زبان شغنانی آشنایی نداشتند. قسمی که یکی دیگر از صداهای «ښ» در زبان شغنانی در اوستا مشخص است و این حرف را من از اوستا تشخیص دادم که درکتاب اوستا از زبان شغنانی موجود است. لذا به نظرمن خیااآنے همان خږنۈنیین است نبود «ږ» سبب شده که همه‌ای زبانشناسان کلمه خږنۈن و خږنۈنے را به شکل اصلی آن درج نکنند.

در رابطه به ارتباط این زبان با زبان‌های رسمی افغانستان باید گفت؛ زبان شغنانی از همان زبان‌های قدیم آریایی که هنوز هم تعداد زیادی از کلمات و صدا‌های آن در زبانهای اروپایی موجود است و شواهدی وجود دارد که از جمله زبان‌های هندو اروپایی بوده و آنرا یکی از زبانهای ایرانی می‌گویند؛ قسمی که زبانشناسان زبانهای ایرانی را به دو بخش؛ زبان ایرانی شرقی و ایرانی غربی تقسیم کرده اند؛ زبان شغنانی در بخش زبانهای ایرانی شرقی قرار می‌گیرد که زبانهای پشتو، استینی و زبانهای پامیری نیز شامل آن است.

ارتباط زبان شغنانی با زبان‌های ملی اینست که بیشتر با زبان پشتو از نگاه صدا‌ها و حروف خاص زبان پشتو و برخی از کلمات وجه مشترک دارند. مثلآ صدای «ږ». از نقطه نظر ساختمان زبانی؛ این دو زبان همچنان باهم یکسان‌اند؛ مانند اسم جنس، صفت و ضمیر که به جنس تقسیم شده و هر کلمه مذکر و مونث دارد. از نظر تاریخی نیز با هم نزدیک‌اند که بعد از سقوط یفتلی‌ها بدور افتادند و قسمتی از این زبان در بخش ایرانی شرقی در جنوب افغانستان و در شمال افغانستان قرار گرفتند و این شاید علت فراموش شدن زبان شغنانی باشد. در زبان شغنانی همچنان به تعداد زیادی از کلمات فارسی دخیل است و بیشتر کلمات شغنانی در زبان فارسی قدیم موجود بوده و ایرانی‌های که از منطقه پامیر که مهد زبان‌های ایرانی بود به ایران رفتند و زبان آن‌ها متفاوت شد و زبان فارسی که از جمله زبان‌های ایرانی غربی است شکل گرفت و بعد‌ها که زبان فارسی در سرزمین شرق مسلط شد و رسمی گردید؛ تاثیرات زیادی برزبان شغنانی انداخت. چنانچه همه تعلیماتی که در شغنان وجود دارد به زبان فارسی است و لذا بیشترین کلمات دخیل در زبان شغنانی از زبان فارسی می‌باشد و می‌توان گفت که زبان شغنانی یک منبع و آرشیف خوبی برای زبان‌های فارسی و پشتو است.

پیشنهاد شما برای زنده نگه داشتن و دوباره رایج نمودن زبان شغنانی بخصوص به متکلمین آن چیست؟

پامیرزاد: برای نگه داشتن و زنده نمودن این زبان؛ پیشنهادهای زیادی وجود دارد. رایج ساختن مواد دست داشته فعلی که به دست نوشته شده‌اند باید چاپ شود و همچنان در این زمینه گفت و شنودی در برنامه‌های انترنتی صورت گیرد و گفتمان‌ها صورت گیرد و برای اطفال کارتون‌های یادگیری این زبان فراهم شود و زمینه خواندن داستان‌ها، اشعار و ساختن آهنگ به این زبان می‌تواند در زنده نگه داشتن این زبان موثر باشد.

آیا در مونتریال کسانی را می‌شناسید که از شغنان کوچیده و تا اکنون به این زبان تکلم کنند؟ امیدوارم که جواب‌تان بلی باشد و آیا در مناطقی که این زبان رایج است آیا دروس مکاتب دولتی به این زبان است یا به دو زبان رسمی افغانستان؟

پامیرزاد: بلی فامیل‌های زیادی شغنانی‌ها به شهرهای بزرگ کانادا کوچیده و در کالگری، تورنتو، مونتریال و ونکور زندگی دارند و اینکه زمینه گسترش این زبان در این جا ممکن نگردیده اما در میان خانواده‌های‌شان به زبان شغنانی تکلم می‌نمایند. در رابطه به زبان شغنانی برای مکاتب دولتی باید گفت؛ در شغنان دروس مکاتب به زبان فارسی است و زبان پشتو منحیث یک مضمون تدریس می‌شود. از چهار-پنج سال بدینسو زبان شغنانی منحیث یک مضمون در مکاتب شغنان تدریس می‌گردد. ولی از نظر تعلیم و تربیه تدریس به زبان غیرمادری یک ضربه‌ای است برای آموزش اطفال. زیرا میتودولوژی آموزش ایجاب می‌کند تا تدریس اطفال حداقل در دوره‌ی اول ابتدایی به زبان مادری باشد زیرا زبان مادری کمک می‌کند تا استعداد‌های اطفال شناسایی شده و رشد کند. خودم تجربه‌ی تلخی دارم. زمانی که مرا به مکتب شامل کردند بیشتر از ۵۰ کودک بودیم و سرانجام وقتی به صنف ششم رسیدیم. شاید ده نفر از همان کودکان بطور نورمال ارتقا کرده باشند و اطفال دیرآموز از یک طرف سطح یادگیری‌شان بطی بود و از سوی دیگر ندانستن زبان تدریس سبب شد که از مکتب دلسرد شوند. پیشنهادم اینست که در افغانستان تدریس در دوره‌ی اول ابتدایی به زبان مادری باشد و در پهلوی آن به دیگر زبانهای ملی نیز پرداخته شود. خصوصآ تا صنف ششم و بعد زبان‌های ملی بطور سیستمایک تدریس شود.

از تالیفات‌تان بگویید.

پامیرزاد: از تالیفاتم در رابطه به کتب درسی به زبان شغنانی قبلآ اشاره کردم.

از دیگر تالیفاتم می‌توان از مجموعۀ غزلیاتم به زبان شغنانی، مجموعه چهاربیتی‌ها، داستان‌های منظوم و مجموعه‌ی از چیستان‌ها به زبان شغنانی نام برد.

هم‌زمان با این؛ کتاب‌های تحقیقی که خوشبختانه دو عنوان کتاب‌هایم زیور چاپ یافتند مانند؛ «علم و دانش از دیدگاه حکیم ناصرخسرو» در باب ناصرخسرو در سال ۱۹۹۸ به چاپ رسید و کتاب «تاریخ باستان شغنان» به خط سریلیک و فارسی، قوقو برگ چنار (مجموعه شعرهای کودکانه گردآوری شده برای اطفال) چاپ شد. «اکلیل گل» مجموعۀ داستان‌هایم، از طرف انجمن شهدا به نشر رسید که بدبختانه قبل از پخش و توزیع به جز چند جلد محدودی آن در رقابت آتش سوزی‌ها و جنگ‌های تنطیمی در مطبعه دولتی از بین رفت. همچنین کتاب‌های که در انترنت و گوگل گذاشتم مانند؛ قوم فراموش شده در تاریخ آریایی‌ها، نشانه‌هایی از فرهنگ باستان در شغنان، مظهرنور، چراغ هدایت، بدخشانی دختر، گرامر زبان شغنانی به زبان شغنانی و برخی کتاب‌ها برای اطفال است.

برعلاوه کتاب‌های زیادی را ایدیت کرده‌ام مانند کتاب‌های مضمون فرهنگ برای مکاتب افغانستان و کتاب‌های درسی و کورس‌ها برای دانشگاه آسیای میانۀ آقا خان و ده‌ها عنوان کتاب‌های دیگر و ده‌ها مقالات تحقیقی را در صفحات مجازی و فیسبوک و گوگل به نشر رسانده‌ام.

اکنون در تلاش نوشتن کتابی در مورد رابطه‌ی زبان شغنانی و فارسی استم.