آریائی یا هند و آریائی
در میان دسته های السنه هند و اروپائی آنکه از همه بیشتر شواهد کافی و حتی متون ادبی از خود باقی گذاشته دسته زبانهائی است که به نام واقعی آریائی یا به اسم وضعی هند و "آریائی" شهرت دارد. متکلمین زبان اولیه و مادری هند و اروپائی اگر در پرده هاى قبل التاریخ ملفوف می باشند گویندگان خانواده زبانهای "هند و آریائی" در آغاز دوره تاریخی روی صحنه میآیند و عبارت از یک دسته قبایلی می باشند که در "آریانه ویجه" در حوزه علیای سردریا و آمودریا زیست داشتند و دامنه زندگانی مشترک آنها در شمال آریانا یا افغانستان امروزی در علاقۀ باختر هم ادامه داشت زندگانی مشترک قبایل آریائی یا هند و آریائی و محل آن در تاریخ ادبی کشور ما اهمیت بسزایی دارد زیرا این زندگانی مشترک عامل تشکل لسان آریائی شده که از آن به نوبه خود زبانهای (هندی مشترک) و آریائی) مشترک) به میان آمده که قدیم ترین شاخه های متقابله آنها سانسکریت ویدی و زبان اوستائی است که خود آنها با شرایط موجوده تحقیقات زبان شناسی مبدأ خانواده زبانهای هندی و آریائی شناخته شده اند و هر کدام از خود یک سلسله لهجه های ضمنی و فرعی دیگر دارد این دسته ها در حقیقت هر کدام لهجه های یک زبان واحد اند که بعد از انشعاب از تنه مشترک بصورت مستقل تحول و نشو نما و نموده اند. ملتفت باید بود که وحدت زبانهای "آریائی" یا هند و آریائی مانند وحدت زبانهای جرمنی یا "ایتالوسلتی" یک وحدت ایجابی لسانی نیست بلکه جنبه وقوعی و واقعی دارد. حقایق مختلفی وانمود میکند که متکلمین زبانهای هندی و آریائی هر دو در السنه متقابله خویش، خود را بیک نام مشترک "آریا" می خواندند و بهمین جهت زبان مشترک ایشانرا "آریائی" هم خوانده اند.
زبان آریائی که به خانوادههای هندی و آریائی تقسیم شده است، از نقطه نظر اصول صوتی و صرف و نحو و لغات بقدر کافی حفظ شده و به اساس آن بطور مثال بسهولت میتوان زبان اوستائی قدیم را به سانسکریت یا سانسکریت ویدی را به زند یا اوستائی تبدیل گردانید و این بزرگترین نشانهای ایست که وحدت زبان آریائی یا "هند و آریائی" را ثابت میسازد و برای هیچ یک دسته یا خانواده دیگر هند و اروپائی این کیف میسر نیست زیرا در داخل هیچ دسته شاخه های مرکبه حفظ نشده اند.
معمو لاً عقیده برین است که در یک زمانه معین مثلاً در حوالی قرن 14 یا 1(5 ق - م) زبان آریائی محتملاً از فارس، مدیا وسغدیان گرفته تا پنجاب در ساحه وسیعی که آریانا یا افغانستان قسمتهای وسطی آنرا اشغال کرده است، عمومیت داشت و حرف زده می شد. پیشتر گفتیم که اقلاً حصص شمالی یا شمال شرقی افغانستان جزء ساحه ئی بود که حیات مشترک قبائل آریائی یا هند و آریائی را دیده است. چون زندگانی مشترک عامل تشکیل زبان مشترک است طبعاً حکم می توان کرد که کانون زبان آریائی حوزۀ دو طرفه اکسوس یا آریانای شمالی را در بر می گرفت و نظر به بقایای لهجه های متعدد خانواده هندی و آریائی احتمال زیاد می رود که دامنه کانون زبان مشترک هر دو خانواده تا سلاسل هندوکش هم انبساط یافته باشد.
زبان آریائی یا هند و آریائی را بدو دسته یا خانواده معین تقسیم می کنند:
1- خانواده هندی
2 - خانواده آریائی
هندی مشترک و آریائی مشترک که مبدأ این دو خانواده زبان اند و بعلت عدم شواهد قدیمیترین شاخه یعنی سانسکریت ویدی و لسان اوستائی از آنها نمایندگی میکند، هر دو طبق تعریف فوق و بقرار شواهد وقوعی در افغانستان ظهور و نشو نما یافته است و پیش از این که به مشرق و مغرب یعنی به هند و فارس برسند مراحل اولی ادبی خود را در ماحول هندوکش گزرانیدهاند از این جهت است که نه تنها تا امروز لهجه های فرعی هر دو خانواده در کوههای افغانستان موجود است بلکه قرار بعضی نظریه ها زبان پشتو طوری ممیزات مشترک هر دو را دارد که آنرا برخی از زبان شناسان زبان مستقل بین دو خانواده هندی و آریائی قرار داده اند.