طریقت ، تصوف ، عرفان

از کتاب: از کوچه عرفان

طریقت : به فتح اول ، در لغت به معنی مسلک و مذهب و سیره است ؛ در اصطلاح سیر مخصوص سالکن و رهروان بسوی خدای تعالی است و قطع منازل و ترقی در مقامات در اصطلاح صوفیه راه رسیدن بخدای تعالی است ،  همانطوریکه شریعت راه رسیدن به بهست است *۱۴۶ و طریفت اخص از شریعت است چه طریقت مشتمل است بر احکام شریعت از قبیل اعمال صالحه و نهی از محارم و مکاره و عامه ، و احکام خاصی از اعمال قلبی ، و اجتناب از ماسوی الله حاصل کلام اینکه طریقت  سیره خاص سالکین در راه خدای تعالی است که مشتمل است به اعمال و ریاضات و عقاید خاص و تمام احکام شریعت. در لطایف لغات میگوید : طریقت در اصطلاح صوفیه عبارت است که از سیر مصطفوی که مختص است به سالکان  الی الله و بالله وفی الله در قطع منازل و ترقی در مقامات . شریعت نگاهداشتن معاملات است ، و طریقت تزکیه باطن است از خصائل ذمیمه و کدورات بشریه . و بدان که مجموع  آدمی سه چیز است : نفس دل روح . پس شریعت راه نفس است و طریقت راه اول و حقیقت راه روح . بعضی از مشایخ گفته اند : حقیقت توحید است و شریعت شرایع و احکام آن و حقیقت دست ندهد مگر بمرگ و شریعت با مرگ خاتمه پذیرد ف صاحب رسالۀ قشیریه میگوید ( ابوالقاسم قشیری رح) که شریعت التزام ربوبیت است و حقیقت مشاهده ربوبیت و هر شریعتی که موئد بحقیقت نباشد غیر محصول پس شریعت و طریقت لازم و ملزوم یکدیگر اند و سالک باید از علم شریعت آنچه مالابد است بیاموزد از علم طریقت جمله بجا آورد تا به نور حقیقت رسد و هر که میکند آنچه پیامبر علیه السلام کرده است وی از اهل طریقت و هر که بیند آنچه پیغامبر علیه السلام دیده است وی از اهل حقیقت است :

طریقت بی شریعت راست ناید 

حقیقت بی شریعت کی کشاید 

شریعت در نماز و روزه بودن 

طریقت در جهاد اندر فزودن 

حقیقت روی دلدار کردن 

نظر اندر جمال یار کردن *۱۴۷

در طریقت هر چه کنند برای رضای او کنند و مقصود ایشان در دو عالم بجز رضای او نباشد چون نگرند برای او نگرند ، چون گویند برای او گویند چون پوشند برای او پوشند و چون بنشینند برای رضای او نشینند و چون گریند برای او گریند اگر چه همه خلق برایشان بیرون آیند از خلق باک ندارند و باطل قبول نکنند و روز پرست و ماه پرست نباشند و دائم بر اخلاق اولیا باشند . روز به عبادت گذارند و شب گذارند به فکرت اندک خورند و اندک خسپند و بر بلا صبر نمایند و در نعمت شاکر باشند و به قضا راضی باشند . راسخان علم ایشان باشند و مستقیمان طاعت ایشان باشند راه خدای عزوجل این است .» *۱۴۸

عین القضات در تمهیدات می فرماید: « بزرگان طریفت را پیر خودِ خدای تعالی بود پس بر مذهب خدا باشند نه مختلط . اختلاط توقف است و اخلاص ترقی و ااخلاص در طلب خود شرط است . *۱۴۹ عاشقان خدای را دین و مذهب عشق باشد که دین ایشان جمال معشوق باشد هر که عاشق خدا باشد جمال لقاء الله مذهب او باشد و او شاهد او باشد»

و هفت چیز را شرط اصول به طریقت میدااند. 

۱-از هر چه غیر حق است بیرون شدن از دنیا و آخرت . 

۲-تمسک به آداب انبیاء و اولیا داشتن .

۳-رعایت بر دوام کردن.

۴- صوم دهر داشتن .

۵- نظر در علوم مشایخ کردن.

۶- با سالکان طریق الله و قاعدین الله صحبت داشتن 

۷-در سماع با اهل آن نشستن .

هر آنکس که سخن ما باور ندارد و این طریقت منکر شود از غفلت و سهو او باشد که ما راب ثبوت این طریقت و این کلمات شواهد شرعی و دلایل عقلی است. »*۱۵۰

طریقت روش تصوف و پیشرفت در این راه است که سلوکش می نامند که بحقیقت متهی میشود . صوفی ایکه در این راه گام می نهد " سالک " نام دارد و تا رسیدن بحقیقت باید مقاماتی را از تبتل (انقطاع از عوالم نفسانی ، مردم دنیا) تا فنا را طی کند. در حقیقت سر منزل و نتیجۀ سلوک در طریقت است زیرا سالک در طلب لطیفه باطنی که منظور و مطلوب اوست می رود.همینکه آن لطیفه نورانی را یافت، بمنظور عالی خود (از تبتل تا فنا) واصل شده یعنی در حقیقت رسیده است و حقیقت یعنی رسیدن به آخرین مرحلۀ از ایمان که خوف و خذلان هر کز در آن دخلی ندارد) و در طریقت سه مرحله باید سالک در نظر داشته باشد: ۱-شریعت ،۲- طریقت،۳-حقیقت. شریعت نشان دهنده راه و تعین کننده حدود و موازین میباشد که عبارت از احکامیست که رعایت آن انسان را براه راست هدایت میکند و مستعد بدست آوردن لطایف روحانی و باطنی میسازد همینکه این استعداد حاصل شده و لطایف منظور خود در نظر گرفت پیرو طریقت محسوب است ؛ به این معنی که فایده شریعت رهنمایی است و بس ولی « رهروی» بطرف کمال عمل طریقت است که چنانکه قبلا اشاره شده و غایت آن وصول بحقیقت است .*۱۵۱

نجم الدین کبری شریعت را چون کشتی میداند و طریقت را همانند دریا و حقیقت مروارید های است که میشود از دریا بدست آورد . پس به کشتی سوار شدن و به دریا رفتن ضرورت است تا به مروارید دست یافت . پس بر طالب لازم است که برای بدست آوردن مطلوب نهایی از کشتی شریعت استفاده نمیاد و مراد از شریعت چیز های است که خدای تعالی و پیغمبر او (ص) بدان امر فرموده اند: از نماز و روزه و ادای ذکات و حج و ترک حرام و غیره از اوامر و نواهی . ظریقت اخذ تقوی است تا آنجا که سالک را پس از قطع منازل و مقامات به مولا رساند . و حقیقت رسیدن به مقصد است و مشاهده نور تجلی پس شریعت خدمت است . و طریقت قربت و نزدیکی و حقیقت وصلت و رسیدن . شریعت آن است که او را پرستش کنی و طریقت آنست که همیشه او را حاضر دانی. و حقیقت آن که او را مشاهده کنی طهارت شریعت به آب است ، طهارت طریقت  به خلود دل است از ما سوی الله و نماز شریعت به اذکار است و ارکان و نماز طریقت به انخلاع از اکوان است و توجه کلی به رحمان و استغراق در ذات مناجات در هر مکان و زمان ، روزه ضریعت به امساک است از طعام و شراب و روزه طریقت امساک است از اوهام . ذکات شریعت دادن نصف مثقال است از هر بیست مثقال صلا و نقره و ذکات طریقت تصدق و دادن همه مال است و اگر دیدی که کسی در هوا پرد یا بر آب رود یا آتش خورد و کراماتی ازین قبیل نماید و فرضی از فرایض خدا(ج) را ترک کند یا سنتی از سنن پیغامبر(ص) را بجا نیاورد بدان که او کذاب است درغگو و عملش کرامت نیست بلکه سحر است و جادو و استدراج.*۱۵۲