الثامن ملک خان بن سلطان تکش
پسر مهتر سلطان تکش بود، و او پادشاه جبار و متکبر بود، در غایت کیاست و عقل و شهامت و شجاعت. پدرش چون نیشاپور و اطراف آن ممالک از دست بنده گان سنجری ( بیرون کشید ) ( ۲ ) چنانچه فرزندان ملک موید طغانشاه و سنجر شاه را بعهد از نیشاپور بیرون آورد، و تخت نیشاپور به پسر خود ملک خان داد ، چون او بدان تخت بنشست، ممالک اطراف را تا بدر عراق گرفت، و اکابر بسیار به حضرت او جمع شدند و مدتی ملک راند و در گذشت ، و از وی پسری ماند: هندو خان بن ملک خان پادشاهزاده بس شجاع بود و طبیعت نظم داشت ، و بعد از فوت پدر و جد ، بخراسان لشکر کشی آغاز کرد، و سلطان محمد بن تکش که عم فرستاد، بیت:
صد گنج ترا خنجر بر ان ما را کاشانه ترا ، مرکب و میدان ( ۳ ) ما را
خواهی که خصومت از میان بر خیزد خوارزم تراشها ، خراسان ما را ( ۴)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) اصل: حادثه و حشم زخم دولت . ( ۲ ) کسات بین القوسین در اصل و پ نیست از ترجمه راورتی حسب ضرورت اضافه شد. ( ۳ ) پ : مرکب دوران . ( ۴ ) مجمع الفصحا ء ( ج ا ص ۳۰)
خوارزمشاهیان طبقه(۱۶) (۳۰۵ )
سلطان محمد عمش این بیت را بدین جمله جواب نبشت : بیت
ای جان عم ! این غمزده ( ۱ ) سودا گیرد این پند ( ۲ ) نه در تو و نه در ما گیرد
تا قبضۀ شمشیر که آلاید ( ۳ ) خون تا آتش اقبال که بالا گیرد ؟
هندو خان را طاقت مقاومت عم نبود، بطرف ممالک غور آمد، و مدد طلبید ، میسر نشد، بطرف خطا رفت . جلادت داشت ، اما اقبال نداشت بحدود بامیان شهادت یافت. رحمة الله علیه.