التاسع نوح بن منصور
منصور محمد عبدالملک
چون امیر منصور نوح رحلت کرد، امیر ابوالقاسم نوح منصور را بیعت کردند و بتخت پدر نشاندند ، و امیر المومنین الطایع لله او را عهد و لوا فرستاد، و لشکر کشی و امورحشم به فایق خاصه ( ۱ ) و تاش حاجب فرمود ، و ابو الحسن سیمجور که بنده زاده آن دودمان و امیر خراسان بود، چون هرات و نشاپور و ماوراءالنهر بحکم فرمان او بود، او را لقب ناصر الدولة داد ، ولایت طوس با ولایت او زیادت کردند، و او را احسام الدولة لقب شد. قابوس و شمگیر ( ۳ ) را والی گرگان کرد، و دیگر امرا را با او بعراق فرستاد به محاربت بویه بن الحسن بن بویه ، و بر در گرگان مصارف کردند منهزم شدند، و تاش حاجب مقهور باز گشت، و بعد از چند گاه تاش و ابوالحسن سیمجور هر دو عاصی شدند، بعد از وقوع و ظفر بردیالمه ( ۴ ) آل بویه وفا ( ۵ ) کردند ، و لشکر کشی امیر نوح بعد از مدتی به ابی علی بن سیمجور رسید، و نشاپور او را داد، و عماد الدولت لقب شد. و هم درین وقت ( ۶ ) امیر ابو موسی هارون ( ۷ ) ایلک خان قصد بخارا کرد، وامیر نوح بطرف آمل ( ۸ ) رفت و متواری شد، و ابی علی سیمجور طریق عصیان پیش گرفته. و خان
______________________________________________________________________
(۱) اصل: امور حشم و تفاریق بتاش حاجب . پ : حشم و تفاریق و خاصه به تاش . . . ترجمه راورتی : مانند متن. گردیزی نیز مانند متن . ( ۲ ) اصل و پ : احمد البستی . راورتی : مانند متن . در گردیزی کنیت او : ابو الحسن ( ۳ ) اصل: قابوس و مکین . ( ۴ ) اصل دیامله . ( ۵ ) اصل: و پ : وفات . در برخی از نسخ راورتی نیز وفات بود، ولی وفا مرجح است ، زیرا وفات ابو العباس تاش ۳۷۹ ه است. ( ۶ ) در متن اصل وقت و بالای آن عهد نوشته اند . ( ۷ ) اصل: ابو موسی و هارون . گردیزی و ترجمه راورتی : مانند متن . ( ۸ ) اصل: الک . راورتی : آمل .
سامانیان طبقه(۹) (۲۱۳ )
چون مستولی شد بر ملک،واو هم بعلت بو اسیر ملقا گشت و عزیمت باز گشتن کرد امیر عبدالعزیز بن نوح بن نصر را که عم امیر نوح بن منصور بود طلب کرد وخلعتش داد، و ملک بدو تسلیم کرد و باز گشت بجانب ترکستان . و امیر نوح از ترکان مدد آورده،و در عقب خان بفرمود تا برفتند خان عطف کرد، و ایشان را منهزم گردانید بدر سمرقند ، و خان در راه ترکستان برحمت حق پیوست، وامیر نوح و بخارا باز آمد و قوت گرفت،اما امور خراسان ( به ) سبب عصیان ابی علی سیمجور مضطرب گشته بود و امیر البتگین در غزنین وفات کرده بود و سبکتگین بجای او نشسته ، و قوی دست گشته ، و اهل بلخ از ظلم فایق خاصه بواسطۀ ضعف سامانیان به امیر سبکتگین به بلخ آمد، امیر نوح معارف فرستاد، و باو ملاطفت و عهود در میان آورد، سبکتگین و کش و نخشب آمده . امیر نوح از بخارا بیرون آمد و بجانب خراسان روان شد بجهت قمع ابی علی سیمجور. چون بحدود طالقان رسید، اعیان قرامطه و ملاحده در ان بلاد آمده بودند، و جمع عظیم ایشان را اجابت کرده. امیر سبکتگین ایشان را جمله بدست آورد، و غزا بسنت ( بکرد ) و ناصر الدین لقب او شد. و چون ابی علی سیمجور را معلوم شد : که امیر نوح و سبکتگین روی بهرات آوردند از نشاپور بهرات آمد، و امیر نوح لشکر کشی بامیر سبکتگین باز گذاشت و او را در روز مصاف فرمود بدر هرات : تا دارا بن قابوس و شمگیر را بکشت و ابی علی سیمجور منهزم گشت، بشومی آنچه اکثر معارف ولایات لشکر او در دعوت قرامطه در آمده بودند و قبول کرده.و در نشاپور مسجد جامع ساخت ، بر انچه چون با تمام رسد ( برای ) مستنصر مصری خطبه کند، و امیر نوح منصور را این فتح در منتصف رمضان سنه اربع و ثمانین و ثلثمایه بود. چون آن فتح بر آمد، و امور بلاد هرات را منتظم گردانید ، روی بد یار نشاپور آورد و ابوعلی سیمجور طالب صلح گشت. چون قبول نیفتاد از نشاپور بطرف ری رفت، و پسر خود را به ابی الحسن بویه ( ۱ ) فرستاد پس امیر نوح باز گشت و سبکتگین و پسرش امیر محمود را به نشاپور بنشاند.
______________________________________________________________________
(۱) اصل: ابی الحسن برد رتو، راورتی: مانند متن
سامانیان طبقه(۹) (۲۱۴)
چون امیر نوح بطوس توقف کرد، سبکتگین امیر محمود را بحضرت فرستاد و لشکر کشی نا زد محمود، و سیف الدولت شد،و نیشاپور بدو دادند به ایالت. بعد از ان امیر نوح منصور به بخارا باز یافت، و بلخ و هرات و نیشاپور و ولایت خراسان امیر سبکتگین به پسرشامیر محمود باز گذاشت. و محمود به نیشاپور مقام کرد، و ابی علی سیمجور از گرگان در بیع الاول سنه خمس و ثمانین و ثلثمائه بر عزیمت قهر محمود به نیشاپور آمد، و اهل شهر با او یار شدند، محمود بعد از مبارزت و جنگ بسیار منهزم شد،که با او اندک عددی بود، و به هرات باز آمد، و ابو علی سیمجور در نیشاپور آمد و سبکتگین با لشکر های بسیار وی بد انطرف نهاد، ابو علی بجانب طوس آمد،و آنجا هم مصاف افتاد، جنگ سخت و قتال شگرف کردند، و امیر محمود از پس پشت ابو علی در آمد، و مصاف او بر درید. فایق با او منهزم شد و به بخارا رفت و محبوس گشت و وفات یافت. و امیر سبکتگین به بلخ رفت و مقام کرد، و امیر محمود به نیشاپور باز آمد. پس امیر نوح روز جمعه سیزدهم ماه رجب سنه سبع و ثمانین به رحمت حق پیوست، وامیر سبکتگین هم درین سال برحمت حق پیوست و مدت ملک او ( ۱ )بیست و یک سال بود ( ۲ ) و السلام