138

ترکمان ها

از کتاب: سلطنت غزنویان ، فصل دوم

دیگر از وقایع مهم عهد سلطان محمود قصۀ ترکما نان و قوت گرفتن آنها در خراسانست که سلطان تا آخر عمر از آن نادم بوده و قسمتی از اقتدار و عظمت غزنه بدست این طایفه منقضی گردید.

در اوایل قرن پنجم هجری اسرائیل پسر سلجوق به نسبتیکه علی تگین را معاونت کرده بود تا بخارا را از ایلک و اخلاقش انتزاع نماید در بخارا متنفذ و با حشمت گردید وقتیکه سلطان از آمو دریا عبور کرد على تـگین و اسرائیل هر دو از بخارا فرار کردند علی تگین گریخت و اسرائیل در ٤١٦ (١٠٢٥م) اسیر و در قلعه کالنجر واقع در کوهسار کشمیر محبوس شد.

درین وقت رؤسای قبیله ترکمان نزد سلطان آمده درخواست کردند که سلطان آنها را بخراسان امر سکونت بدهد تا براحت زندگانی کنند سلطان بامید اینکه از آنها عسکر میگیرد داعیه شانرا اجابت فرمود و هرچند ارسلان جاذب سلطان را مانع شد و پیشنهاد داد که سلطان آنها را یا کاملا قتل نماید و یا امر بدهد که شصت های شان بریده شود تا دیگر تیر زده نتوانند سلطان به گفته های ارسلان جاذب وقعی نداد و آنرا از مردمی و مروت بعید میدانست و اجازه داد که چهار هزار خانه وار آنها از آمو عبور نموده بولایت سرخس و فراده و ابیورد مسکن گزینند و سلطان احتیاطاً آنها را از داشتن اسلحه منع فرمود.

آنها همینکه در آن نواحی سکونت اختیار نمودند دست تعدی بجان و مال مردمان دراز کردند اهالی نادر اواخر ٤١٨ از دست آنها به سلطان شکایت بردند سلطان ارسلان جاذب را حکم داد که آنها را سر کوبی نماید ولی آنها بحدی قوی شده بودند که ارسلان جاذب ناکام گردید وسلطان بروی خشمگین شده او را نالایق خواند و خودش با وجود مرض سختی که داشت در 419  شخصاً برای سرکوبی آنها شتافت و در طوس مقام کرده ارسلان جاذب را به سرکوبی آنها فرستاد وارسلان آنها را در رباط فراده شکست فاحش داده چندین نفر آنها را اسیر و مقتول نموده وبقیه بطرف کوه های بلخان و جرجان گریختند .

این واقعه در عصر مسعود مفصل ذکر میشود.