کابل و نام های قدیم آن در ادوار تاریخ

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

کابل به اصطلاح طبقات الارضی (ته کاسه ) ئی است که درآن آب های ارتفاعات نقاط مجاورجمع شده به تعبیردیگرریزشگاه آب ها است. با یک نگاه به اطراف کابل ومشاهده چمن خواجه رواش درشمال چمن بینی نیزار درغرب و چمن قلعه حشمت خان درجنوب شرق واضح دیده میشود که مفکوره و اصطلاح طبقات الارضی حقیقت داشته و قسمتی ازآب ها که از دامنه های کوههای ماحول فرود آمده ومی آید مجرا نداشته وبه (کاسه های ) مختلف جمع شده وهنوزهم شواهد آن درچارگرد شهرمشهوراست. هویداست که درادوارقدیم رود خانه ها معبرطبیعی رفت وآمد مهاجران بوده و دهکده ها و شهرها در کناررود خانه ها بمیان آمده است؛ درسرود ( وید ) یادگارآریایی های باستان اسم رودخانه کابل بنام ( کوبها )آمده وبه تکراراستعمال شده وواضع است که آریاها دردوره اقامت خویش را درافغانستان ودر زمان مهاجرت بطرف جلگه های ( هفت دریا ) یعنی پنجاب آرا می شناخته ند. 

طبیعی این رفت ها هنوزازشهروشهرنشینی اثری نبوده ولابد شهرهنوزازکرانه های رودخانه بمیان نیامده بود و مهاجرات آریایی حتمأ با خیمه و خرگاه حیات مالداری خود درکرانه های سبزآن مشغول مالداری بودند . درکلمه ( کوبها ) قدیم تربن نام رود خانه کابل ( کو ) به معنی ( آب) است که با ابدال ( و ) ( الف ) منوزهم درکلمه ( کابل ) از بین نرفت و آنهای که بصورت شاعرانه درکلمه ( کابل ) آبی د رمیان (گل ) دید ه اند به حقایق فیلولوژی هم مقرون هستند . 

کابل قدیم هرجا بود قدرمسلم آنست که بعد ازظهوردیوارهای روی کوهها مرکزثقل آبادی ها درمیان دوکوه بچه ( آسه مانی ) و( شیر دروازه ) توسعه یافته واین امربعد از قرون مسیحی صورت واقع بخود گرفته است.

همان طوری که ( وید ) ازرود کابل نام برده در( اوستا ) هم درمیان قطعات اراضی ۱۶ گانه، زمین هفتم بنام ( ویکده ته) خوانده شده واهل خبرت معمول آنرا عبارت از کابل می دانند ویکی از پهلوانان حماسی آن ( کرسیه ) بسیارمعروفیت داشته و منشا نام ها و کارنامه و کار نامه های پهلوانانی که بعد تر ها به کابل و کابلستان نسبت داده اند ازهمین جا شروع شده است .

دراواسط قرن سوم قبل ازمیلاد یکنفرازمورخان یونانی معروف به (اراتوستنس ) ازشهر ی دراین حوالی نام می برد که اسم ( او تسپانا ) یا ( اورتسپنه) که دانشمندان به کمک یکی ازمتون ( بطلپومس ) جغرافیه نگاریونانی مصری قرن دوم مسیحی آنرا عبارت از شهرکابل تعبیرکرده اند؛البته برخی موقعیت این شهررا کمی پائین و بالا برده وجاهای دیگری راهم پیش نهاد کرده اند؛مانند،( حصاراسکندری ) درنزدیکی های سرای خواجه و غیره ولی موقعیت شهرکابل با موقعیت جغرافیه ( اورستسپانا ) خالی ازمطابقت نیست.اهمیت ( اورتسپانا ) ازاین معلوم میشود که روی راه های کاروان روقدیم که به جانب هندوباخترواراکوزی"قندهار" منشعب میشد؛قرارداشت و فاصله ها را معمول از روی موقعیت آن حساب می کردند وبهمین ملاحظه(استرابون ) آنرا( چهارراه ) خوانده و به این تعبیر واضح میشود که شه (اورتسپانا) که آنرا (کابل فعلی) می دانیم موقعیت مهمی سرراه های کاروان رو داشت واین راه ها ازین شهربه چهارگرد افق بجانب هند وبست بلخ وباختروبطرف حوزه ارغنداب وشهرهای آن حدود منشعب میشد وموقعیت کابل این خصوصیت را هنوزهم دارد وراه های این سه سمت ازینجا می گذرد؛البته این صفت را(حصارسکندری) درحوالی (سرای خواجه ) و(بگرام) هم داشته ولی مدققان تاریخ بیشترمتمایل اند که کابل را عبارت از(اورتسپانا) ی متذکره (اراتوستنس) بدانند واوضاع جغرافیائی هم موید این نظریه است.

بطلیموس جغرافیه نویس یونانی مصری که درقرن دوم مسیحی میزیست درجمله شهرها و قصبات ولایت (پاروپامیزاد) ازشهری بنام(کارورا)ذکرمیکند که دانشمندان صورت تلفظ آنرا بشکل (کابورا) هم قبول کرده اند و برخی دیگر (کابورا) را اسم باشندگان شهر(کارورا) تلقی کرده اند؛بطلیموس (اورسپانا) و (کارورا) راعبارت ازیک شهر میداند و(کارورا) رابه صفت (بارلیئوس) یعنی (شهر شاهی) هم خوانده است نظریات بطلیموس درمورد شهر(کارورا) و(اورتسپانا) درتاریخچه شهرکابل اهمیت فراوان دارد بخصوص که این شهررا(شهرشاهی) یاد می کند وتا اندازه زیاد اهمیت اداری ومرکزیت شهر وانمود میگردد. چون درفهرست اسماء قصبات جغرافیه نگارمذکوربعضی نقاط اطراف کابل مثل (لوکرنا- لوگر) (ارگوده- ارغنده) (بگرده- وردک )راهم یاد کرده میدانند؛نوشته های اوراجع به موقعیت واهمیت (کارورا) و (کایورا) که (کابل ) باشد بیشترکسب اهمیت میکند وهویدا میگردد که نامبرده نه تنها ازموقعیت شهرمرکزی بلکه ازنقاط مهم ماحول آن هم بی اطلاع نبوده آخرین تلفظ نام کابل (کاول) و (کاپل) است ولی دراثرتاثیرلهجه های (پراچی) و(اورمړی)ودراثرتمرکزیفتلی ها بمیان آمده ودومی در ادبیات پهلوی درمتن (پنداهش) ذکرشده (کاول) و (زاول) و(کاولستان) و (زاولستان) را لابد شنیده باشید این تلفظ ها ازقرن پنج مسیحی با یفتلی ها معمول گردید وهمانطورکه (زاول) (زابل ) شد (کاول) هم(کابل) گردید وچون بعد از(کاول )ضبط (کاپل) هم داریم؛ میتوان گفت که با ابدال (پ) به (ب) که قریب المخرج هستند صورت ضبط و تلفظ (کابل) بمیان آمده که تقریبأ ازهزار سال به اینطرف معمول ومتعارف است.  

۱۶/۳/۳۷