مبدأ داستانها و ادب حماسی
از روزیکه در رشته تتبعات ادبی و تاریخی اصول مقایسه در لغات، ضرب المثل ها و قصه ها و داستانها به میان آمده، حالا این عقیده مسلم شده است که داستانها و روایات ملل هند و اروپائی چه رزمی و چه غیر رزمی همه از خود مبدأ مشترک داشته که مراتب اولی آنرا باید در زندگانی قبل از تاریخ اقوام مذکور جستجو کرد. البته مقایسه داستان ها میان شاخه های مهاجر هند و اروپائی از خود نسبتی دارد که با اصل ظهور داستانها و تاریخ عصر مهاجرت اقوام مختلف فرق می کند.
در میان اقوام هند و اروپائی همانطوریکه اثر زبان و ادبیات کتله هند و آریائی بیشتر باقی مانده روایات و داستانهای باستانی و قصص عنعنوی و اساطیری هم در زبانهای این خانواده و کتب مذهبی مربوط آن که منشأ آن خاکهای افغانستان یا آریانای باستان باشد خوبتر حفظ شده است. همان طوریکه سرود ویدی و به ترتیب سایر مدارک ادبی سانسکریت شامل یک عده داستانهائی است که از میتولوژی (قصص ارباب الانواع) گرفته به قصه های رزمی و افسانه ها منجر می شود، اوستا به پیمانه بسیار وسیع تر از یک سلسله داستان و قصه مملو میباشد ولی روایات داستانی آن با قصههای وید با وجودیکه منشأ عده ئی آن یکی بوده چندین فرق دارد.
(1) - قصه های ویدی بیشتر شکل میتولوژی دارد و در اوستا پهلوانان بیشتری روی صحنه وارد شده است.
(2) - داستانهای اوستا عموماً تسلسل دارد و قصه های ویدی کوتاه و پر اگنده است.
(3) - داستانهای اوستائی شکل ملی به خود اختیار کرده و مفکوره تفوق نیرو، قدرت آئین و خاک آریائی در آن محسوس است.
(4) - داستان های اوستائی شکل حماسی و رزمی بخود گرفته و سرچشمه این روح همان معتقدات مذهبی است که پیروان اوستا را برای مجادله با هر نوع مشکلات مادی و معنوی و محیطی و آفاقی آماده ساخته بود خطوط ممیزات داستان سرائی اوستا همین رنگ رزمی و حماسی آنست که تاثیر آن در ادوار ادبی مملکت ما همیشه دیده میشود.
از جمله پنج جزوه اوستا به استثنای خورده اوستا و ویسپرد که بیشتر جنبه تعلیمات مذهبی دارند باقی سه جزوه مهم دیگر یعنی (وندیداد)، (یشتها) و (یسناها) با نقل روایات باستانی و اسمای شاهان و پهلوانان و صحنه های جنگ و قصه های رزمی رنگین می باشند.
یشت ها نسبت به دو کتاب دیگر هم در شرح روایات عنعنوی غنی تر است و میتوان آنرا یک سلسله حکایات و داستان های رزمی یا بهترتر بگوئیم یک سلسله قصاید حماسی خواند و قراریکه گفتیم اصلا در قالب شعر هم سروده شده بود. از جمله 21 یشت، یشتهای ذیل از نقطه نظر روایات داستانی بیشتر قابل ملاحظه است. آبان یشت (یشت 5) تپریشت (یشت 8) گوش یشت (یشت 9) فروردین یشت (یشت 13) رشن یشت (یشت 12) رام یشت (یشت 15) زمیاد یشت (یشت 19) و اردیشت (یشت 17).
بالا متذکر شدیم که داستانهای اوستا مسلسل و رنگ ملی و محلی دارد. باین مناسبت روایات آن شکل نیمه تاریخی بخود گرفته و تاریخ داستانی کشور آریا نشین بین اکسوس (آمودریا) و اندوس (سند) و هامون سیستان یعنی آریانای باستان با آن اتخاذ میگردد. اوستا از نقطه نظر داستانهای نیمه تاریخی و ادب حماسی در تاریخ ادبیات آریائی افغانستان کمال اهمیت دارد و روایات و اسمای پادشاهان و پهلوانان و کارنامه های جنگی ایشان که قسمت زیاد آن جنگ هائی میان (آریائی) و (توریاهای) دو طرفه آمو دریا است در تمام دوره های ادبی مملکت و در زبانهای متقابله آن عصرها چه پهلوی پارتی و چه پهلوی ساسانی، چه سغدی و چه دری تاثیر فراوان دارد و برشدت روح حماسی آن افزوده شده تا اینکه در قرن 3 و 4 هجری شاهنامه نویسان خراسانی شاهکارهای حماسی خویش را در بلخ و طوس و غزنه به زبان دری به میان آوردند.