32

جلال الدین پسر بایزید

از کتاب: تاریخ افغانستان در عصر گورکانیان (تیموریان) هند

بعد از بایزید جلا الدین پسرش در سن ۱۴ سالگی بر مسند ریاست ملی نشست و این شخص در دورۀ اکبر شهرت یافت، و مؤرخین مغولی هند چون ابوالفضل واخافی خان و بدوانی و غیره اورا( جلاله) می نویسند، و گویند که اکبر اورا بدین نام میخواند. 

مؤلف دبستان این شخص را چنین می ستاید، که بعد از بایزید جلال الدین بر تری یافت، و بغایت مستقل شد، عادل و ضابط بود(۲۸)، در سال ۹۸۹ه‍ وقتیکه اکبر از کابل بهند می آمد، جلال الدین را که عنوان رئیس بزرگ قبایلی داشت بحضور خود خواند، ولی چون جلال الدین عاقبت خود را می فهمید ازان ورطه بدر رفته، و بکوهسار تیراه رفت و قبایل پښتون که از ستم و جور سید حامد بخاری تیولدار پشاور بجان  رسیده بودند بودند باوی پیوسته و حکمران مذکور را کشتند، درین وقت قوای جلال الدین عبارت بود از بیست هزار پیاده و پنج‌هزار سوار که بر خلاف حکومت ظالم اجنبی حرکت نمودند(۲۹)، تاکه اکبر به سال (۹۹۴ه‍) کنور مان سنگهه (۳۰) و خواجه شمس الدین خافی را باقوای زیاد بدفع وی گماشت، چون قبایل مهمند، غوریه خیل و یوسفزی با وی همراه بودند، در کوهسار خیبر جنگ های سختی کردند و در نتیجه مامورین مغول نتوانستند، که بدفع آزادی خواهان پښتون مؤفق شوند، بنابران بعد ازین زین خان کوکه هم از حضور اکبر با لشکر زیاد قوت الظهر رسید، و باز هنگامۀ کار زار گرم گردید(۳۱) .

این جنگها تا سال آینده دوام کرد و در سال (۹۹۵ه‍) اکبر مامورین عسکری خود را که در مقابل قوای افغان کاری را پیش برده نتوانسته بودند، نکوهش و سرزنش نمود و لشکر دیگری را هم بکمک گماشت، تا از راه بنکښ بر آنها هجوم برند، و مان سنگهه از جانب بگرام بیاید، ولی جلال الدین با هزار سوار و پانزده هزار پیادۀ خود بر آنها تاخت و بعد از مقابلت مردانه یکنییم هزار نفر از قوای وی کشته گردیده ، و بقوای دشمن هم تلفات سنگینی را وارد آورد. 


محمد قاسم کابلی سالی چند در تصفیه راه کابل و پشاور کوشید، تاکه در سال (۱۰۰۴ه‍) در گذشت، همدرین اوقات باز قوای ملی افغان بقیادت جلال الدین شوریدند، و از حضور اکبر قلیج خان نامزد شد، که بانها جنگیده دفع خطر نماید، ولی بعد از کشش و کوشش زیاد نتوانست آن جنبش ملی را فرو نشاند و ناکام بکابل رفت(۳۸).