معبد (شالوکیا) اقامتگاه یرغمل های چینی

از کتاب: بگرام ، فصل هفتم

هیوان تسنگ زوار چینی مینویسد : که فاصله ٣ یا ٤ لی (کمی بیش از دو کیلومتر) شرق پایتخت به دامنه شمالی کوهی معبد بزرگی است که ۳۰۰ راهب در ان بود و باش دارند و پیرو طریقه راه کوچک نجات میباشند .

در فصل هفت در مورد لشکر کشیهای امپراطوری کنیشکا در کاشغر وختن بملاحظه رسید که بعد از کامیابی سلطان مقتدر کوشان پسر امپراطور چین با یکی از بستگان شاه چینائی کاشغر وختن را بقسم یرغمل بگرفت در کتاب (هو وى لى لى Huvi-Lili) سوانح حیات "هیوان تنگ" هیوان - تسنک در صفحه ۷۲ نوشته است که این یرغمل عبارت از پسر امپراطور چین "Ean هان بود" چنانچه "اسوا کوزا" عالم معاصر کنیشکا او را در پشاور در موقع علاچشمانش دیده است بهر جهت یا بسر خود امپراطور چین با پسر شاه چینی کاشغر ستان هر که بود در چینی بودن او شکی نیست .

کنیشا نسبت به یرغملهای چینی التفات زیاد داشت و برای آسودگی و موافقت آنها به آب و هوا اقامت گاهای متعدد زمستانی بهاری تابستانی در شهرهای امپراطوری پشاور ، کابل بگرام برای ایشان معین نموده بود . قراریکه زوار چینی نقل میکنند چنین معلوم میشود که مسکن تابستانی آنها در بگرام در همین معبد "شالو کیا" بوده وقسمیکه موقعیت و مسافت آن را از پایتخت تشریح داده امکان ، زیاد میرود که معبد "شالو کیا" عبارت از همین معبد پوزه شترک حالیه باشد که پارسال حفریات آن شروع شده است هنوز بر نویسنده معلوم نیست که اصل بانی معبد خود کنیشکا است یا یرغملهای چینی به پول خود آنرا آباد کرده اند از بعضی گذارشات تاریخی و افسانه های قبل الاسلام چنین معلوم میشود که با نی آن یرغمل های چینی بوده بهر جهت در تزئینات آن سلیقۀ مخصوصی بکار رفته ویرغمل ها بقسم یادگار تصاویر خود را به درو دیوار آن نقش نموده بودند . چنانچه زوار چینی این موضوع را تذکر داده میگوید تصاویر یرغملها در دیوارها نقش است و از نقطۀ نظر شکل و لباس به مردمان شرق "Hia هیا" یعنی چین شباهت کامل دارند. بعد ازینکه در بار بگرام به یرغمل های چین اجازه مراجعت داد و رخصت شدند در معبد "شالو کیا" بیاد بود آنها هر سال در فصل باران که بهترین موقع انزوا واجابت دعا بود حفلۀ تشکیل داده و در ان راجع به سلامتی و سعادت آنها دعا خوانده میشد .

در نیمۀ اول قرن ۷ مسیحی در موقعی که زوار چینی هیوان تسنگ از راه درۀ غوربند به کاپسا داخل میشد پادشاه وقت که قرار گفته خودش از قبیلهٔ کشاتریا Kshatria بود با تمام راهبین و علمای دو طریقه بزرگ مذهب بودائی به استقبال او برآمده هر دسته سعی میکرد که زوار را در معابد خود استقبال کنند آخر سر حلقه راهبین طریقه "راه کوچک نجات" که در "معبد شالو کیا" منزوی بود پیش شده گفت چون این معبد بپول پسر امپراطور چین آباد شده و شما حالا ازین مملکت تشریف میارید بی مناسبت نخواهد بود اگر اول

درینجا نزول فرمائید .

زوار از شنیدن این بیانات قلباً متاثر شده و چون خودش و رفیق راهش "پر آجنا کارا" بزرگترین عالم بودائی بلخ هر دو بطریقه علمای این معبد بودند میل اقامت در آنجا نشان دادند و تقریباً کماه فصل بارانی سال ٦٣٢ را در آنجا گذرانیدند.