شاران غرستان (٢٨٩- ۵۵۰هجری)
قراریکه مارکوارت در ایرانشهر تصریح کرده، شار کلمه ییست که با شیر و شاه هم ریشه است. و این لقب یک عده حکمرانان سرزمین مرکزی افغانستان بود، که سرزمین حکمرانی ایشان با کشور شیران بامیان شرقاً مجاور بوده است و طوریکه در مباحت نخستین این کتاب گفتیم، این دودمانهای شاهی از بقایای عناصر کوشانی هپتالی این سرزمین اند. و مرکز حکمرانی ایشان در بشین بود، که شورمین و بغشور نیز از بلاد آنجا اند. و اصل نام این کشور به تلفظ اوستایی غرستانه و در طبقات ناصری نیز غرستان (غر در پشتو کوه+ستان) است و فردوسی در شاهنامه غرچگان گوید، و معرب آن غرجستان یا غرشستان باشد. و شاران حکمرانان این سرزمین بعدل و داد مشهور بودند و ناصر خسرو قبادیانی درین بیت این خاندانها و مراکز حکمرانی ایشانرا یاد کرد:
استاده بد به بامیان شیری
بنشسته بعز در بشین شادی(۱)
چنین بنظر می آید که شاران غرستان در ازمنۀ قبل از اسلام نیز در همین سرزمین حکمرانی داشتند، و تصویر یکی از اسلاف ایشان که بدست آمده عیناً با چهرۀ شاهان هپتالی (هیاطله = هون) شبیه است.
در عصر اسلامی ذکر شاران غرستان با فتوحات سلطان محمود و تمرکز اداری کشور در تحت اداره سلطنت غزنه می آید، که یکی ازین شاران غرستانی مسمی به شار رشید در سنه ٣٨٩هجری به سیادت سیاسی سلطان محمود و توحید اداری کشور خاضع شده بود. دیگر شار ابونصر محمد بن اسد است که در سنه ۴۰۵هجری سلطان محمود او را اسیر ساخت، و در سنه ۴۰۶هجری در هرات از جهان رفت.
٣- شار شاه ابو محمد بن محمد در زندگانی پدر بجایش نشست و با سلطان محمود و ابوعلی سیمجور جنگید و قبل از سنه ۴۰۶هجری درگذشت. ۴- شاراردشیر.
۵- شار ابراهیم بن اردشیر. ۶- شار شاه بن ابراهیم که دخترش حور ملک در حبالت سلطان حسین جهانسوز غوری بود.
شارانیکه بعد از عهد سلطان محمود گذشته اند، در تحت سلطۀ مرکزی غزنه و غور میزیستند، ولی اشخاص علم و دانش دوست علم پروری بودند.