آریانا و نویسندگان کلاسیک یونانی
در پایان یک دورۀ خاموشی که علت عمده آن عروج هخامنشی در فارس است با فتوحات اسکندر در شرق راه برای یکعده ،نویسندگان مؤرخین، جغرافیه نگاران یونانی باز شده و با دلچسپی که به خاک و ممیزات شرقی ها داشتند هر کدام در زمینه ئی از خود آثاری گذاشته اند که بعضی آنها متاسفانه با سیر حوادث روزگار از بین رفته و بعضیهای دیگر در دست است و مجموع آن روشنی های زیادی به مسائل ،تاریخی جغرافیائی ، عرف عادات ،زبان قبایل و غیره می اندازد و از آن جمله یکی نام باستانی کشور ما "آریانا" است که یک دفعه با حدود و سرحدات معین با قبایل و اقوام مسکونۀ آن در نگارشات جمعی از نویسندگان یونانی ظهور میکند و از بیانات آنها چنین حس میشود که گوئی جمعی قصداً این نام و مفهوم جغرافیائی، نژادی سیاسی و تاریخی آن را مخفی نگهداشته است. هخامنشی های فارس چون از سابقه تاریخی کشور آریانا و عظمت سلاطین و نفوذ سیاسی آنها مطلع بودند، کوشش کردند که این نام و مفهوم آن را در تاریکی های فراموشی ناپدید سازند و برای اینکه خاک آریانا را بصورت ایالات مجزی و پراگنده نشان داده باشند، در کتیبه های خود در جملهٔ اراضی مفتوحه هر گوشه ئی را علیحده نام بردند و از "آریانا" بصورت مجموعی ذکری بمیان نیاوردند. حال آنکه این نام به شهادت نویسندگان کلاسیک یونان چه در عصر هخامنشی و چه در زمان فتوحات اسکندر وجود داشت و یاد خاطرههای عظمت آن از حافظه باشندگان اینجا محو نشده بود.
اولین مؤرخی که به شهادت خود نویسندگان یونانی در پایان یک دوره خاموشی اسم "آریانا Aryana" را از باشندگان آن شنیده و قید کرده است، مؤرخ یونانی "اراتوس تنس Eratashens" است که در نیمه اول قرن سوم ق.م. میزیست.(۳۱) اصل نگارش خود راتوس "تنس" در دست نیست بلکه "استرابو Strabo"، جغرافیه نگار و مؤرخ یونانی (۶۰ ق.م. - ۱۹م) از زبان او کلمه "آریانا" را تذکار داده و به حواله او حدود آنرا چنین مینویسد:
"سرحد شرقی "آریانا" رود اندوس (سند)، حد جنوبی آن اقیانوس بزرگ (بحر هند)، خط شمالی آن کوه پاروپامیزوس و یک سلسله کوهستاناتی که از شمال هند تا دربند خزر میرود قسمت غربی آنرا خطی معین میکند که "پارتیا" را "مدیا" و «"کرمان" را از "فارس" و "پارتاکنه Paraetakene" جدا میسازد." پایان تر میگوید: "نام "آریانا" انبساط یافته بعضی حصص فارس مدیا، باکتریا و سغدیان را هم احاطه کرده است زیرا این اقوام تقریباً بیک زبان متکلم اند." (۳۲)
سرحد شمالی یعنی "پاروپامیز" را کوهی هم تعبیر نمودهاند که دامنه آن سرحد شمالی هند را معین میکند.(۳۳) "اپولودورس ارتمیس Appolodorus of Artemis" بملاحظه میرساند که این نام بعضی حصص فارس و مدیا و شمال باختر و سغدیان را در بر میگیرد و مخصوصاً تذکار یافته که بکتریانا قسمت عمده آریانا بشمار میرود (۳۴) و بزبان زیباتر بیان میدارد که باکتریانا "مروارید آریانا" است.
پس بدون اینکه اینجا به تفسیر نظریۀ نویسندگان اروپائی پرداخته شود محض با معلوماتیکه از نویسندگان کلاسیک یونان بما رسیده میتوان گفت که سرحدات "آریانا" خیلی مشخص است. به این تفصیل که سرحدات شرقی و جنوبی آن طبیعی معین شده است شرق آنرا از گلگت تا اوقیانوس هند، رود اندوس (سند) معین میکند. سمت جنوبی آنرا "اوقیانوس بزرگ" یا بحیرهٔ هند محدود ساخته است. چون بکتریانا قسمت عمده "آریانا" و مروارید این کشور زیبا خوانده شده نه تنها جزء لا یتجزى آن بلکه بهترین ولایت و مرکز آن بود و سغدیانا نیز همیشه در ادوار باستانی ضمیمه و جزء باختر محسوب میشد پس سرحد شمالی آن رود خانه "سیحون" یا "سیر دریا" بود.
این سه طرف با خطوط طبیعی معین است. می ماند قسمت غرب آن و آنرا خطی معین میکند که "کرمان" و "پارتیا" و "مکران" را به "آریانا" مربوط میسازد و "فارس" و "مدیا" را بطرف غرب میگذارد که به این ترتیب ملاحظه میفرمائید که حدود آریانا از نقطه نظر "اوستا" و مؤرخین کلاسیک و معتبر یونان طوری بود که شرح یافت.