الثالث عبدالله بن الطاهر
چون طلحه برحمت حق پیوست، امیر المومنین مامون رضی الله عنه ، عبدالله طاهر را که امیرمصر گردانیده بود، و او را پرورده بود در حجر خلافت و کنف دولت خود ، و ادبش آموخته ، و در عهد هفده سالگی او را لشکر کشی خود فرموده،وچنان کرده، که در بیست سالگی بر جمله خلایق در فضل و رجولیت و جلادت ترجیح یافته. در ین وقت امارت خراسان به وی داد و علی بن طاهر را که برادر او بود خلیفه او فرمود، که لشکر کشی دار الخلافه
______________________________________________________________________ این کلمه در صل خوب خو انده نمیشود ، راورتی در ترجمه خود RAKKAH (۱)نوشته و به تصریح حدودالعالم رقه شهری بود در عراق بر کران فرات و شهر کی بود در شام . ( ۲ ) اصل و طبری و الکامل کذا . پ : تصرشیت . گردیزی : نصر شبیب تاریخ سیستان : نصر بن شیث . راورتی : نصر شیث بن ربیعی الخارجی . ( ۳ ) گردیزی : محمد بن حمید الظاهری. راورتی : محمد بن الحسن
طاهریان طبقه(۷) (۱۹۳)
دردفع مفسدان، و قمع خوارج، و ترنیب امور دولت ، جمله عبدالله را می بایست قیام نمودن، و درین زمان عبدالله به دینور بود، برای دفع بابک خرمی . امیرالمونین فرمان فرمود: تا به خراسان آمد، چون به نیشاپور رسید، مدتی بود، که باران از آسمان بزمین نیامده بود، ودر ان روز که عبدالله در آمد، باران رحمت بزمین آمد، و خلق از ان باران تفال گرفتند آمدند . و او در شادیاخ ( ۱ ) نیشاپور قصرها بنا فرمود برای خود، و اتباع خود. و خوارج را قمع کرد، و عدل ورزید ، و سنتهاء خوب نهاد، و بغایت عدل و انصاف کرد، و عظیم علم دوست بود، تا غایتی که از امام ابوعبید القاسم بن سلام ( ۲ ) التماس نمود، تا غریب الحدیث برای او شرح کرد و در عوض آن صد هزار درم نقره، و خلع وافر ( ۳ ) فرستاد، و امیر المومنین جمله بلاد عجم را حواله او فرموده بودند. مامون برحمت حق پیوست. امیرالمومنین معتصم بر قرار پدر ملک عجم تمام او را فرمود ، تا عهد الواثق بالله، و السلام علی من اتبع الحق و الهدی