32

مقدمات جنبش ابومسلم و تشکیل دولت عباسی

از کتاب: تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، فصل سوم ، بخش جنبش ابو مسلم و اوضاع افغانستان دراوایل عصر عباسیان
04 February 1967

چنانچه درفصول گذشته خواندید در حدود سال ۲۰ ه=۶۴۰ م نخستین دسته لشکریان عرب به خراسان رسیده و هرات را بدست اورده بودند.

در مدت یک قرن آینده پیکار های دفاعی مردم خراسان تا اقاصی سیستان و سندو ملتان و تخارستان با شدت و استواری دوام داشت و مردم خراسان تا کرانه های مهران (سند) در تحت رهمنائی حکمرانان محلی از آزادی و هویت ملی خود دفاع میکردند.

این مقاومت ملی خراسانیان عللی داشت و برخی ازان که مهم تر است اینست : اول: مردم این سرزمین از حواشی نشاپور تا کرانه های مهران (سند) همواره دراز منۀ قبل از اسلام از آزادی و حکومت های داخلی خویش متمع بوده و باروح آزادگی و بزرگ منشی در محیط  فرهنگ و تمدن و آداب و رسوم وادیان داخلی خویش پرورده شده بودند. و اگر گاهی قوای ملل دیگر برین مردم مسلط گردیده و سیادت  سیاسی خویش را قایم داشته اند, این مردم  غالب نیز بعد از مدت کمی در مردم بومی و محلی خراسان منحل گشته, و تماما رنگ و بوی این سرزمین را با فرهنگ  و زبان و دین و تمدن آن فرا گرفته اند. وحتی نیرومند ترین و بزرگترین شاهنشاهی قبل ا اسلام که ساسانیان در پارسی تشکیل داده بودند,نیز بصورت مسلسل و متوالی بر تمام این سرزمین حکم نرانده , و طوریکه در سابق گفتیم اردشیر بابکان (قرن سوم میلادی ) تمام شاهان و فرمان روایان این سرزمین  را به نام (شاه) برسمیت شناخته بود که با خود مختاری و آزادی در کشور خویش حکم میراندن و مردم نیزبه مفاخر گذشته ماثر جداد خود سخت نازان و علاقمند بودند و غرور ملیت خراسانی خود را از دست نمی دادند. مثلا اسماعیل بن یسار شاعر عصر هشام بن عبدالملک اموی که از موالی نسائی خراسانی بود۲ در اشعار خود که بزبان تازی می سرود همواره به مفاخر اجدادش با لیدی و عجم را بر عرب ترجیح دادی و گفتی:

اصلی کریم و مجدی لایقاس به             ولی لسان کحدا لسیف مسموم

احمی به مجد اقوام ذوی حسب                من کل قرم یتاج الملک معموم 

حجاحج سادة بلج مرا ازبة                      جرد, عتاق ما میح مطاعیم

ناک ان تسالی تنبی بان لنا                       جرثو قهرت عزالجراثیم ۳

«من از نژادی کریمم و بزرگواری بی نظیر, وزبانی دارم که مانند  دم تیغ زهه- ر آلود است و بدان بزرگی اقوام خود را نگهداری میکنم که دارای حسب اند  , و بزرگان اند که تاج شاهی دارند.

اها سرداران سپید چهره و مرزبانان نجیب و آزادگان بخشاینده نان دهنده یی اند و اگر میخواهی از نژاد ما آگاهی یابی خواهیم گفت : ما از نژادی هستیم که نژاد های بزرگ را شکسته اند.»

و این تفاخر به نژاد عجمی و مباهات به مجد اسلاف در میان خراسانیان منجر شده بود باینکه با امویان و طبقات حکمداران عرب سخت دشمنی داشتند

۱-رجوع به عنوان ۷ فصل دوم بحوالت ابن خرداذبه.

۲- ابو فایده اسماعیل بن یسار نسائی شاعر زبان تازیست که اصلش از سرای عجم بود و بشدت تعصب عجمی و شعوبیت مشهور است از موالی بنی تمیم  بن مره قریشی در حدود ۱۳۰ ه فوت شد و عمر درازی داشته و بدربار عبدالملک بن مروان و امویان ما بعدش محشور بود اشعارش در الاغانی  ۴/۱۱۸/۱۲۶ نقل شده است ( الاعلم ۱/۳۲۸ ) و ظاهرا نسائی منسوبست به نسا شهری در خراسان (اللباب ۳/۲۲۳) در حاشیه ترجمه فارسی   فجر الاسلام (ص ۱۵۱) گوید که یسار را به نساء از ان رو نسبت کنند , که خوراک جشن عروسی را طبخ کرده می فروخت؟ ولی برای این نسبت سندی را نیاورده اند و مورد تأمل است.

۳-ضحی الاسلام ۱/۳۱ به حوالۀ جلد چهارم الاغانی.

و پدر همین شاعر که یسار نامداشت , به آل مروان چنان به نظر نفرت دیدی که هنگام مرگ بجای کلمه توحید گفتی : خداوند مروان را لعنت کناد ۱

بشاربن برد شاعر نابینای تخارستانی که بجرم ارتداد در سنه ۱۶۷ ه کشته شد کاررا درین تعصب ملی بجائی رساندیه بود که علنا بر ضد روح اسلام شعر سرودی و به کردار پیروان کیش زردشت آتش را پرستدی و گفتی :

الارض مظلمة و النار مشرقة             والنارمعبودةمذکانت النار ۲

«زمین تاریک و آتش روشن است و بنابرین تا آتش است در خور پرستش است » دوم: اعراب فاتح از اکثر سرزمین های مفتوحه خویش  اسیرانی را گرفتند گه آنرا (موالی ) گفتند این مردم در دودمانهای عربی بصورت (ولاء) داخل شدند و بهمان عشایر تازی نسبت یافتند که دران کلان شده و پرورش دیده بودند و در کتب تاریخ و رجال با ازین اشخاص رامی یابیم که ایشان را فهری یا تمیمی با مضری با لولاء گفته اند. ۳   و این خود دلیل است برینکه (موالی) از نعمت نسبت به ملیت خویش محروم بودند . این مردم در دستگاه حکومتی مانند امویان که اساس کار خود را بر تعصب عربیت و سیاست نژادی گذاشته و با روح قبیلوی  عربی سخت وابستگی داشته اند شکنجه ها و آزار ها و تحقیر ها دیدند و حرمانی را از حقوق  انسانی خویش حس کردندی که نتیجۀ چنین اوضاع دشمنی با تازیان بود و این مردم تحقیر شدۀ ذلیل را به حفظ شان و مقام گذشتگان خود بر می انگیخت و میکوشدند تا انچه را در مقابل تسلط عرب از دست داده اند باز گردانند.

عمال و کارداران دولت اموی همواره هزاران نفر بردهگان سیاه و سپیدرا از سرتاسر کشور وسیع اسلامی در بدل خراج و مالیات دولتی بدر بار امویان فرستادندی ۴

۱-ضحی ۱/۳۱

۲-تاریخ ادبی ایران از براون ترجمۀ فارسی ۱/۳۸۷

۳-المعارف  ابن قتیبه ۱۹۷ طبع قاهره ۳۰۰ ق

۴- مروج ۳/۳۵۴

و فرمان روایان اموی ایشان را بین سپه سالاران و درباریان تقسیم کردندی و ازیشان در امور کشاورزی و صنعتی و جنگی و غیره کار گرفتندی , و در آخر عدد موالی بر آزادگان افزود و به اکثر میدانهای جنگ این موالی پنج چند مردم آزاد فرستاده می شدند و در هر جنگی هم تلفات فراوان میداداند چنانچه مختاربن ابی عبید در سنه ۶۶ ه در عراق به خونخواهی امام حسین ( رض) و خلافت محمد بن حنفیه علوی ایستاد و در لشکرش  موالی دو چند اعراب آزاد بودند و در جنگ سال ۶۷ ه شش هزار نفر ازین مردم کشته شدند در حالیکه از تازیان آزاد فقط (۷۰۰ ) نفر مرده بودند.۲

موالی اکثرا بدون تنخواه و معاش استخدام می شدند۳ ولی برخی از فرمانرویان هوشیار حیات ایشانرا ب پول میخریدند و حضرت معاویه بهر یکی از ایشان ۱۵ درهم میداد که در عصر عبدالملک به (۲۰) درهم رسانید.۲ امویان موالی خود را سخت سبک شمردندی و از آزار و شکنجه دریغ نداشتند ولی ایشان درین سر نوشت خود بردبار بودند و گاهی هم از جور و آزار امویان باطراف کشور می گریختند چنانچه میمون جدا ابراهیم موصلی نوازندۀ معروف از بیداد امویان گریخته بود. باو جود اینکه احکام حقیقی اسلام که از قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه وسلم) سرچشمه گرفته در بارۀ بردگان و تمام ملل مسلمان حکم به تساوی میدهد و سایر مردم که دین اسلام  را قبول کرده باشند برادران یکدیگر میخواند (و انما المومین اخوة فاصلحوابین اخویکم ) ۶ از نصوص قرا نیست ولی در عصر امویان که سیاست نژادی و تفوق تازیان بعروج خود رسیده بود, 

۱-الکامل۳-۱۷۳

۲-طبری۴/۵۷۷ و الکامل ۴/۱۲۱. ۱۳۶

۳-الکامل ۵/۲۴

۴-العقد الفرید ۲/۲۴۹

۵- الاغانی ۳-۵

۶- قران , الحجرات .۱۰

اعراب همواره موالی (ملل غیر عربی) را با خشم و نفرت دیده و آنها را تحقیر می نمودند و این رفتار درشت تازیان بود که موالی نسبت به امویان بد بین گردیده در مقابل عرب متحد گشتند و نیرویی را در خود برجود اورده بودند. چون مختار درحرکت خود ازقوای موالی کارمیگرفت و، ایشان را رشد میداد،بقول طبری بزرگان کوفه اورا سرزنش کردند،که چرا موالی رابخود نزدیک ساخته وحق داده که براسپ وشتر سوار شوند ،وچرا ایشانرا که بندگان آزاد کرده اند باتازیان شریک ساخته است؟۱

سوم :موالی غیر عربی که دردربار وحیات عامۀ تازیان درشهر هادخیل شدند، ایشان مردمی بودنن ، که ارفرهنگ ومدنیت ودانش بهره ئی داشته وتجارت وصنعت وزراعت وپیشه های بازار ودفتر ودیوان وتمام امورمدنی رابکف گرفتند واین درصددنجات خود برآمدند، واین مکاوحت وبیم طرفین ازیکدیگر وسیلۀ انتباه مئالی گردید،وخطر شورش وبسط اقتدار موالی درنزدتازیان یقینی بود،چنانچهاحمد بن محمد مشهور به ابن عبدربه مورخ عرب(۲۴۶-۳۲۸ه)گوید:

«معاویه گفتی من این سرخان را۲فزون می بینم ،وچنین پندارم که روزی بر اعراب خواهند شورید، بنابران بایدگروهی رابکشم ،وجمعی رابرای آبادی راه وادارۀ بازار زنده گذارم ۳ »

درچنین حال موالی بابسط نفوذروز افرون خود درسرکشور وسیع امویان ،بحال خود ملتفت بودند، ومقدماتی رابرای نجات ارسلطۀ متعصب اموی می چنیدند،ونفرت ازعرب دربین مردم خراسان بدرجه یی شدت یافته بود،که شاعر شعوبی مشهور خراسانی بشار بن برد بن یر جوخ تخارستانی (۷۵-۱۶۷ه)اشعار

۱-فخر الاسلام فصل دوم وتاریخ تمدن اسلامی ۴ر۸۷

۲-اعراب موالی غیر عربی راحمراء گفتندی(تاریخ تمدن اسلامی ۴/۵۹)

۳-فجر الاسلام بحوالۀ عقد الفرید.

فراوان رادرنکوهش عرب وتفاخربه حسب ونسب عجمی سروده بوده که ازانجمله است:

ساخبر فاخر الاعراب عنی

وعنه حین تاذن بالفخار

احین کسیت بعد العری خزا

ونادمت الکرام علی العقار؟

تفاخر یا ابن راعیة وراع

شرکت الکلب فی ولغ الطار۱ 

«به تازیان فخر کننده درحین اظهار افتخار، ازهویت خودوخودش خواهم گفت، که بعد ازبرهنگی خزی راپوشیده یی!ویا بابزرگان همکاسۀ شراب شده یی ؟ای فرزند چ.پان!اگر با فرزندان آزادگان مفاخره کنی، همین زیانت کافی است، درحالیکه اگرتشنه باشی باسگ دریک ظرف مدور آب میخوری!»چهارم : از نتایج حتمی نظامی که شالوده آن بر امتیازات خاص قبیلوی ونژادی گذاشته شده باشد اینست که دربین سرداران ونیرو مندان وکارگردانان آن رقابت واختلافی درمورد جاه طلبی بسط قدرت ونفوذ واستثمار دیگران بوجود می آید ، ودسته یی برروی گروه دیگر شمشیر می کشند ،ودست به سلاح وپیکار می برند ، وزیر دستان وکارداران خودرا درمقابل یکدیگر تحریک واغواءکننده درعصر امویان بسا از نظایر این کار را درصحنۀ سیاست می بینیم ،که بنی هاشم عرب، خودرا مستحق فرمانروایی وخلافت اسلامی دانستند ی، وچون عشیرۀ بنی امیه بعد از سال ۴۰ هـ بوسیله مردمدبر بروسیاست  مداری مانند حضرت معاویه بر کشور پهناوری از مجاری نیل تا دریای سند ه سلطه یافتند , هاشمیان بوسایل  مختلفی دست بردند تا زمام افتدا کشور اسلامی را بکف آرند.

چون خراسان یکی از مراکز مهم و پر از ثروت بود و مردم ان هم روحا و کلا به سلطۀ امویان تسلیم نشده و همواره برای آزادی و حفظ شئون ملی خویش می جنگیدند بنا برین هر کسی که ار ربقۀ اطاعت امویان سر میکشید ,

۱-الاغانی ۳/۲۳

وخیال مقاومت در سر داشت ،باین سمت می آمد وکمک خراسانیان را آرزواداشت . این دسیسه سازی وتحریکات اعراب در مقابل یکدیگر گاهی بصورت حادو شدید ی که مذافی شئون ملیۀ خوداعراب بود هم ظهور کردی ،مثلاّ هنگامیکه ابراهیم امام ، بو مسلم خراسانی را به قیادت داعیان وطرفداران خلافت بنی عباس گماشت و اورا به خراسان فرستاد در وصایای خود باو گفت اگر بتوانی در خراسان هیچ کسی را که به عربی سخن گوید دعوت نکنی و کودکی را که پتج بلست قد داشته باشد اگر مورد شک واقع گردد هم زنده نگذارری»۱باری اداره دولت اموی در اوایل قرن دوم هجری که یک صد سال از عصر نبوی گذشته بود خیلی فرسوده و پریشان گشت و مردم از آزار و بیداد عمال اموی سخت رنجیدند و ازینکه فرمانروایان اموی غرق عیش و نوش و افراط در مسکرات و نشاط اند ع شکوه ها رفت و سخن ها بر زبانها افتاد , و حتی برخی از شاعران نتایج سوء این عیاشی را بریشان عرضه داشتند و یکی ازیشان در مقام خطاب به امیر اموی چنین گفت:

ان البریة قد ملت سیاه ستکم         فاستمسکو ابعمود الدین وار تدعوا 

لا تلحمن ذئاب الناس انفسکم       ان اذئاب اذا ماالحمت رتعوا

لا تبرقرن باید یکم بطورنکم         فثم لا حسرة تغنی و لا جزع۲

«مردم از بیداد شما رنجیدند هان ازین وضع روی بگردانید و به اساس دین چنگ زنید ! خویشتن را مانند گرگان بگوشت مردم سیر نسازید ! و مانندگاوان شکم- خواره مباشید زیرا در عاقبت چنین اوضاع حسرت و ندامت سودی نخواهد داشت » فکر فرار و نفرت از ستم اجانب و مظالیم امویان در مغز خراسانیان ریه دوانیده بود و مردم میخواستند که خود را ازان رهایی دهند و ازین حکایت روحیۀ نفرت و نا پسندیدگی خراسانیان آشکار است که استفزاری نوشته :

۱-الکامل۵/۱۶۵

۲-الاغانی ۵/۱۶۷

«نقلست : که از اهل هرات ابومسلم از پیری پرسید که چند ساله یی ؟ گفت : شش ساله- گفت: چگونه تواند بود و تو مرد پیر ش ده یی ! گفت ای امیر عمر آنست که در ایمن شده ایم , و این شش ساله بیش نیست . اوقاتی که در روز گار بنی امیه گذشته انرا از عمر نمیدانم .۱

بقول مسعودی یزیدی بن معاویه به شکار  شوقی عظیم داشتی و به پرورش حیوانات شکاری و شگ و بوزینه و پلنگ پرداختی در ساز و سرود و شراب منهمک بودی و عمال او نیز تقلیدش کردندی و علانیه شراب خوردندی و در ایام او در مکه و مدینه ساز و سرود و انواع ملاهی که مسلمانان پیشین مرتکب ان نبودند ظاهر شد۲

ابن بود تخلیص اوضاع سیاسی و فکری و معیشی ایکه در عصر اموی ظهور کرده بود و منجر به سقوط این دولت گردید.

استفادۀ خراسانیان از اوضاع جاریه  

در چنین حال که بنیان دولت اموی متزلزل گشت , خراسانیان در پایان مبارزهای عنیف خود که در مدت یک قرن برای  حفظ شئون ملی و استقلال خود انجام داده بودند از اوضاع جاریه استفاده میکردند تازیان و عشیره هاشمی و غیره بودند تقویه کنند . چنانچه در طول همین قرن خراسان پناه گاه و مرجع تمام مدعیان خلافت و امارت بود ۳ و قیام های مخالفان سلطۀ اموی خواه از آل ابوطالب و خواه از آل عباس در جانب شرقی ممالک اسالم (خراسان) صورت گرفت. و ما در فصول گذشته به برخی از ان وقایع اشارت کردیم.

۱-روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات ۱/۱۷۶

۲-مروج الذهب ۲/۶۸

۳-الاداب السطانیه از ابن طقطمقی محمد بن علی ۱۲۸ طبع قاهره ۱۹۲۳

شعار خراسانیان درین حرکت آزادی خواهی برای جلب همدردی تمام مسلمانان ظاهرا«کتاب الله و سنت رسول الله و اطاعت الرضا من آل محمد بود»۱

ولی انچه در حقیقت مطلوب ایشان باشد خلع سلطۀ عربی و بازیابی استقلال است و همین مقصد بزرگ را تازیان از اعمال و کردار موالی (خراسانیان غیر عرب) که در مرور دیگر بلاد خراسان مرکز داشتند دریافته بودند چنانچه شاعری تازی نژاد به اعراب بنی ربیۀ مرو و سایر شهر های خراسان اعلام خطر میکند که این موالی خراسانی ولو که بنسب های عربی منسوب هم شده باشند کیشی علا حده دارند و به قتل اعراب کمر بسته اند:

قوم یدینون دینا ما سمعت به              عن الرسول و لا جائت به الکتب 

فمن یکن سائلی عن اصل دینهم           فان دینهم ان تقتل العرب ۲

«این (موالی خراسان ) گروهی اند و دینی دارند که از پیامبر و کتب سماوی نیامده اگر کسی از من اصل دین ایشانرا بپرسد خواهم گفت : دینی غیر از کشتار عرب ندارند»

باری خراسانیان آنچ را در نظر داشتند با استفاده از اوضاع سیاسی آنوقت و تخربی که بین تازیان بوجود امد بود بمورد عمل گذاشتند و امپراتوری بزرگ و پهناور نیرومند اموی را از بین بردند و بجای ان دولت جدی آل عباس را به شرحی که بعد از ین بیاید بوجود آورند تا اینکه در نتیجه این جدو جهد مداوم سازمانهای داخلی و ملی دولتی را در خراسان باززندگی و قوام دادند.

۱-الکامل۵/۱۸۱

۲-اخبار الطوال ابو حنیفه دینوری۳۴۳ طبع قاهر ۱۳۳۰ ق