دایه زن کابلی
از کتاب: غرِغښت یا گرشاسب
مرا ورا زن کابلی دانه بود
که افسون و نیرنگ را مایه بود
جهان سپهر انچه گفتی ز پیش
ز گفتار او کم نبودی نه بیش
بیستی زد و راژدها را به دم
از آب آتش اوردی از خاره نم
بدین لاله گفته بود ز نهضت
که شاهی گران مایه باشد جفت
بزرگی که مانند او برزمی
بخوبی و دانش تبدادمی