32

عبدالهادی داوی "پریشان"

از کتاب: جنبش مشروطیت در افغانستان ، فصل دوم ، بخش رجال مهم در حرکت دوم مشروطیت

فرزند عبدالاحد اخوند زاده طبیب قوم داوی کندهاری و متولد ١٤ جمادی الاولى ۱۳۱۳ ق ١٢٧٤ش در باغ علی مردان کابل است ، که از سال ۱۲۲۹ تا ۱۲۹۰ ش در مدرسۀ حبیبیه با درجه رشدیه تحصیل کرد و شاعر و نویسنده هر دو زبان پشتو و دری بر آمد و زبانهای اردو ، ترکی راهم یاد گرفت. عربی و انگلیسی را نیز بدرجه یی که ترجمه کرده میتوانست میدانست و در سنه ۱۲۹۰ ش بمعیت عبدالرحمن لودین در اداره سراج الا خبار به شاگردی و زیر دستی محمود طرزی کسب افتخار کرد ، تا حدیکه آن شخصیت برجسته مملکت ، این دو نو جوان فاضل را "دوشهبال" خود میگفت و او گاهی به امضای واضح و گاهی به تخلص پریشان مضامین انتباهی و سیاسی در سراج الاخبار نشر میکرد و عضو فعال و فکور جمعیت رفقای مشروطیت دوم و سر بر آورده جوانان متجدد وطندوست بود و بدو مر کز پرورش فکری جوانان افغان که یکی اطاق مولوی غلام محی الدین افغان در سرای پشاوریان شور بازار و دیگری حجره مولوی عبدالرب در مدرسۀ شاهی بود رفت و آمد داشت و این هر دو از رهنمایان حبس دیده مشروطیت اول بودند پریشان کسی است که در نهضت ادبی و فکری جدید بعد از استاد خود محمود طرزی در صف اول قرار میگیرد و از ایام جوانی به آثار و اشعار شاعر و فیلسوف مسلمان هند علامه اقبال ولعی داشت و در جنگ اول جهانی هنگامیکه جوانان افغان ، مقارن با مرام مشروطه خواهی ، به غرض استفاده از فرصت مساعد ، صدای استقلال طلبی افغانستان را هم بلند ساختند و وفد آلمانی و ترکیه به کابل رسید.


 محمود طرزی مقاله سياسى حى على الفلاح را در شماره غره ربیع الاول ١٣٣٤ ق ١٦ جدی ١٢٩٤م نوشت که(سانسور) شد عبدالهادی به امضای پریشان ، منظومه مسدس بر انگیزندۀ  "بلبل ،گرفتار را در شمارهٔ ۱۲ سال ٦ سراج الاخبار ه دلو ۱۲۹٥ ش ۲۵ جنوری ۱۹۱۷م به نشر سپرد. چون ترجمه پشتوی آن از طرف مولوی صالح محمد کندهاری در شماره ۲۰ سال ٦ مورخ ۲ جوزا ١٢٩٦ ش ۲۳ می ۱۹۱۷ م هم منتشر شد، موجب نگرانی نماينده سیاسی بریتانیه در کابل گردیده و خودش بدیدن پریشان و صالح محمد به مدرسه شاهی و مجمع این جوانان سرکشی کرد ، که سر گذشت این قضیه در آرشیف ملی دهلی موجود است .

نویسنده این سطور خوب بیاد دارم هنگامیکه همین شماره سراج الاخبار به کندهار رسید، آنرا در محافل جوانان و پیران و حتی در مجامع نسوان نیز با مراق و دلچسپی فراوان میخوانده اند و گاهی باخوا ندن آن اشک هم میریخته اند.

پریشان با وجودیکه جوان منورو شاعر و دانشمند و مشروطه خواه بود ، در گپ و سخن مانند محمود طرزی آهسته و سنجیده و متین می نمود ، باشور و حرارت سخن نمیگفت. ولی میتوانست با خونسردی و تحمل شنونده را زیر تاثیر عمیق بگیرد و ازینرو در طبقه جوان آن وقت نفوذ ژرف و استادانه یی داشت و چون در سالهای طولانی حکمرانی کابینه محمد هاشم خان در حبس نگهداشته شد ، وقتی سید احمد خان کندهاری مشاور صدارت به محمدهاشم خان یاد آوری کرد که اگر يک فرقۀ منظم با توپ و تفنگ بدست این آدم بی آزار مراد داویست بدهند وی از استعمال آن قو م عاجز است. پس چرا او را در زندان نگهداشته اند ؟ محمدهاشم خان در جواب گفته بود "شما او را نمی شناسید با این قیافت آرام و صالح ، يک گپ او از يك گلوله توپ زیاده تر موثر است ! "

پریشان با سجایای خوب ره آموزی و رهروی و رهبری با محمود طرزی در اداره سراج الاخبار باقی ماند و با تمام جوانان مشروطه خواه و شخص امان الله خان آشنا و محشور بود چون شب ۱۲ سرطان ۱۲۹۷ ش در جشن تولد امیر حینیکه موکب او به سواری موتر به شور بازار کابل رسید یکی از همکاران پر شور و نوجوان داوی ، عبدالرحمن لودين بر امیر بضرب گلوله تفنگچه حمله کرد که به آماج ننشست و خود لوداین شدیدا در ارگ در غل و زنجیر کشیده شد، فردای آن پریشان راهم با او بزندان انداختند، که این دورۀ حبس بسیار پر آزار را مدت هفت ماه در غل و زنجیر گذرانید و یکی از یاران محبوس اومیر یار بیگ خان بدخشی در آنجا میسرود 

بندی یی را بس بود زولانه ی

این همه زنجیر در زنجیر چیست؟


پریشان میگفت که یکی از یاران بیرون محبس چنین نوشته بود :

شب نشینی زندانیان برم حسرت         

که نقل مجلس شان دانه های زنجیر است


در باریان امیر این دو جوان را محکوم به اعدام میدانستند ولی خود امیر حکم کشتن نداد و چون در اواخر خزان ۱۲۹۷۰ ش به جلال آباد رفت این کار را به باز گشت خود در بهار آینده موکول نمود و خودش شب ۱۲۹۷ ش ۲۰ فبروری ۱۹۱۹م در کله گوش لغمان کشته و شکار اجل شد. تمام زندانیان جوان، بعد از جلو س امان الله خان ۹ حوت ۱۲۹۷ ش رها شدند و چون در حرکت مشروطیت یا شخص پاد شاه جدید آشنا و همکار بودند در ساختن افغانستان نوین و تحصیل استقلال نیز با او همنوا و همدست گردیدند و عبدالهادی پریشان بحث اولین سر دبیر جریده نو بنیاد امان افغان منصوب شد که شمارۀ اول آنرا در ۲۲ حمل ۱۲۹۸ ش اپریل ۱۹۱۹م نشر نمود و مدتی بدین وظیفه باقی ماند و بعد از این مراتب ذیل راطی کرد:

۱- عضو هیئت سیاسی افغانستان در کوه مسوری هند تحت ریاست محمود طرزی ١٦ اپریل تا ۱۸ جولائی ۱۹۲۰ م ۱۲۹۹ ش.

۲- سفیر افغانستان در بخارا ۲۱ دلو ۱۲۹۹ ش ۱۹۲۰ م.

۳-  عضو هیئت مذاکرات افغان بادابس نماینده هند بریتا نوی در کابل ( ٥ جنوری تا ۲۲ نومبر ۱۹۲۱م ) - ١٥ جدی ۱۲۹۹ تا ١٩٢١م عقرب ۱۳۰۰ ش.

۴- مدیر شعبه هند وار و پا در وزارت خارجه ۱۳۰۰ ش ۱۹۲۱ م .

ه - مستشار وزارت خارجه ۱۳۰۱ ش ۱۹۲۲ م.

۶- رئیس هیئت سفارت فوق العاده به بخارا ۱۳۰۲ ش ۱۹۲۳م.

۷- وزیر مختار نخستین افغانستان در لندن و افتتاح سفارت خانه افغانی در آنجا ۱۳۰۲ ش ۱۹۲۳م.

۸- استعفا از سفارت لندن و وزیر تجارت در کابل ۱۳۰۵ تا زمستان ۸ ۱۳۰۷ ش (١٩٢٦ – ۱۹۲۸م)

۹- وزیر مختار افغانستان در برلین ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ش ( ۱۹۲۹ - ۱۹۳۲ م ) 

۱۰-  استعفا از سفارت برلین و باز گشت بوطن ۱۳۱۱ ش ۱۹۳۲م.

۱۱- عضو افتخاری انجمن ادبی کابل ۱۳۱۱ ش ۱۹۳۲ م 

 ۱۲- دوره حبس ۱۳ ساله در ارگ کابل ۱۳۱۲ - ۲۵ قوس ۱۳۲۵ ش ۱۹۳۳ - ١٩٤٦ م ) .

۱۳-  سر منشی در بار شاهی ۱۳۲۷ ش ١٩٤٨.

۱۴- وكیل ده سبز کابل و رئیس گماشته شورای هفتم ۱۳۲۸ ۱۳۳۲ ش (١٩٤٩ - ١٩٥٣ م ).

۱۵- سفیر افغانستان در مصر ۱۳۳۲ ش ١٩٥٣م.

١٦- سفیر افغانستان در اندونیزیا ۱۳۳٤ - ۱۳۳۸ ش(١٩٥٥ - ١٩٥٩م).

۱۷- تاریخ وفات در کابل ۲۷ اسد١٣٦١ ش ۱۹۸۲ م بعمر ۸۸ سالگی.

رئیس گماشته مشرانوجرگه مجلس (اعیان) بعد از ۱۳۳۸ش 



تالیفات :

۱- زما رسول پاک : ترجمۀ پشتوی کتاب اردو پیغمبر اسلام تالیف عبدالمجید قرشی طبع لاهور ۱۳۳۸ ق از طرف جریده افغانستان .

۲- تجارت ما با س، س، ر : رساله بزبان دری در بارۀ تجارت دو مملکت که در اوقات تصدی وزارت تجارت نوشته شده و در ۱۹۲۷م مطبه انیس چاپ شد.

۳- غیاصه: نظم پشتو در ١٣٦٥ق.

۴- لالى ریخته ترجمه منطوم اشعار اردوی دکتر اقبال بزبان دری که جلداول و دوم آن در کابل ١٣٥٥ ش طبع شده است.

۵- نغمات : مجموعه اشعا و خود او .

۶- گلخانه مجموعه اشعار پریشان با منتخبات اشعار شعرای دیگر.

۷ - رجال وطن : شرح احوال و آثار برخی از مشاهیر افغانستان .

۸- زیست نامه مشتمل بر شرح حال خودش .