سوقیات بطرف هند

از کتاب: بالاحصار کابل و پیشآمدهای تاریخی

خانواده همایون در کابل محمد حکیم و شاه ولی بکاول بیگی

در صفحه های قبل این اثر تحت عنوان همایون دیدیم که نامبرده بتاریخ نهم جمادی الاول ۹۳۷ هجری قمری در آگره بر تخت نشست و بعد از دو سال سلطنت در اثر غلبه شیر شاه سوری هند را گذاشت و به دربار شاه طهماسب صفوی پناهنده شد. باز به کمک صفوی ها به کشور مراجعت نموده قندهار و بعد کابل را از برادرانش میرزا عسکری و میرزا کامران گرفت. از ۹۵۲ که وارد کابل شد تا ۹۶۱ در حدود ده سال دیگر در کابل ماند و با تفصیلاتی که دادیم میان او و برادرش کامران میرزا بکرات جنگها شد و بکرات بالاحصار کابل دست بدست آنها گردید تا بلاخره کامران میرزا دفعه اخیر بدست او افتاده و بچشمش میل کشیده شد اقلا و مردم از شر فتنه انگیزی های یکی از شهزادگان خود خواه رهائی یافت. در ین وقت ها که همایون اول در ایران آواره بود و بعد در کابل بار دیگر بنای سلطنت را گذاشت در هند دودمان سوری افغانی سلطنت داشت . اول خود شیرشاه ۵ سال و دو ماه و سیزده روز سلطنت کرد و بعد پسرش سلیم شاه ۸ سال و دو ماه و هشت روز حکمفرمائی نمود تا اینکه در ذیقعده نهصدوشصت وفات نمود. اگر چه متعاقباً پسر خورد سالش (فیروز خان) بجایش نشست ولی مبارز خان پسر نظام خان برادر خورد شیر خان او را کشته و سلطنت را برای خود گرفت. اول خویش را سلطان محمد (عادل) و بعد (عدلی) خواند. خلاصه بعد از وفات سلطان سلیم سوری هرج و مرج در هند پیدا شد و زمانی قدرت بدست بقالی معروف به (هیمو) افتاد و سپس ابراهیم و اسکندر سوری مدعی سلطنت شدند. همایون که مترصد فرصت مساعد بود و از طرف برادرش کامران بالاخره آسوده خاطر شده بود بفکر استرداد تخت سابقه هندوستان افتاد. جلال الدین اکبر را که در ین وقت ۱۲ ساله هشت ماهه شده بود با خود گرفت  و پسر دیگرش محمد حکیم را که بعدها به حکیم میرزا معروف میشود و در ین وقت طفل خورد سال بود بکابل گذاشت و شاه ولی بکاول بیگی را اتکه او مقرر کرد. مهمات صوبه داری کابل را به منعم خان سپرد و خود در اواسط ۹۶۱ هجری قمری از بالاحصار کابل به فتح هندوستان برآمد تا مجدداً به تخت دهلی رسید که شرح آن خارج موضوع این اثر است. فقط در چند جمله کوتاه یک سال دیگر عمر او را چنین خلاصه میکنم که همایون در سال ۹۶۲ وارد علاقه بگرام پشاور شد و بتاریخ ۵ صفر سال مذکور رود سند را عبور نمود و در همین روز بیرام خان از کابل آمده بوی پیوست بتاریخ ۲ ربیع الثانی سال ۹۶۲ وارد لاهور گردید و سپاه اسکندر سوری را در مقام سر هند شکست داد و روز پنجشنبه غره رمضان سال مذکور در سلیم گده که در شمال دهلی واقع است رسید و چهارم رمضان سال مذکور بشهر داخل شد همایون در طی ۱۲ سال که تقریباً ده سال آن در افغانستان امروزی گذشت آرزوی رسیدن مجدد را در دهلی فراموش نکرد و همیشه می طپید تا بدین هدف واصل شد ولی بعد از ینکه وارد پایتخت قدیم خود در هند شد، اجل مجالش نداد که سالی را پوره کند چنانچه شام روز جمعه آخرین روز ماه ربیع الاول سال ۹۶۳ در بام کتابخانه مسجد جامع شهر دهلی بود و پهلوان دوست میربر و مولانا اسد با مکاتیب منعم خان از کابل آمده به سخنان ایشان گوش میداد. بین عصر و شام که هوا تاریک شده بود حین فرود آمدن از بام کتابخانه مذکور پایان افتاده و پدرود حیات گفت.