آغاز جنبش ملییون در قندهار علیه انگلیس

از کتاب: رجال و رویدادهای تاریخی

جنبش معروف کابل که تاریخ روز پنجشنبه ۲ نوامبر ١٨٤١ مطابق ۱۷ رمضان 1257 هجری قمری با آتش زدن خانه (الکسندر برنس) شروع شد در تاریخ معاصر افغانستان یکی از روزهای بسیار بزرگی است که آنرا باید (روز قیام ملی) علیه بیگانگان خواند . این قیام به تمام معنی "قیام ملی" بود زیرا ملت در مقابل فرنگی و در مقابل شاه دست نشانده فرنگی تشکیل جمعیت داده و به امر سران خود یکدم برای امحای سلطه بیگانگان و دشمنان قد علم نمودند جنبش معروف کابل که دامنه آن به جنگ میان ملیون و قوای نظامی کشید و معامله به موفقی تام و تمام ملییون انجامید چون برق در گرد و نواح کابل تاثیر نموده و دایره این تاثیر با سرعت زیاد از 6 کروهی به ۱۲ کروهی و از آنجا به فاصله های دورتری مثل چاریکار میدان، وردک ، لوگر ، غزنی سرایت نمود و انعکاس آن به قندهار رسید.

موضوع چگونگی اصل جنبش ملییون در کابل تحت عنوان (۲ نوامبر ١٨٤١) در مقاله سیم این سلسله مقالات و شرح رویدادهای جنگه میان غازی ها و فرنگی ها در شیر پور تحت عنوان (محرک ، مجاهد فاتح ، غازی ، شهید) در مقاله سی و یکم این اثر گرفته شده چنانچه از مطالعه خوانندگان گرامی گذشت . انعکاس این جنبش در چاریکار تاثیر کرد ، نزدیکی این محل به کابل سبب شد که فوری میان این دو کانون حرکت ملی ارتباطی قایم شود چنانچه غازی های سمت شمالی فوری در قلعۀ ( لغمانی) مقرقوای انگلیس در پنج میلی چاریکار حمله برده و بعد از قتل صاحب منصبان انگلیس و تعقیب قوای فرنگی خود را به کابل رسانیدند و در جنگهای شیرپور با ملییون کابلی همکار شدند با اینکه غزنی از کابل نسبتاً دور و راه دشوار گذار وزمستان ١٩٤١ نهایت سخت بود آوازۀ قیام ملییون در کابل علیه فرنگی با نجا هم به عت رسید ولی فیصله ولی سرنوشت انگلیس ها به عللی که ذکر شد و با جهات دیگری که عبارت از مصروف بودن غازی ها در کابل و در جلال آباد و تمرکز قوای فرنگی در حصار شهر باشد به تعویق افتاد و از (اوائل نوامبر ١٨٤١ تا اوائل اپریل ١٨٤٢) حصار غزنه در محاصره ماند . قراری که بر همگان معلوم است انگلیس ها در دو نیم سالی که افغانستان را بنام شاه شجاع اشغال نموده بودند در سه جا بیشتر قوای خویش را تمرکز داده بودند ، در کابل در قندهار در جلال آباد . فرنگی ها در قندهار یک مامور سیاسى و یک جنرال در رأس فواى خویش داشتند و یکی از پسران شاه شجاع بنام حیثیت نائب الحکومه را دارا بود . حینی که قیام ملیون در کابل صورت می گرفت جنرال (نات) بحیث سرعسکر قواو (میجر راولنسن) بحیث مامور سیاسی فرنگی در قندهار تقرر داشت و صفدر جنگ تازه عهده خویش را به شهزاده تیمور سپرده بود .

اگرچه بعد از قتل مکناتن (۲۳ دسامبر ١٨٤٢) در اثر معاهدۀ تسلیمى ١٦ ذیقعده ١٢٥٧ اول جنوری ١٨٤٢ مادۀ چهار صریح حکم میکند که عساکر انگلیسی قندهار و دیگر نقاط افغانستان را تخلیه کرده و بطرف هندوستان عزیمت کند ولی جنرال (نات) و (میجر راولنسن) در قندهار و جنرال (سیل) در جلال آباد خویش را محکم تر کردند قراریکه از منابع انگلیسی معلوم میشود (کتاب فیلد مارشال سر نویل چمبرلین صفحه ۱۰۲) دوروز بعد از قتل مکناتن به تاریخ ۲٥ دسامبر ١٨٤٢ ( پانجر) قایم مقام مکناتن والفنستن جنرال قوای برطانوی در کابل مکتوبی به "میجر راولنسن" در قندهار نوشتند که در اواخر فروری سال ١٨٤٢ بدان جا واصل شد و مضمون آن چنین بود که صاحب منصبان و قوای برطانوی از قندهار و قلات غلزائی به اولین فرصت راه مراجعت به هند را پیش گیرند . راولنسن با وجود دریافت چنین مکتوب به بهانه اینکه صاحب منصبان وما مورین انگلیسی در کابل از آزادی عمل محروم میباشند گوش به حرف آنها نداده منتظر هدایات کلکته شد و بدین ترتیب شهر قندهار هم مانند غزنه شکل محاصره بخود گرفت و مقابله میان ملییون و فرنگی ها آغاز گردید .

قندهار با شکلی که دارد نوعی بنا یافته که اهالی شهر نشین در ما بین دیوار های شهر زندگانی دارند و فوراً از قرب دیوارهای شهر به بعد حیات ده نشینان و باغ داران ودها فین آغاز می یابد.

چون آوازه جنبش ملیون در ماحول اطراف شهر از فاصله های دور و نزد یک بگوش می رسید "جنرال نات" از ترس اینکه مبادا اهالی داخل شهر قندهار د فعتا قیام نمایند بتاریخ ٣ مارچ ١٨٤٢ امرداد که اهالی به جز چند نفر محدود تا جرو روحانی بقیه از داخل شهر خارج شوند. شبهه ئی نیست که این اقدام معرف ترس و اضطراب صاحب منصبان فرنگی و نشانه آمادگیهای ملییون بود . اضطراب و تشویش خاطرات جنرال نات با این اقدام تسکین نیافت و در صدد برآمد که برای جلوگیری از حمله های بیرونی ها زیان ملی قوای خود را به بیرون شهر بکشد و بتاریخ  ٧مارچ با عساکر خود بر آمد و نویل چمبرلین در یادداشتهای خود در این مورد مینویسد "هر اینه در ده میلی شهر کمپ خویش را بر قرار کردیم مقارن آفتاب نشست دسته زیاد سوارها به جناح چپ ما پیدا شدند رساله ما با ٦ توپ برای مقابله بر آمد ولی جنگ صورت نگرفت و به کمپ مراجعت کردند مر به تاریخ ۸ مارچ وقت طلوع آفتاب در حدود ٣ یا ٤ هزار سوار در جناح چپ ما پدیدار گردید رساله و 12 توپ در عقب آن پیاده ما برامد. ایشانرا تا فاصله ٨ میل به ضرب توپ و گلوله راندیم ناگهان ایشان بر ما و بر توپهای ما هجوم آوردند و به فاصله 150 و ۲۰۰ قدمی خویش را رسانیده بودند که بشدت آتش باری نمودیم و رشید ترین ایشان بخاک افتاد و بقیه آنطرف مجرای رود ترنک عبور کردند و برعلاوه زخمی ها از ٤٠ تا ٥٠ نفر کشته دادند به رو ز ۹ مارچ وقت عصر بسمت (تولوخان) حرکت کردیم حین عبور کوهی که سرراه بود اشخاص بر جنرال فیر کرد ولی فوراً دسته مامور صعود کوه شد و ٤٠ نفر از غازی ها را بقتل رسانید چند میل دور ذریعۀ تلسکوب مشاهده کردیم که دسته بزرگی در حدود ٣ تا ٤ هزار نفر بطرف شهر قندهار در حرکت است ولی تصادم و جنگی واقع نشد . شب ساعت ۱۲ از تو لوخان برگشتیم و بعضی فیرهایی در راه میشد . باین ترتیب قراریکه انگلیس ها خود مینویسند دسته های بزرگ مجاهدین تعداد آنها به چندین هزار نفر میرسید در ما حول دور و نزدیک قندهار در تک و پو و در تجسس موقع بودند تا بر شهر و برانگلیسهای داخل آن حمله کنند . بتاریخ ۱۰ مارچ مجاهدین به تعداد زیادی خویش را به باغهای مجاور شهر رسانیدند وهدف ایشان حمله بر شهر بود . میگویند یک نفر پیر مرد خارکش با بارخاری که بر دوش خرى حمل کرده بود خود را عقب دروازه هراتی شهر قندهار رسانیده و اجازه دخول آنرا در شهر خواست چون انگلیس ها اجازه ندادند بار خار را عقب دروازه افگند و رفت در سیاهی شب بعضی از فدائیان مجاهدین خویش را به دروازه و بار خار رسانید . روی آن تیل پاش دادند و بار خار را آتش زدند . دروازه فوراً آتش گرفت در حالیکه شعله های آن بهوا بلند میشد انگلیسها در روشنی آن مشاهده کردند که دسته های مجاهدین با شدت وغیظ هر چه تمام تر به دروازه هجوم آورده اند . چون کمشنر عالی انگلیسی وضع را خطرناک دید فوراً دروازه انبارهای آذوقه را باز کرد و از جوالهای آرد مقابل هجوم آوران سدی تشکیل داد . عساکر انگلیس از عقب کنگره دیوارهای شهر و از عقب پناگاها و از برج ها فیر می کردند و غازیان مجاهد بدون اینکه ترسی از مرگ داشته باشند بر شهر و بر دشمنان و طن حمله می آوردند و پیش می آمدند . دو توپ و ۳۰۰ نفر سپاهی پیوسته بر مجاهدین آتش باری می کرد وجوال های آرد و گندم و سائر حبوبات موانعی بلند و ضخیم در عقب دروازه تشکیل داده بود . قرار یکه خود انگلیسها می نویسند در حوالی ساعت ۹ شب دروازه بطرف خارج افتاد و غازی ها در میان شعله های آتش هجوم آورده و بالای تپه جوال های آرد و گندم بالا میشدند . مقابلۀ بسیار شدید مدت سه ساعت جاری بود و غازی ها پی هم حمله های خود را تجدید می.کردند . جنگ و مدافعه تا نیمه های شب دوام داشت و بعد از ان غازیها عقب رفتند. بتاریخ ۱۲ مارچ جنرال نات به شهر قندهار برگشت و وضعیت انگلیس ها قوی تر شد . ولی اطلاع سقوط غزنی که بتاریخ ۳۱ مارچ به قندهار ر سید بحیث زنگ خطر در گوش های جنرال انگلیسی انعکاس شدید تولید کرد.