امام فخر رازی قرشی تمیمی بکری هروی
فروغ روشن و رخشانی که کران تا کران محیط را مشعشع و نورانی نمود روح توانا و نیرومندی که اقلیم معارف و معالم را به انفاس مسیحی زندگانی جاوید بخشود به عبارت زنده تر نخبهترین عنصر صالحی که با حربه عقل و دانش در ساحۀ وسیع معقولات مبارزه کرد اولین روح شجیعی که پردهٔ خفا از عارض غوامض اسرار دیانت مقدس اسلام به تحریک سر انگشت برهان و استدلال برافکند حضرت امام فخر رازی است. از بازی که از نوابغ علمای حقیقی عالم اسلام تاریخ و تذکره ها نام می برد در هر جا این عنوان گرامی با تبحیل و ستایش قویمی یاد شده همچو ستاره سرخ و آتشینی در افق مؤلفات تاریخی ما عرض اندام می نماید.
به قول ابن خلکان که برتر از او اسنادی به دست نمی آید ولادت با سعادت امام فخر در ری واقع شده و از آنجا در خوارزم و تمام دیار ماوراءالنهر و خراسان رفته به تحصیل کاملی به هرات تشریف آورده اند. امرای غوری و خصوص شهاب الدین و غیاث الدین قراری که شایسته شان بلند و معارف ارجمند حضرت مولانا بود در رعایت و احترام حضورشان پرداخته و عنوان شیخ الاسلامی را که مستحق بودند در هرات برایشان عطا کرده است. مسجد جامع در آن وقت برای درس و افادات حضرت مولانا بنا یافته و هرات جولانگاه روحیات علمی و ادبی شان بوده است.
كتب و مؤلفاتی که در هر علم نوشته اند هنوز به طور صحیح احصانشده اما همان قسمت را که ابن خلکان تشریح میدهد و در شهرت و استفاده عموم نیز واقع شده از این قرار است.
تفسیر قرآن كریم ، تفسیر سوره فاتحه کتاب مطالب و نهایت العقول در علم کلام ، کتاب اربعین ، کتاب المحصل، کتاب بیان و برهان در ردّ اهل زیغ و طغیان ، كتاب مباحث العمادیه فی المطالب المعادیه كتاب تهذیب الدلائل و عیون المسائل كتاب ارشاد النظار فی ، الطایف الاسرار، كتاب اجوبة المسائل و تحقیق الحق، کتاب الزبده و المعالم، كتاب بمحصول و معالم در فقه ، کتاب ملخص در حکمت، شرح کتاب ابن سینا ، شرح رح مفصلی در نحــو بـالای زمخشری، شرح الوحیز کتاب سر مکنون در طلسمات کتاب مختصر در اعجایز و مؤاخذات جیده بر نجات کتاب شرح کلیات قانون، کتاب علم فراست کتاب مناقب شافعی.
ابن خلکان مینویسد: هر کتابی را که امام فخر رازی تألیف میکرد، در همان وقت به اقطار بلاد تقسیم شده و در معرض استفاده واقع می گردید. در شیوۀ بیان به آن درجه سوز و تأثیر داشتند که هیچ کس نمی بود که خواه به مواعظی که به زبان عربی میفرمودند و خواه در نصایح به لفظ فارسی بیان میکردند نمی گریست در هرات بسیاری از اهل مذاهب به خدمتشان رسیده و از انجمن های علمی و ادبی شان استفاده کرده اند.
نام شان محمد کنیت شان ابو عبدالله پسر عمر بن حسین بن حسن بن علی میباشد. ولادت باسعادتشان به قول ابن خلکان در ۲۵ رمضان ۵۴۴ و یا ۵۳۴ واقع شده اما آتشکده ۵۵۶ مینویسد و در روز دوشنبه عید فطر سنهٔ ۶۰۶ قمری در شهر هرات بوده و در آخر روز مذکور در کنار شمال غربی بیرون شهر به قریه ای که در آن وقت مزداخان می گفتند به آغوش خاک سپاریده شده اند.
در مذهب امام شافعی رحمة الله علیه بوده و تمامی مجاهداتشان به قیاس و برهان مسند است. با این همه کثرت مشاغل طبیعت شعری نیز داشته اشعار غرّایی در عربی و فارسی از خود به یادگار گذاشته اند.
نهایة اقدام العقول عقال
و اكثر سعی العالمین ضلال
و ارواحنا فی وحشة من جسومنا
و حاصل دنیا اذی و وبال
وكم نستفد من بحثنا فی طول عمرنا
سوا ان جمعنا فیه قیل وقال
و كم قدرئینا من رجال ودولة
فبادوا جمیعا مسرعین و زالو
وكم من جبال قد علت شرفاتها
رجال فزالو و الجبال جبال
رباعی ای که کتیبه قبرشان هم شده است
هرگز دل من از علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد
هفتاد و دو سال درس گفتم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
اگر با تو نسازد دشمن ای دوست
تو می باید که با دشمن بسازی
گرت رنجی رسد مخروش و مخراش
توکل کن به لطف بی نیازی
و گرنه چند روزی صبر فرما
نه او ماند نه ،تو نه فخر رازی